خراسان بزرگ در عرصه های دانش
[معرفی اجمالی برخی از مشاهير علمایِ خراسان کُهن]

نویسنده: مصطفی سلیمانی

** اشاره:
خُراسان بخشی از ایران بزرگ و از دوران ساسانیان نامی سنتی و کلی برای اشاره به نواحی شرقی ایران است و نام آن از دوران ساسانیان در ایران مرسوم شد. ساسانیان قلمرو خود را به چهار بخش تقسیم کرده بودند که یکی از آن بخشها خراسان به معنای «سرزمین خورشید» بود. قلمرو تاریخی خراسان شامل استان خراسان در ایران کنونی و بخش‌های عمده‌ای از افغانستان و ترکمنستان امروزی بوده‌است. در مفهوم گسترده‌تر ازبکستان و تاجیکستان و بخش‌هایی از قرقیزستان و قزاقستان را هم می‌توان در قلمرو خراسان بزرگ تاریخی به حساب آورد.
خراسان سرزمینی است که از غرب از دامغان و سبزوار آغاز می‌شود، و در شرق تا بلخ و رود جیحون کشیده شده‌است. از جنوب، تا شمال سیستان و غزنی و از شمال، به بخارا می‌رسد.
در لغت‌نامه دهخدا آمده‌است که کلمه «خراسان‏» واژه‌ای پهلوی است که در متون قدیمی به معنی مشرق(خاور) در مقابل مغرب(باختر) به کار رفته ‌است. و در منابع دیگر نیز خراسان در زبان قدیم فارسی به معنی خاورزمین مورد استفاده قرار گرفته ‌است.
اما استان خراسان به مرکزیت شهر مشهد، تا سال ۱۳۸۳ با مساحتی معادل ۳۱۳٬۳۳۵ کیلومتر مربع، وسیع‌ترین استان ایران بود که حدود یک پنجم مساحت ایران را تشکیل می‌داد.
این استان از شمال و شمال شرق به جمهوری ترکمنستان، از شرق به کشور افغانستان، از جنوب به استان سیستان و بلوچستان، از غرب به استان سمنان و استان اصفهان، از شمال غرب به استان گلستان، از جنوب غرب به استان کرمان و استان یزد محدود بود.
این استان پس از سال ۱۳۸۳، به سه استان خراسان جنوبی به مرکزیت بیرجند، خراسان رضوی به مرکزیت مشهد و خراسان شمالی به مرکزیت بجنورد تقسیم گردید.
بسیاری از محققان و مورخان و اسلام شناسان و حتی خاور پژوهان غربی بدین باور هستند که نطفۀ  دگرگونی های بزرگ فکری که در غرب منجر به انقلاب علمی وصنعتی گردید، روزگاری در خراسان بزرگ وسایربلاد شرق اسلامی  در قرون میانۀ هجری (از قرن 3 ـ 7 هجری) به نام های «رستاخیز معنوی شرق» و یا «عصر طلایی رشد فرهنگ» شکل گرفته بود.
** خراسان در عهد باستان
شواهد تاریخی بیانگر آن است که سرزمین خراسان در طول تاریخ، هیچ گاه دارای مرز ثابت جغرافیایی نبوده و تحت تاثیر عوامل مختلف، محدوده اش همواره کاهش یا گسترش یافته است. به گونه ای که اکثر مورخان و جغرافی نویسان در این زمینه اشتراک نظر ندارند و قولهای متعددی اظهار کرده اند. اما به طور مسلم سرزمین قدیم خراسان به مراتب گسترده تر از خراسان کنونی بوده و در دوره های قبل و بعد از اسلام به تدریج تغییراتی در مرزهای آن حاصل شده تا به صورت کنونی درآمده است.
** مشاهير بزرگان خراسان بزرگ
خراسان بزرگ از ديرباز مهد مردان و زنان بزرگي بوده است كه در عرصه‌هاي خرد، ايمان، فرهنگ و دانش درخشيده‌اند.
نام هر يك از اين بزرگان به تنهايي مي‌تواند مايه اعتبار و آوازه اين استان باشد اما مقام و ارزش اين بزرگان به درستي شناخته نشده و گاه غبار زمان پوشيده مانده است.
بي‌ترديد شناساندن بزرگمردان و مطالعه آثار آنان، براي نسل امروز بسيار آموزنده و انگيزاننده حركت، تلاش، سرزندگي و شور و نشاط است كه اكنون به نام و خلاصه ‌اي از شناسنامه برخي از اين بزرگان اشاره مي‌شود:
** محمد کاظم آخوند خراسانی (۱۲۵۵- ۱۳۲۹)
عالم امامی و محقق برجسته مشهدی. آخوند خراسانی به علت نوآوریهایش در علم اصول شهرت عظیمی کسب کرد. گروه کثیری از علما و مراجع بعدی از مکتب درس او بهره مند بودند.
آخوند خراسانی از سیاسی‌ترین علمای تاریخ اسلام است و در زمره عالمانی قرار دارد که با تأیید و امضای مشروطه، باعث تبدیل حکومت چند هزار ساله استبدادی ایران به حکومت مشروطه شد. در این مقال سیری بسیار گذرا در فعالیت‌های سیاسی ایشان خواهیم داشت.
آثار:
۱) کفایه الاصول در اصول فقه
۲) الاجتهاد و التقلید
۳) حاشیه بر اسفار ملا صدرا
۴) حاشیه بر رسائل شیخ مرتضی انصاری
** ابو جعفر خازن خراسانی
ابوجعفر محمد بن حسين صاغاني خراساني خازن متوفي بين سالهاي( 350‌- 360ه.ق) يكي از بزرگترين رجال رياضي و نجوم ايران درنيمه اول قرن چهارم بود. وي در اواخر عمر و يا در تمام عمر در شهر ري مي زيست و نوشته اند كه در دستگاه ركن الدوله ديلمي صاحب مقام بوده است. وي درساختن ابزار و آلات نجومي و به كار گيري آنها مهارت كامل داشت و در زمان خود در ايا فن مشهور بود. رياضيدانان بزرگي چون ابونصر عراق. ابوريحان بيروني، ابوالجواد، حكيم عمر خيام نيشابوري و خواجه نصير الدين توسي بارها از نوشته هاي خود از آثار وي گفت و گو كرده اند. و ابو زيد احمد بن سهل بلخي كتاب شرح صدركتاب اسماء و العالم اثر ارسطو را به نام وي تاليف كرده است. ابوجعفر خازن بين سالهاي 350 و 36. ه.ق در ري در گذشت .
- آثار:
1- الالات العجیبه الرصدیه
2- زیج الصفائح
3- المدخل الکبیر فی علم النجوم
3- سر العالمین
4- المسائل العددیه
** ابوریحان بیرونی
ابوريحان محمدبن احمد بيروني در ذيحجه سال 362 هجري قمري در بيرون خوارزم زاده شد. سالهاي اول زندگي را در خوارزم به تحصيل علوم گذرانيد و مدتي در خدمت مامونيان خوارزم بود تا آن كه به مسافرت پرداخت. در ابتداي سفر چند سالي را در جرجان (در جنوب شرقي درياي مازندران) در خدمت شمس المعالي قابوس وشمگير گذرانيد و كتاب آثار الباقيه را در آنجا به نام قابوس به سال 390 هجري تاليف كرد. اين كتاب از گاه شماري و جشنهاي ملل مختلف سخن مي گويد.
پس از ده سال دوباره به خوارزم بازگشت و در دربار ابوالعباس مامون ابن مامون خوارزمشاه كه مردي دانشمكند بود وارد شد. اب.العباس داماد سلطان محمود غزنوي به خوارزم لشگر كشيد و پس از فتح آن شهر ابوريحان را نيز با خود به غزنين برد.(408 هجري)
ابوريحان از آن پس همراه لشكر كشي هاي سلطان محمود به هندوستان راه يافت و با بسياري از دانشمندان و حكيمان هند معاشر شد و زبان سانسكريت آموخت حاصل اين سفر كتاب تحقيق ماللهند و ترجمه چند كتاب از زبان سانسكريت به زبان عربي است.
پس از سلطان محمود پسرش سلطان مسعود نيز ابوريحان را از پدرش گرامي داشت به طوري كه بارورترين سالهاي زندگي اين دانشمند بزرگ سالهايي است كه در دربار سلطان مسعود بود. ابوريحان در اين مدت قانون مسعودي را به نام سلطان مسعود نوشت.
ابوريحان پس از عمري تحقيق و تاليف ماندني و ارزشمند سرانجام در روز جمعه دوم رجب سال 442 هجري ديده از جهان گشود.
- از آثار علمي او:
ابوريحان بيروني داراي تاليفات ترجمه هاي بسيار معتبري در فيزيك جغرافياي رياضي رياضيات نجوم معدن شناسي . . . است. اين دانشمند محقق و مصنف و مورخي بسيار دقيق بود و متجاوز از شش قرن زودتر از فرانسيس بيكن انگليسي روش علمي را به كار بست و آن را معرفي كرد. ولي با تاسف كمتر آثار او به لاتين ترجمه شده است و از اين رو تا اين اواخر براي مردم مغرب زمين ناشناخته باقي ماند. بعضي از آثار بيروني عبارتند از :
1- تحقيق ماللهند
2- قانون مسعودي 
3- التفهيم لاوايل صناعت التنجيم
4- الجماهر في معرفه الجواهر
5- صيدنه
6- آثار الباقيه عن القرون الخاليه.
** ابو علی سینا (370 – 428 ﻫ.ق)
ابن سینا در روستای افشانه نزدیک بخارا متولد شد. زبان مادری اش فارسی بود. پدرش از صاحب منصبان در حکومت سامانی بود و وی را به مدرسه بخارا فرستاد در آنجا به خوبی تحصیل کند. پدر و برادر ابن سینا مجذوب تبلیغات اسماعیلیه شده بودند، اما ابن سینا از آن دو تبعیت نکرد. وی حافظه و هوشی خارق العاده داشت. به طوری که در ۱۴ سالگی از معلمان خود پیشی گرفت.
وی سنت فلسفه مشایی را که پس از ابن سینا در ایران رو به افول گذاشته بود، بار دیگر احیا کرد. وی مجموعه آرا و دیدگاه‌های کلامی شیعه را در کتاب تجرید الاعتقاد گرد آورد.
او در مراغه رصدخانه‌ای ساخت و کتابخانه‌ای بوجود آورد که حدود چهل هزار جلد کتاب در آن بوده‌است. او با پرورش شاگردانی(همچون قطب الدین شیرازی) و گردآوری دانشمندان ایرانی عامل انتقال تمدن و دانش‌های ایران پیش از مغول به آیندگان شد.
وی یکی از توسعه دهندگان علم مثلثات است که در قرن ۱۶ میلادی کتاب‌های مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه گردید.
** مولانا جلال الدين محمد بلخي
مولانا جلال الدین محمد بلخی ؛ رومی؛ فرزند بهاالدین الولد سطان العلماء در سال 604 هجري در بلخ مرکز ثقافت و فرهنگ آن دوران تولد يافت. هنوز بحد رشد نرسیده بود که پدر او به علت رنجشی که از سلطان محمد خوارزمشاه پیدا کرده بود شهر و دیار خود راترک کرد و با خاندان خود به عزم حج و زیارت کعبه از بلخ مهاجرت نمود. در نیشابور به زیارت «عطار» عارف مشهور قرن هفتم شتافت . «جلال الدین» را ستایش کرد. وکتاب اسرار نامه خود را به او هدیه داد.
پدرش از خراسان عزم بغداد کرد واز آنجا پس از سه روز اقامت در مدرسه مستنصریه عازم مکه شد. وپس از بر آوردن مناسک حج قصد شام کرد و مدتها در آن شهر ماند و در پایان عمر به شهر قونیه رفت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و به ارشاد خلق می پرداخت.
جلال الدین محمد پس از وی در حالی که بیش از24 سال از عمرش نمی گذشت بر مسند پدر نشست و به ارشاد خلق پرداخت . در این هنگام برهان الدین محقق ترمذی که از تربیت یافتگان پدرش بود, به علت هجوم تاتار به خراسان و ویرانی آن سرزمین به قونیه آمد و مولانا او را چون مراد و پیری راه دان برگزید و پس از فوت این دانا مدت 5 سال در مدرسه پر خود به تدریس فقه و سایر علوم دین مشغول شد . تا آنکه در سال 642 هجری به شمس تبریزی برخورد .
او چون اکثر عمر خود را در آسياي صغير بسر برده به مولاناي روم نيز معروف است. دو بار ازدواج کرده و در سال 672 هجري در شهر قونيه وفات نمود.
** خواجه عبدالله انصاري 385- 467)ﻫ.ق)
وی از اعقاب ابوایوب انصاری است که صحابهٔ پیغمبر بود. مادرش از مردم بلخ بود و عبدالله خود در هرات متولد شد و از کودکی زبانی گویا و طبعی توانا داشت چنانکه شعر فارسی و عربی را نیکو می‌سرود و در جوانی در علوم ادبی و دینی و حفظ اشعار عرب مشهور بود و مخصوصاً در حدیث قوی بود و امالی بسیار داشت و در فقه روش امام حنبل را پیروی می‌کرد.
وی در تصوف از استادان زیادی تعلیم گرفت ودو بار به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی شتافت و این دیدارها تاًثیر زیادی در روحیات و منش وی داشته‌است. محل اقامتش بیشتر در هرات بود و در آنجا تا پایان زندگانی به تعلیم و ارشاد اشتغال داشت.
انصاری شعر می‌سرود ولیکن بیشتر شهرت وی به جهت رسالات و کتب مشهوری است که تألیف کرده‌است و از آن جمله‌است ترجمهٔ املاء طبقات‌الصوفیهٔ سلمی به لهجه هروی و تفسیر قرآن که اساس کار میبدی در تألیف کشف‌الاسرار قرار گرفته‌است.
از رسائل منثور او که به نثر مسجع نوشته مناجات‌نامه، نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه، محبت‌نامه، هفت‌حصار، رسالهٔ دل و جان، رسالهٔ واردات و الهی‌نامه را می‌توان نام برد.
خواجه عبدالله که شیخ الاسلام لقب گرفته بود و مریدان بسیاری در هرات داشت در پایان عمر نابینا شد.
وی سال 467 شمسی در سن 82 سالگی درگذشت و در گازرگاه (10 کیلومتری هرات) به خاک سپرده شد.
 ** مولانا نور الدین عبدالرحمن جامی
نور الدين‌ عبدالرحمن‌ بن‌ نظام‌ الدين‌ احمد بن‌ محمد جامي‌ ملقب‌ به‌ ابو البركات‌ ومتخلص‌ به‌ جامي‌ از مشهورترين‌ شعراي‌ ادب پارسی دری‌ قرن‌ نهم‌ هجري‌ قمري‌ است‌. وي‌ در سال‌817 ه. ق‌ در خرجرد جام‌ به‌ دنيا آمد و در نوجواني‌ در هرات‌ و سمرقند به‌ فراگيري‌ علوم‌ مختلف‌ پرداخت‌. جامي‌ در جواني‌ سرودن‌ شعر را آغاز كرد و به‌ مناسبت‌ مولد خويش‌ و ارادت‌ به‌ شيخ‌ الاسلام‌ احمد جام‌، تخلص‌ جامي‌ را اختيار نمود. جامي‌ علاوه‌ بر شعر و شاعري‌ در منطق‌، فلسفه‌، حكمت‌ اشراق‌، رياضي‌، طبيعيات‌ و صرف‌ و نحو نيز آگاهي‌ داشت‌ و چندي‌ در طريق‌ تصوف‌ به‌ سير و سلوك‌ پرداخت‌. وي‌ سپس‌ در هرات‌ به‌ خدمت‌ سعد الدين‌ كاشغري‌ از مشايخ‌ بزرگ‌ تصوف‌ و خواجه‌ ناصرالدين‌ عبدا... احرار درآمد و براثر مطالعه‌ و تحقيق‌ در عرفان‌ و تصوف‌ از بزرگان‌ متصوفه‌ آن زمان‌ گشت‌. عبدالرحمن‌ جامي‌ بخشي‌ از زمان‌ شاهرخ و قسمت‌ اعظم‌ سلطنت‌ سلطان‌ حسين‌ بايقرا را درك‌ كرد وبا امير عليشير نوائي معاصر بود. وي‌ پس‌ از اقامت‌ در هرات‌ جز چندسفر كوتاه‌ به‌ مكه‌ ،بغداد، دمشق‌ و تبريز تمام‌ عمر در همين‌ شهر سكونت‌ گزيد و به‌ سير وسلوك‌ پرداخت‌. جامي‌ در طول‌ زندگي‌ خود مورد احترام‌ سلاطين‌ و بزرگان‌ معاصر خود بود و سلطان‌ حسين‌ بايقرا كه‌ پادشاهي‌ اهل‌ ذوق‌ ادبي‌ بود و وزير دانشمندش‌ امير عليشير نوائي‌ او راگرامي‌ مي‌داشتند ، بطوريكه‌ امير عليشير پس‌ از مرگ‌ جامي‌ كتاب‌ (خمسه‌ المتحيرين) را به‌ياد گار او برشته‌ تحرير درآورد. سلطان‌ محمد فاتح‌ پادشاه‌ عثماني‌ نيز به‌ اين‌ شاعر احترام‌ مي ‌گذاشت‌ و حتي‌ از او دعوت‌ كرد به‌ قسطنطنيه‌ سفر كند كه‌ جامي‌ اين‌ دعوت‌ را نپذيرفت‌. عبدالرحمن‌ جامي‌ در فنون‌ مختلف‌ و علوم‌ ديني‌ و تاريخ‌ و ادب‌ از اساتيد زمان‌ خود بود و در شعر به‌ سعدي و حافظ توجه‌ داشت‌ و از سبك‌ ‌نظامي پيروي‌ مي‌ كرد. آثار ادبي‌ جاي‌ اين‌ شاعر را در رديف‌ انوري‌، سعدي‌ ،حافظ، خيام‌، فردوسي‌ و مولانا قرار داده‌ است‌ و وي‌ را مي ‌توان‌ از آخرين‌ شعراي‌ صوفي‌ ادب دری‌ دانست‌ كه‌ به‌ سبك‌ كلاسيك‌ شعرمي ‌سرود است‌. اين‌ عارف‌ بزرگ‌ در سال‌ 898 ه.ق‌ در هرات‌ در گذشت‌ و طي‌ تشييع‌ جنازه‌ اي‌ باشكوه‌ كه‌ سلطان‌ حسين‌ بايقرا شخصا در آن‌ شركت‌ كرد به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.
آثار : آثار جامي‌ بالغ‌ بر يكصد كتاب‌ است‌ ، مهم‌ترين‌ اين‌ تأليفات‌ عبارتند از:
1- ديوان‌ اشعار (شامل‌ سه‌ بخش‌: فاتح‌ الشباب‌ ، واسطه‌العقد، خاتمه‌ الحيات‌)
2- هفت‌ اورنگ‌ ( به‌ تقليد از خمسه‌ نظامي‌ شامل‌ هفت‌ بخش‌: سلسله‌ الذهب‌، سلامان‌ وابسال‌، تحفه‌ الاحرار، سيحه‌ الاحرار، يوسف‌ و زليخا، ليلي‌ و مجنون‌، خرداد نامه‌اسكندري)
3- نفحات‌ الانس‌
4- بهارستان‌
5- لوايح‌
6- اشعه‌ اللمعات‌
7- تاريخ‌ صوفيان‌ و مذهب‌ آنها
8- نقدالنصوص‌ في‌ شرح‌ نقش‌ الفصوص‌ ابن‌ عربي‌
9- مناسك‌ حج‌ منظوم‌
10- مناقب‌ جلال‌ الدين‌ رومي‌
11- منشأت.
 ** ابوالوفا محمد بوزجانی (۳۲۸-۳۸۸ هجری قمری)
ابوالوفا محمّد بوزجانی (نام کامل : ابوالوفا محمد بن محمد بن یحیی بن اسماعیل بن عباس) ریاضیدان و منجم بزرگ ایرانی است در دوران طلایی اسلام بوده است.او تحصیلات ریاضی خود را نزد خانواده آموخت و به نیشابور رفت. سپس در سال ۳۴۸ به عراق که در آن زمان پایتخت خلافت شرقی بود، سفر کرد و تا پایان عمرش در آنجا زندگی کرد.در عراق بصورت آخرین نمایندهٔ برجستهٔ مکتب ریاضی-نجومی در آمد و به تالیف کتاب‌های مهم خود پرداخت و با همکارانش در رصدخانهٔ بغداد به رصد مشغول شد.
او روش‌های محاسبه‌ای را که بازرگانان، کارمندان دوایر مالیه و مساحان زمین در شرق اسلامی در کارهای روزمرهٔ خود بکار می‌بردند، به نحوه منظم مدون ساخت و همچنین روش‌های متداول را اصلاح کرد و بعضی از روش‌های ناصحیح را نیز مورد انتقاد قرار داد.بعنوان مثال، پس از بیان آنکه مساحان، مساحت هر نوع چهار ضلعی را با ضرب کردن نصف مجموع اضلاع مقابل در یکدیگر بدست می‌آورند، خاطرنشان می‌سازد که این نیز اشتباهی آشکار و غلطی مسلم است.
** حاج ميرزا حسن موسوي بجنوردي
آيت‌الله العظمی ميرزا حسن موسوي بجنوردي در سال ‪ ۱۲۷۴‬شمسي در روستاي خراشا از توابع شهرستان جاجرم زاده شد.
وي در شهر بجنورد به تحصيلات مقدماتي پرداخت و در سال ‪ ۱۲۸۹‬شمسي به شهر مشهد رفت و در آنجا به مدت ‪ ۱۲‬سال علوم معقول ومنقول را نزد علماي برجسته آن روزگار همچون حاج فاضل خراساني و ادبيات را نزد اديب نيشابوري فراگرفت و در سال ‪ ۱۳۵۱‬شمسي رهسپار نجف شد.
در نجف در محضر اساتيد بزرگي چون «سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزا حسين نائيني و آقا ضياء‌الدين عراقي» به تكميل تحصيلات خود پرداخت و در همان حال به تدريس اشتغال يافت.
وي با حافظه شگفت و احاطه‌اش بر فقه و اصول به زودي به عنوان يكي از بهترين مدرسان و مجتهدان حوزه نجف شهرت يافت.
پس از درگذشت آيت‌الله بروجردي در سال ‪ ۱۳۳۹‬ش بسياري او را به عنوان مقلد خود برگزيدند.
بيشتر فضلا و علما در مجلس درس او حاضر مي‌شدند چرا كه آن بزرگوار علاوه بر فقاهت و تسلط بر مباني اصول يكي از بزرگترين فيلسوفان جهان اسلام به شمار مي‌آمد.
آيت‌الله موسوي بجنوردي پس از سالها تدريس و تحقيق آثار ارزشمندي در فقه و اصول و فلسفه از خود به يادگار نهاد كه مورد استفاده فضلاي حوزه علميه است.
«القواعد الفقهيه، منتهي‌الاصول، حاشيه بر عروه‌الوثقي، حاشيه بر وسايل، ذخيره المعاد، رساله في‌الرضا، رساله في‌الاجتماع‌الامر و النهي، كتاب في‌الحكمه قولنا في‌الحكمه و رساله علميه» عناوين اين آثار گرانسنگ است.
آيت‌الله سيد حسن موسوي بجنوردي در سال ‪ ۱۳۵۴‬شمسي پس از‪ ۸۰ ‬سال عمر در شهر نجف درگذشت و در صحن مطهر اميرالمومنين علي(ع) به خاك سپرده شد.
از ايشان شش فرزند به نامهاي مهدي، جواد، كاظم، محمد، فاطمه و طاهره بر جاي مانده است.
** محمد تقی بجنوردی ( م 1314 هجری قمری)
ایشان از چهره های نامدار خراسان در سده 14 هجری قمری بود. بر اساس نوشته اعتماد السلطنه، مردم ولایت خراسان اعتماد عجیبی به وی داشتند.در جریان نهضت تنباکو، بیت شیخ محمد تقی مجتهد، قطب معنوی آن روز خراسان شمرده می شد، با اینحال ایشان چندان که باید با گسترش نهضت موافق نبود و شرایط را مناسب نمی دید. پیکر وی در محل دارالسیاده حرم صفه دست چپ متصل به درب مسجد گوهر شاد به خاک سپرده شد.
** عباس تربتی ( م 1322 هجری شمسی)
ملا عباس تربتی، معروف به «حاج آخوند» در روستای کاریزک ناگهانی واقع در 15 کیلومتری شرق تربت حیدریه و ابتدای جلگه زاوه، در یک خانواده متدین و پایبند به شئونات مذهبی چشم به جهان گشود.ملا عباس در شهر تربت حیدریه، مدرسه حاج شیخ یوسفعلی نزد آخوند حاج ملا عبدالحمید صرف و نحو را با دقت فراگرفت و پس از آن به تحصیل سطح فقه و اصول روی آورد و برای تکمیل دانسته های خود به مشهد آمد.وی در آخرین غرفه صحن نو در زاویه شمال غربی به خاک سپرده شد.
** ملا هاشم خراسانی ( 1284-1352 هجری قمری)
وی در بیستم صفر 1284 هجری قمری در مشهد تولد یافت و پس از تحصیل دانشهای دینی عصر خود در شمار علمای برجسته مشهد در آمد و به تدریس و ترویج و تحقیق روی آورد و کتابهای سودمندی از خود به یادگار گذاشت.رساله ربا، رضاع، وسیله الامان، ارث، معاملات، نفقات و کتاب پر بهای منتخب التواریخ از آثار ایشان است.پیکر وی در محل دارالحفاظ دفن است.
** ابوالمعانی مرزا عبدلقادر بیدل
مرزا عبدلقادر بیدل پسر عبدالخالق در اواسط سده هفدهم میلادی برابر با ۱۰۵۴ ق در روزگارامپراطوری شاه جهان در ایالت پتنه دیده بجهان گشود و دردوران فرمانروایی محمد شاه در حالیکه امپراطوری مغولان در هند رو به زوال میرفت درسال ۱۱۳۳ ق جامه هستی از تن بدر آورد .
وی از نژاد مغول بودواز قبیله چغتایی ارلاس به شمار میرفت پدر بیدل مشرب قادریه منسوب به شیخ عبدلقادرگیلانی داشت واو نیز از اوان نوجوانی به عرفان و تصوف روی آورده بود.
مطالعات عرفانی وفلسفی بیدل وتوجه او به سنائی عطارو مولانا وتامل وی در آثارغزالی و محی الدین ابن عربی بر تشکل جهان بینی فلسفی او اثرات عمیقی بجا نهاد.
** محمد کاظم دامغانی ( 1316-1401 هجری قمری)
ایشان فرزند آخوند ملا علی اکبر می باشند و در جمادی الثانی 1316 هجری قمری در روستای شمس آباد دامغان به دنیا آمد.مرحوم دامغانی از سال 1336 هجری قمری در مشهد حوزه درس قوانین، شرایع، ریاض، رسائل ، مکاسب و کفایه داشت و از سال 1356 هجری قمری پس از واقعه مسجد گوهر شاد در منزل خود منزوی گردید و در بازسازی حوزه مشهد پس از شهریور 1320 از فعالین بود.پیکر ایشان در دارالزهد حرم مدفون است.
** حسین سبزواری ( 1309- 1386 هجری قمری) 
آیت الله حاج میرزا حسین سبزواری مشهور به فقیه سبزواری فرزند آیت الله میرزا موسی سوم رمضان 1309 هجری قمری در شهر سامرا به دنیا آمد و در سال 1318 هجری قمری همراه پدر خود آیت الله میرزا موسی به سبزوار رفت و در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت.پیکر وی در محل مدرسه باغ رضوان فضای سبز شمال شرقی حرم در ابتدای بست طبرسی به خاک سپرده شده است.
** ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی
رودکی سمرقندی. ابو عبدالله جعفر بن محمد( هجری قمری 329ـ 249 ) نحستین شاعر بزرگ پارسی زبان و مشهور به سلطان شاعران و آدم الشعراست. در قریه بنج از توابع رودک سمرقند متولد شد. برخی مورخان معتقدند که کور مادر زاد بود. اما از شعر رودکی بر نمی‌آید که همه‌ی عمر شاعر در تاریکیهای دنیای نابینایان گذشته باشد. نه فقط ادعای دیدن در اشعار او هست، بلکه تشبیهات حسی نیز در سخنان او کم نیست. خاصه دنیای رنگ که بر کوران مادرزاد فرو بسته است، در شعر او جلوه‌ای تمام دارد. به علاوه، آن مایه عاشقی‌ها و دلفریبی‌های روزگار جوانی، که یاد آن، ایام پیری شاعر را گرم می کند، از یک مرد نابینا به سختی برمی‌آید. همچنین با بررسی های پروفسور گراسیموف (1970 م) بر جمجمه و استخوانهای او، آشکار گردید که در دوران پیری با فلز گداخته‌ای چشم او را کور کرده‌اند، و او پیش از 80 سالگی درگذشته است.
- آثار او عبارتند از :
دیوان اشعار،-کلیله و دمنه منظوم، مثنوی به بحر متقارب، مثنوی به بحر خفیف، مثنوی به بحر هزج مسدس، مثنوی به بحر سریع، و همچنین در دیگر گونه‌های شعر مانند قصیده، قطعه، غزل و رباعی آثار بسیار داشته که از آنها اندکی به ما رسیده است.
** سید ابراهیم علم الهدی ( م 13/9/1378 هجری شمسی)
آیت الله العظمی حاج سید ابراهیم علم الهدی یبزواری از ستارگان پر فروغ آسمان فقه و فقاهت در شهر سبزوار به دنیا آمد و سطح را در آنجا به پایان برد و در محضر شاگردان مکتب حاج ملا هادی سبزواری با مبانی کلامی و حکمی آشنا شد و برای ادامه تحصیل به نجف عزیمت کرد.
پیکر پاک آیت الله علم الهدی در روز 13 آذر سال 1378 از مسجد فرش فروشها تشییع و در رواق دارالزهد حرم مطهر دفن شد.
** میرزا احمد آیت الله زاده خراسانی ( 1292- 1364 هجری قمری)
ایشان در سال 1342 هجری قمری در جریان اعلان جنگ علمای عراق با انگلیس، همراه علمای تبعیدی به ایران آمد و پس از مدتی به بغداد بازگشت و طی دیدار با ملک فیصل اول، پادشاه عراق، امکان مراجعت علما را فراهم ساخت.پیکر ایشان در دارالسعاده به خاک سپرده شد.
** سید حسین ادیب بجنوردی ( 1259- 1341 هجری شمسی)
ایشان در صدر مشروطیت از اعضای موثر حزب دموکرات خراسان بود و با روزنامه های محلی و تهران همکاری می نمود.در سال 1298 هجری شمسی همزمان با آمدن سید محمد سلطان العلما و تاسیس فرهنگ خراسان، به خدمت فرهنگ در آمد و به اتفاق دانش بزرگ نیا و انتخاب الملک و مستشار الملک، دبیرستان دانش را تاسیس کردند.پیکر وی در مدرسه علی نقی میرزا که امروزه بخشی از بست بالا و صحن جدید شده است به خاک سپرده شد.
** ابو نصر محمد بن محمد فارابی
ابو نصر محمدبن اوزلغ ابن طرخان مشهور به فارابی د رسال 257 هجری مصادف با 870 میلادی در شهر فاراب متولد شد. در اینکه آیانام شهر فاراب نام یکی از شهر های ایالت خراسان قدیمی است یا یکی از بلاد ترک میان مورخین اختلاف نظر وجود دارد.
در شرح زندگی فارابی مطلبی که نشان دهنده ی جریان واقعی زندگی دوران طفولیت و جوانی او باشددر کتابهای مزبور وجود ندارد جز آنکه در حدود 40 سالگی وارد بغداد مدینة الاسلام شده و علوم نحو و ادبیات عرب را خدمت استاد ابن سراج و دانش منطق را در محضر متخصص فن مزبور ابوبشر متی ابن یونس فرا گرفت.
فارابی بیشتر تألیفات خود را در بغداد به رشته ی تحریر در آورد و سپس به دمشق منتقل شد پس از آن به مصر و حلب رفت و به مدت 9 سال نزد امیر حلب‏، سیف الدوله حمدانی، عزلت پیشه کرد و در طی این دوران به تألیف حکمت و فلسفه پرداخت و تا سال 950 میلادی برابر با 339 هجری مصاحب امیر حلب در مسافرت به دمشق بود تا اینکه در همین سفر در حالیکه 80 سال از عمر وی گذشته بود‏، از دنیا رفت.
در صفات او می توان زیرکی، تیز هوشی، حافظه ی سرشار و وسیع و تمایل  او به زهد و تصوف را عنوان کرد. تمایل او به تصوف در کلیه ی شئون زندگی او به صورت زهد و کناره گیری از دنیا و پارسایی عجیبی جلوه گر است. که از تمام لذائذ زندگی حتی از داشتن زن و فرزند و خانه و کاشانه نیز چشم پوشیده است.
** عبد الجواد ادیب نیشابوری ( 1281- 1344 هجری قمری)
میرزا عبد الجواد ادیب نامور حوزه خراسان در قرن اخیر در سال 1281 هجری قمری در بیژن گرد از روستاهای نیشابور چشم به جهان گشود. در اوان کودکی، بیماری آبله چشم راستش را از او گرفت و سوی اندکی برای چشم چپش باقی گذاشت. ایشان در مقبره ای نزدیک دارالحفاظ آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.
** محمد تقی ادیب نیشابوری ( 1315- 1396 هجری قمری)
از آثار ایشان است : گوهر تابنده، آئین نامه، ستایش نامه، طریقت نامه، حدیث جان و جانان، رساله یعقوبیه، مجمع راز، فیروز جاوید، آسایش نامه، تاریخ ادبیات عرب، تاریخ ادبیات ایران، تابش جان و بینش روان، البدایه و النهایه، گوهر مراد، رساله قافیه و آرایش سخن.
پیکر وی در زاویه غربی صحن عتیق دفن است.
** محمد حسن ادیب هروی ( 1263- 1347 هجری شمسی)
شیخ محمد حسن خراسانی، معروف به ادیب هروی، از ادبای برجسته و شعرای نامور و از دانایان علوم ادب به شمار می رفت. ادیب در زمان رضاخان جذب کارهای آموزشی فرهنگ و هنر شد و بخشی از عمر خود را دبیری و مدتی در آستان قدس مدرسی نمود.پیکر ایشان در دارالسعاده دفن است.
** مهدی اخوان ثالث
شاعر نامدار معاصر که در مشهد ولادت یافت استاد سرودن اشعار به سبک نیمایی و قدیم است. (۱۳۰۷- ۱۳۶۹ هـ.ش)
** کمال الدین بهزاد
وی از مردم هرات بود و بزرگترین و مشهورترین مینیاتور ساز و نگارگر ایرانی است. او در خط و شعر نیز دستی داشت از آثار وی می توان از تصویرگری خمسه نظامی یاد کرد.
** اسدی توسی، شاعر و حماسه سرای ایرانی در قرن پنجم هجری و معاصر با فردوسی.
** انوری ابیوردی، معروف به حجه الحق از شاعران نامی نیمه دوم قرن ۶ و از کسانی است که در تغییر سبک سخن فارسی اثری آشکار داشت. شهرت انوری به خاطر قصاید مداحانه ی وی است.
** ابوسعید ابی الخیر:
ابوسعید فضل‌الله بن احمد بن محمد بن ابراهیم (ابوسعید فضل‌الله بن ابوالخیر احمد) مشهور به ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷-۴۴۰ قمری) عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم است. ابوسعید ابوالخیر در میان عارفان مقامی بسیار ممتاز و استثنایی دارد و نام او با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی یافته‌است. چندان که در بخش مهمی از شعر پارسی چهره او در کنار مولوی و خیام قرار می‌گیرد، بی آنکه خود شعر چندانی سروده باشد. در تاریخ اندیشه‌های عرفانی در صدر متفکران این قلمرو پهناور در کنار حلاج، بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی به شمار می‌رود. همان کسانی که سهروردی آنها را ادامه دهندگان فلسفه باستان و تداوم حکمت خسروانی می‌خواند. از دوران کودکی نبوغ و استعداد او بر افراد آگاه پنهان نبوده‌است.
شیخ ابوسعید ابوالخیر از عارفان بزرگ و مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری در اول محرم ۳۵۷ قمری در میهنه متولد گردید و در روز پنجشنبه (شب آدینه) ۴ شعبان ۴۴۰ قمری در زادگاهش دیده از جهان فرو بست. میهنه، زادگاه و محل دفن ابوسعید ابوالخیر، ناحیه‌ای بین سرخس و ابیورد، اکنون شهرکی در خاک ترکمنستان در ۱۳۰ کیلومتری جنوب شرقی عشق آباد، مقابل چهچهه در خاک ایران است.
او سالها در مرو و سرخس فقه و حدیث آموخت تادر یک حادثه مهم در زندگی اش درس را رها کرده و به جمع صوفیان شیعی پیوست و به وادی عرفان روی آورد. شیخ ابوسعید پس از اخذ طریقه تصوف در نزد شیخ ابوالفضل سرخسی و ابوالعباس آملی به دیار اصلی خود (میهنه) بازگشت و هفت سال به ریاضت پرداخت و در سن ۴۰ سالگی به نیشابور رفت. در این سفرها بزرگان علمی و شرعی نیشابور با او به مخالفت برخاستند، اما چندی نگذشت که مخالفت به موافقت بدل شد و مخالفان وی تسلیم شدند.
او تمام عمر خویش را در تربیت مریدانش سپری کرد. نوهٔ شیخ ابوسعید ابوالخیر، محمد منور، در سال ۵۹۹ کتابی به نام اسرار التوحید دربارهٔ زندگی و احوالات شیخ نوشته‌است. ابوسعید عاقبت در میهنه در شب آدینه ۴ شعبان سال ۴۴۰ قمری، درگذشت.
** ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی
ابـو المجـد مجـدود بـن آدم معروف به سنائي غزنوي شاعربلند مرتبهء شيعي مذهب و عارف مشهور و از استادان مسلم شعر فارسي است. ولادتش در اواسط قرن پنجم هجري ( اواسط قرن يازدهم ميلادي ) در غزنين اتفاق افتاد. در آغاز جواني شاعري درباري و مداح مسعود بن ابراهيم غزنوي ( 492ـ 508 هجري = 1098 ـ 1114 میلادی ) و بهرام شاه بن مسعود ( 511 ـ 552 هجري = 1117 – 1157 ميلادي ) بود.
ولي بعد از سفرخراسان و اقامت چند ساله در آن ديار و ملاقات با مشايخ تصوف در او تغييري ايجاد شد و كارش به زهد و انزوا و تأمل درحقايق عرفاني كشيد. بروز شخصيت سنائي از اين آوان صورت گرفت و در اين دوره است كه او به سرودن قصائد معروف خود در زهد و وعظ و عـرفـان، و ايجـاد منظومهاي مشهورحديقة الحقيقة و طريق التحقيق و سير العباد و كارنامهء بلخ و امثال آنها توفيق يافت و نخستين بار قصائد و منظومهاي خاصي را به بحث در مسائل حكمي و عرفاني اختصاص داد.
سنائي‌ در طريقت‌ و سير و سلوك‌ مريد شيخ‌ ابو يوسف‌ يعقوب‌ همداني‌ بود و مولانا جلال‌ الدين‌ رومي با وجود كمال‌ فضل‌ ،خود را از متابعان‌ و پيروان‌ او دانسته‌ است‌.وي‌ يكي‌ از بزرگ‌ترين‌ شاعران‌ ادب پارسی دری و معروف‌ ترين‌ شاعر صوفي‌ و بنيانگذار اين‌ فن‌ به شمارمي‌ رود كه‌ در سبك‌ شعر پارسي‌ و ايجاد تنوع‌ و تجدد در آن‌ نقش‌ به سزائي‌ ايفا نموده‌ است‌.سنائي‌ پس‌ از بازگشت‌ از سفر مكه‌ مدتي‌ در بلخ‌ بسر برد و از آنجا به‌ سرخس‌ و مرو و نيشابور رفت‌.
وفات او به سال 545 هجري ( 1150 ميلادي ) اتفاق افتاد ومقبره اش درغزنين زيارتگاه خاص وعام است.
** ذبیح الله قوچانی ( 1329-1414 هجری قمری)
حاج شیخ ذبیح الله قوچانی از علمای عامل و مجتهدین نامدار معاصر قوچان است، وی در روستای خیرآباد مایوان متولد شد.از اقدامات مفید وی تاسیس مدرسه علوم دینی محمودیه فاروج است. پیکر ایشان در صحن آزادی نزدیک ایوان طلا به خاک سپرده شده است.
** حکیم ناصر خسرو قبادیانی
حکیم ناصر خسرو قبادانی بلخی در سال ۳۹۴ق در محله قبادیان بلخ چشم به جهان گشود. نخستین تحصیلات خویشرا در زادگاهش به پایان رساند و به کسب علوم طب، موسیقی ، ریاضیات، نجوم و فلسفه با سفر های از نزد علما و دانشمندان عصر خود نیز پرداخت.
ناصر خسرو در سن 28 سالگی به سرودن شعر آغاز کرد و دارای دو دیوان یکی بزبان دری و دیگری به زبان عربی می باشد . ناصر خسرو در دربار سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود راه یافت که از احترام و عزت و مشاغل مهمی در دربار آنان بر خوردار بود.
اشعار ناصر خسرو حاوی مطالب و مضامین ستیزنده و پرخاشگر علیه مظالم، روحانیون دنیا پرست و تاریک اندیش و شاهان و سروران استثمار گر و مفت خور است که دهقانان و کارگران و کاسبانرا در ده و شهر مورد استمار قرار میدادند مشاهده این وضع بر روح حساس وی تاثیر نمود و بدین اساس از دربار و جاه و جلال قطع رابطه نمود به روحانیون روی آورد که متاسفانه از معاشرت و صحبت با آنها خیلی در رنج و عذاب میشد. چه وی ازین نزدیکی با آنان در میابد که آنان مشتی فاقد از منطق سلیم و سالوس و متعصب، کوتاه نظر و از پادشاهان و انیران و خواجگان بدتر.
ناصر خسرو نا امیدانه مجامع روحانیون را نیز ترک و در سن چهل سالگی برای دریافت حقایق و دانستن حال و احوال مردم زحمتکش مشغول می شود وی به شهر های مختلف همچون خراسان، و هندوستان به سفر های طولانی و پر رنج می پردازد .
ناصر خسرو در طول این مسافرتها اثر های علمی و ادبی را برشته تحریر در می آورد که مهمترین آنها سفر نامه، روشنایی نامه و زادالمسافرین است.
** عبد الرحمن مدرس ( 1268-1328 هجری قمری)
میرزا عبد الرحمن فرزند حاج میرزا نصر الله از حکما، ادبا و شعرای قرن 13 هجری است.از جمله تالیفات ایشان می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
تعلیقات معالم الاصول، حواشی شوارق الالهام، حواشی شرح تذکره خفری، حواشی تحریر اقلیدس، شرح رساله عروض میرزا نصرالله و تاریخ علمای خراسان.
پیکر ایشان در ایوان طلای حصن نو دفن است.
 **ابو منصور محمد بن احمد دقيقی بلخی
ابو منصور محمد بن احمد توسی شناخته‌شده به دقیقی (زاده ۳۲۰ - مرگ میان سال‌های ۳۵۶-۳۵۹ خورشیدی) شاعر بزرگ پارسی زبان بود. زادگاه وی بنا به روایات گوناگون، توس، بلخ، سمرقند و بخارا ذکر شده است. او از معدود شاعران ادبیات فارسی بوده که دین زرتشتی داشته است. دقیقی آغاز کننده سرایش شاهنامه بود.
دقیقی از طبقه دهقانان خراسان بوده است که در عصر منصور بن نوح سامانی و پسر او می زیسته است. خاندان وی را متمول دانسته‌اند اما او سرمایه‌هایی که از ارث پدر به او رسیده بود را بدنبال عیاشی و خوشگذرانی هدر می‌دهد. در دوره جوانی به سرایش داستان‌های تاریخی ایران مبادرت می‌ورزد و در این راه برای سرایش شاهنامه بدلیل ارادتی که به زرتشت داشته از داستان ظهور زرتشت شاهنامه خود را آغاز می‌کند.[۱] چندی پس از این در سال ۳۶۷ هجری او بدست غلام خود به قتل می‌رسد.