مصاحبه با آیت الله شیخ محمود امجد

مصاحبه با آیت الله شیخ محمود امجد

 

شجاعت اخلاقی امام

حرف مرد دوتاست!


استاد محمود امجد: حضرات معصومین(ع) به حضرت امام خمینی مبتهج بودند

 

 مصاحبه گر: مصطفی سلیمانی

** لید مصاحبه:

اینبار متفاوت از همیشه در ایام گرامیداشت معمار بزرگ جمهوری اسلامی با یکی از سالکان الی الله و یکی از شاگردان معنوی امام، علامه طباطبائی، آیه الله حاج آقا رضا بهاء الدینی و آیه الله بهجت به گفت و گو نشستیم.

آنچه فراروی شماست متن مصاحبه ای است که به مناسبت دهه فجر با آیت الله استاد شیخ محمود امجد، در خصوص مبانی و سیره عملی و شاخصه های شخصیتی امام خمینی صورت گرفته است.

ادامه نوشته

نکاتی از بیانات استاد امجد دهه سوم صفر(2) سال 92

نکاتی از بیانات استاد امجد دهه سوم صفر(2) سال 92


1- اهلبیتِ امام حسین(ع)، بیچاره نبودند، بلکه بیچارۀ خدا بودند.
2- زنده باد فکر حسین! نه ظلم کن به کسی و نه زیرِ ظلمِ کسی برو، که این مرامِ حسین و منطقِ دین است.
3- در تعالیمِ انبیا، ضدِّ عقل...
نداريم، ممکن است چیزهایی باشد که عقل آن را نفهمد!
4- خلقِ خدا عیالِ خدایند، باید با همۀ خلقِ خدا خوب بود.
5- بدبخت ترین حکومت، حکومتی است که بتواند به مردم برسد و نرسد!
6- اذان از ابتکارات اسلام است و همین اذان براي سازندگیِ بشر کافی ست.
7- خودپرستی بزرگترين تاریکی ست که نمی گذارد انسان بفهمد!
8- بعضی سگ ها از ثروتمندترین مردم جهان، ثروتمندترند، این است ارزشِ پول!
9- ظلمات، یعنی خودپرستی، حسادت، بخل، تنگ نظري و یک طرفه قضاوت کردن!
10- کلُّ الخیر في بابِ الحسین علیه السلام.
11- اگر کسی مایل باشد که جلوي پایش بلند شوند و یا دستش را ببوسند یا ناراحت شود از اینکه جوابِ سلامش را ندادند، مشرک است.
-----------------------------------------
پ ن:
1- فردا عازمِ تهرانم
2- ممنون از دوست خوبم: رضا شهیدی.
3- حضورِ هیچکس در زندگی مان اتفاقی نیست!

نکاتی از بیانات استاد امجد دهه سوم صفر(1)

نکاتی از بیانات استاد امجد دهه سوم صفر(1)

1- ما با خدا سر و کار داریم و با کریمان کار دشوار نیست! فقط باید خدا را شناخت.
2- خدا توفیق دهد تا بدانیم و بفهميم که کلید همۀ عالم دستِ امام زمان هست.
3- «عجل علی ظهورک» بی ادبي است! مگر آقا دستِ خودش هست که بیايد؟! «العجل، العجل» یعنی به دادِ من برس!
4- یک قطره اشک بر حسین(ع) که آتشِ جهنم را خاموش می کند، آتشِ شهوت و غضبِ من را نمی تواند خاموش کند؟!
5-  بدخواه کسی نباشيد، خیرخواه باشید، امام حسين(ع) تا لحظۀ آخر می خواست شِمر را هدایت کند!
6- خدا کند با دارايی برویم نه دانایی! که در آنجا دانایی به هیچ دردي نمي خورد.
7- هیچ موسیقی در عالم مثلِ مناجاتِ خمسة عشرِ امام سجاد پیدا نخواهيد کرد!
8- همۀ علمِ خدای متعال در لفظ(قرآن) آمده است، اما کیست که بفهمد؟: «لا یمسه الا المطهرون»
9- غیر از 14 معصوم، همه وِلند، همه احتیاج به استاد و هدایت دارند.
10- هزاران منزل در یک گام است و آن ترکِ کام است.
11- بهتر از حکومت کاری نيست که در سایۀ آن همه راحت باشند!
-----------------------------------------
پ ن:
1- لدفن نشرش کنید تا دیگر دوستان هم استفاده ببرند...
2- ادامه خواهد داشت!
3- عکاس: خودم :)

قطره‌ای از دریا

قطره‌ای از دریا

آیت الله بهجت
 

محمدتقی بهجت در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده ای دیندار، در شهر فومن واقع در استان گیلان، چشم به جهان گشود. در ابتدای کودکی مادر وی درگذشت. کربلایی محمود، پدر وی از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رسیدگی امور مردم می پرداخت. پدرش همچنین از ذوق ادبی برخوردار بوده و در رثای خاندان پیامبر اسلام به ویژه امام حسین (ع) شعر می سرود.

آیت الله بهجت از مجتهدین بزرگواری بود که عمری را در زهد و تقوا زندگی کرد. جهان تشیع، علمای بسیاری را به دنیای اسلام معرفی کرده است که آیت الله بهجت یکی از آن هاست.

ایشان در 27 اردیبهشت 1388 به علت ایست قلبی درگذشت و در حرم فاطمه معصومه (س) دفن شد.

خاطراتی از آیت الله بهجت

*مشت هایی که در خانه باز می شد

آقا از حرم که می خواست برگردد مشت هایش را می بست و دیگر باز نمی کرد تا برسد خانه و روی سر بچه ها دست بکشد.

*مردی که آزارش به مورچه هم نمی رسید

چند ساعت مانده بود به اذان صبح. طبق معمول بلند شده بود برای تجدید وضو. هوا خیلی سرد بود. از اتاق بیرون رفته بود. آنجا خورده بود زمین و دیگر نتوانسته بود بلند شود. چند ساعت بعد که آقا را پیدا کرده بودند دیده بودند در حالی که بدنش از سرما خشک شده همان طور که روی زمین افتاده دارد ذکرهایش را می گوید.

گفته بودند خب چرا صدا نکردید؟ فرموده بود، خب؛ نخواستم اذیت بشوید!

* کارهای شخصی

کارهای شخصی اش را به هیچ وجه به کسی نمی گفت. مثلاً می آمد پایین می دید که دندان مصنوعی هایش را جا گذاشته، برمیگشت بالا دندان ها را برمی داشت. یا دنبال عصایش که می خواست بگردد به هیچ کس نمی گفت.

* سفر به مشهد

مشهد که می رفتند خیلی اصرار داشت توی نگهداری از بچه ها کمک کند تا عروسشان هم به زیارت برسد. می گفت بچه ها را بگذارید پیش من. وسایل و خوراکی هایشان را هم بگذارید و خودتان بروید زیارت.

از حرم که برمی گشتند می دیدند آقا بچه ها را بغل کرده تا آرام باشند یا خوابانده و همین طوری توی بغلش راه می برد که بیدار نشوند و در حال ذکر و عبادت خودش است.

* مهربان حتی با حیوانات

دلش می خواست مرغ و خروس در خانه داشته باشند. و هم اصرار داشت که رسیدگی به مرغ و خروس ها را خودش تنهایی انجام دهد. صبح از مسجد که برمی گشت اول آب و دانه ی مرغ و خروس ها را می داد و قفسشان را مرتب می کرد.

خودش پوست خیارها و غذاهای مانده را از توی خانه جمع می کرد می آورد برای حیوان ها. بعد ظرفی را که با آن غذا آورده بود توی حوض می شست و می آورد داخل خانه. یک بار هم اول شب به مرغ و خروس ها سر می زد. یک بار بعد از عبادت یک ساعته سر شب هایش. یک بار هم موقع خواب که روی قفس را با پتوی مخصوصشان می پوشاند، می گفت سرما می خورند.

یکی از مرغ ها مریض شده بود، خیلی حالش بد بود. اهل خانه چندان موافق نبودند که مرغ ها از قفس بیرون بیایند، کثیف کاری می شد.

آقا هر روز مرغ مریض را یک ساعتی از قفس بیرون می آورد و خودش بالای سرش می ماند و مراقب بود. می گفت خب حیوان باید قدم بزند که حال و هوایش عوض شود و بهبود پیدا کند.

حدود یک ماه بود که حیوان کاملاً حالش خوب شده بود. فردا عصری که آقا رحلت کرد دیده بودند که حیوان هم مرده...

نکات و سخنان گهربار از استاد امجد

نکات و سخنان گهربار از استاد امجد

تهیه و تنظیم: مصطفی سلیمانی

استاد شيخ محمود امجد به سال 1318 هـ.ش در خانواده اى روحانى در «كرمانشاه» به دنيا آمد، پدرش از واعظان توانا، و جدّشان از عالمان ذى فنون ملقّب به «افصح المتكلّمين» بود. در حدود 18 سالگى تحصيلات جديد را رها و به انگيزه تحصيل علوم دينى به شهر مقدّس قم مشرّف شد و در مدّت كوتاهى دوره مقدّمات و سطح را به پايان رسانده و به دروس خارج مشغول گرديد. در درس خارج فقه و اصول از محضر استادانى چون حضرات آيات عظام: امام خمينى، داماد، بهاءالدينى و بهجت(ره) و در فلسفه و عرفان عملى از محضر پربار علاّمه طباطبايى قدّس سرّه استفاده فراوان برد. و در حدود 20 سال پايان عمر گهربار معظّم له با ايشان انس داشت و در جلسات عمومى و خصوصى ايشان شركت مى كرد و از سال 1351 هـ.ش. با آيت الله العظمى بهاء الدينى مأنوس و استفاده فراوان برد. و نيز در حدود سال 1350 با آيت اللّه العظمى بهجت(ره) مرتبط شد و افزون بر بهره بردارى از دروس خارج فقه و اصول آن عارف ارتباط خاص و نزديك با معظّم له داشت.
آنچه‌ می‌خوانید گزیده ای از سخنان آیت الله استاد امجد است که به مناسبت‌های مختلف ایراد داشته‌اند:

** تهذیب نفس:
اگر انسان با تهذيب نفس به سوی خدا حركت كند راه‌های جديد معارف بر او گشوده می‌شود و بسياری از حقايق را در می‌يابد. در بخشی از موضوع مبدا ومقصد سالك راه خدا آمده است: برای شناخت و توجه بيشتر به مبدا و معاد بايد سه دسته از آيات بيشتر ملاحظه شود:
الف: آيات ناظر به اين معنا كه مبدا فاعلی حركت صحيح انسان خداست و انسان برای آن كه ارتباطش با خدا قطع نشود بايد همواره او ونعمت‌های او را به ياد داشته باشد همان گونه كه فرموده است: «واذكروا نعمة الله عليكم».
ب ـ آيات ناظر به اين معنا كه هدف غايی سلوك، خداست، در اين بخش آمده است: از نظر قرآن كريم، مردم در دنيا و آخرت يا روشن دل‌اند و يا نابينا و كوردل؛ روشندلان كسانی هستند كه در قيامت نامه اعمالشان به دست راستشان داده می‌شود ومی‌توانند آن را بخوانند و ببينند و ديگران، خواه نامه اعمالشان را با دست چپ و يااز پشت بگيرند همه كورند و اين كوری باطن از دنيا شروع می‌شود.
ج ـ آياتی كه راه كسب فراموش نكردن مبدا و مقصد را زياد به ياد خدا بودن می‌داند همان گونه كه فرموده است: «يا ايها الذين امنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا» در باب زاد و توشه از صفحات مورد بحث می‌خوانيم: قرآن بهترين زاد و توشه را تقوا می‌داند: «فان خير الزاد التقوی و التقون يا اولی الالباب» زيرا زاد هر مسافری به اندازه طول سفر او است؛ آن كس كه مقصد او لقاء الله است ره توشه بهتر و با دوام‌تری را می‌طلبد و خداوند در عين آنكه آخرت و آن چه را نزد خدا است بهتر و پايدارتر از دنيا و ديگر كالاها می‌داند، بهترين و پايدارترين هستی را ذات خود اعلام می‌كند.
** منشأ همه فضیلت ها:
هدف از قيام امام حسين(ع) انسان‌سازی جهت حيات در جامعه توحيدی است. منشأ همه فضيلت‌ها، قرآن و اهل‌بيت است و امام حسين(ع)، مسير دفاع ازآن را در طول تاريخ ترسيم كرد. عمل منكر، جامعه آن زمان را فرا گرفته بود و هيچ معروفی در ميان نمانده بود و امام حسين(ع) با شهادتش، نفس مسيحايی خود را بر روح مرده جامعه آن روز دميد. امام حسين(ع) در مسير رسيدن به كربلا،‌ برای يارانش ازشهادت در راه خدا می‌گفت تا در طی راه، ياران مخلص و آماده شهادت را غربال كند وهمين طور هم شد. كسانی بودند كه در طی راه امام را رها كردند و چه بسا مشتاقانی كه در اين مسير با امام همراه شدند. البته پيامی را كه امام با اين كار قصد انتقال آن را داشتند، امروز به وضوح در جامعه خودمان می‌بينيم. جهالت و نادانی مردم آن زمانه نه به معنای فقر دانش و علم است، بلكه به معنای فقر فرهنگی و فقر نگرش صحيح سياسی است.
** صحیفه سجادیه:
اين صحيفه سجادیه حاوی مسائل تربيت دينی جامعه است و اگر ما صحيفه سجاديه را داشته باشيم، هيچ كم نداريم. صحيفه سجاديه زبان دعاست و اين زبان را اگرخوب ياد بگيريم، برای دنيا و آخرتمان كافی است. مقررات اسلامی جنبه تكميلی دارد واگر ما خود را با آن كامل كنيم، شيطنت‌های دشمنان تأثيری بر ما نخواهد داشت.
** نیاز جوانان به انس با خوبان:
متأسفانه براى جوانها و روى آنها آنطور كه بايد و شايد كار نشده است. جوانها به انس با خوبان نياز دارند، بايد افراد مهذبى با آنها انس بگيرند. آنها هم تحت تأثير واقع می شوند. جوانها الگو می خواهند و متأسفانه با آنها برخوردهاى خوبى نمی شود، يعنى دنيا دنياى ديگرى شده است. سابقاً در ارتباطات ميان كوچكترها و بزرگترها ادب و احترام ديده می شد، امّا حالا چون آن آداب و رسوم واحترامات كوچك و بزرگى در جامعه كمرنگ شده نوعاً جوانان ما از حضور با بزرگان محرومند. بايد قدرى جوانان آداب را رعايت كنند، بزرگان ما هم بايد با تواضع و باآغوش باز و پدرانه و مشفقانه و طبيبانه با جوانان برخورد كنند حال چه فرزندان خودشان باشند و چه فرزندان ديگران، اگر محبتشان صادقانه باشد، جوانان گرايش زيادىبه آنان پيدا مى كنند.
** خدای قدیر:
شخصی در هجده روز، کل قرآن کریم را حفظ کرد! شخص دیگری با یک بار خواندن، کل قرآن کریم را حفظ شد و کربلایی کاظم که سواد خواندن و نوشتن نداشت به خاطر رعایت تقوا در یک لحظه، کل قرآن کریم را حفظ کرد."ان الله علی کل شیء قدیر"

ادامه نوشته

تبریک عید به استاد امجد

تبریک عید به استاد امجد
 
وقتی «مرسی» و «ممنون» خیلی کم است!


وقتی روبرویش می نشینی، احساس می کنی پر از درد است
نگاه پدرانه اش از دلسوزی است
می خواند، گریه می کند و می گریاند، می خندد و می خنداند و...
تمام دین را در دو کلمه خلاصه می داند: «مرنج و مرنجان!»
...
مردم برایش عزیز است و نگاه «الخلق عیال الله» را خوب می فهمد!
بی محلی برخی را به پای چیز دیگری می گذارد
اگر اشتباهی باشد، با صراحت تمام می گوید: «اشتباه کردم!»
او فقط از ظلم بی زار است و بس!
روحانی واقعی یعنی این...
استاد امجد، عیدتان مبارک!
_________________________________
پ ن پ: سال تحویل را در کنار این مرد بزرگ هستیم!
لینک: فیس بوکم

آیت الله امجد در سپیده دانایی شماره ۱۷

آیت الله امجد در سپیده دانایی شماره ۱۷

بايد با نسل جوان صميمي بود و چون به معرفت نزديك‌ترند، زود متوجه مي‌شوند. خداي تعالي به ما اخلاص بدهد تا بتوانيم خدمت كنيم. با خودبيني و خودخواهي نمي‌توان اثر ارزنده‌اي ارائه كرد.

سخنان آیة الله امجد در اربعین ۱۳۹۱

سخنان آیة الله امجد در اربعین ۱۳۹۱

آیت الله امجد:

اسلام این نیست که بگوییم با مخالفین باید بی رحمانه برخورد شود!

 گزیده سخنان حضرت آیت الله امجد به مناسبت بزرگداشت اربعین حسینی در قم به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد آله الطاهرین

بر محمد و آل محمد بی نهایت صلوات...
اگر جامعه را به عقل دعوت کنیم کافی است.
چیزی که امروز وجود ندارد عقل است. باید در این وادی فعالیت کنیم و عقل را معنا کنیم.

انسان غصه دار می شود در جامعه ای که عقلاء حضور دارند همه کارهایمان از روی بی عقلی باشد خدای متعال عقل داده است تا به کار گیریم اگر عقل را به کار نگیریم آن را از ما می گیرند. عقل در مقابل جهل است جهالت یعنی بی عقلی و استفاده نکردن از مواهب الهی .

انچه که امروز بدان احتیاج داریم این است که به عقل بازگردیم اصلا از دین هم نگوییم و بگوییم به عقلتان رفتار کنید عقل چه می گوید. انچه را نپاید دلبستگی نشاید یک مثالی معروف است که: یک وقتی کوزه ای گلی را به شما می دهند و میگویند همیشه برای خودت باشد و وقتی هم کوزه طلا به شما می دهند و ساعتی بعد از شما می گیرند حالا نباید گفت که چون کوزه طلاست من ان را می گیرم معلوم است که باید کوزه گلی را گرفت. اما اگر قضیه بر عکس شد و کوزه گلی را برای خودت دادند و کوزه طلایی را خواستند بدهند و بگویند ساعتی در دست شماست حال کدام را می گیرید؟ اگر کوزه طلا را بگیرید بی عقلی است .

انسان عاقل چیز باقی و با دوام را انتخاب می کند. چیزی که در جامعه ما حاکم نیست عقل است. به بشر چه می گذرد؟ به مردم چه می گذرد؟ حرفی است که امروزه رایج است. چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. چرا؟ چون انسان شهوت و غضب دارد. این شهوت و غضب اگر بر عقل حاکم شد عقل گوشه ای رفته و می گوید من هستم ولی نمی توانم کاری انجام دهم عقل هست ولی شهوت و غضب بر ان حکومت می کنند.

ادامه نوشته

بصیرت از دیدگاه آیت الله امجد کرمانشاهی

استاد امجد و تعریف بصیرت

آقای امجد عصر جمعۀ این هفته [دعای سمات] داشتند نهج البلاغه رو می خواندند و توضیح می دادند که به کلمۀ بصیرت رسیدند، یکی از مستمعین پرسیدند، آقا بصیرت یعنی چه؟

حاج آقا در جواب گفتند:

بصیرت یعنی: توجه به اینکه دوستی غیر از خدا نیست! و دشمنی غیر از خودت نیست!