تعبیر خواب؛ آری یا خیر؟

تعبیر خواب؛ آری یا خیر؟

 

 

از خود خواب، عجیب‌تر، پدیده «خواب دیدن» است. تصاویری که هر شب بر صفحه ذهن ما هجوم می‌آورند؛ صحنه‌هایی رازآلوده و پرماجرا، گاه تلخ گاه شیرین، گاه دروغین و دهشت‌ناک و گاه راستین و بشارت‌آمیز.

 

چیستی خواب، منشاء و اسرار مربوط بدان، موضوعی است شگفت و در خور اهمیت هم در دانش دین و هم در حوزه دانش دنیا. مسائل مرتبط با این پدیده عمدتاً چندتباری و به اصطلاح میان‌رشته‌ای‌اند لذا هم می‌توان در فراخنای متون معارف مکتوب اعم از قرآن، برهان و عرفان، سراغ آن را گرفت و هم می‌توان به نزد اربابان دانش دنیا رفت و حل آن را از علومی چون روانشناسی، پزشکی (روان‌درمانی)، زیست‌شناسی، فیزیونومیک و...انتظار داشت.

یکی از علوم و فنون گره‌خورده با پدیده خواب، علم تعبیر خواب است. تعبیرخواب مثل هر علم دیگر دارای یک‌سلسله قواعد و اصول مربوط به خود است. با این همه صرف دانستن این اصول، وحتی اطلاع از سایر علوم دیگر، در تعبیر درست یک خوابِ قابل تعبیر کفایت نمی‌کند بلکه کمالات اخلاقی و تهذیب روحانی نیز شرط چنین تعبیری است.

اهمیت این مساله تا بدانجاست که در متون روایی ما، هشدار و تحذیر داده شده که تعبیر خوابتان را از هر معبّری جویا نشوید! ای بسا، معبری نادان و نامهذّب، با تعبیر بد، سرنوشت شومی را برای شما رقم زند.

اکنون با این مقدمه، به سراغ قرآن به عنوان یگانه منبع معرفت‌بخش در امور غیبی و اسرارآمیز می‌رویم و در پرتو روایات ذیل آیات، سرّ این مساله را به دست می‌دهیم که چرا در بسیاری مواقع نباید خوابمان را تعبیر کنیم؟

با مروری اجمالی بر آیات قرآن، از رهگذر سیر در این همیشه‌ترین کتاب آسمانی و این چشمه فیاض حضرت رحمانی، با چهار گلواژه قرآنی مواجهیم که در معنای رویا و خواب به کار رفته‌اند:

سه کلمه اول در معنی رویای خوب عبارت‌اند از:

1. کلمه رویا؛ میزان تکرار =6 (سوره یوسف آیات 5، 43 و 100؛ سوره اسرا آیه 60؛ سوره صافات آیه 105؛ سوره فتح آیه 27).

2. کلمه منام؛ میزان تکرار = 4 که دو بارش به معنی خواب است (سوره روم آیه 23؛ سوره زمر آیه 42) و دو بارش به معنی رویا (سوره انفال آیه 43، سوره صافات آیه 102).

3. کلمه بشری؛ به معنی خبر خوب است، «رویا» یکی از تفاسیر «بشری» در سوره یونس آیه 64 می‌باشد.

4.کلمه حلم، میزان تکرار = 2، کلمه‌ای است که قرآن در معنی رویای بد به کار می‌برد. (در عبارت أَضغَث أَحْلَمِ (به معنی خواب‌های مشوش) در سوره انبیاء آیه 5؛ سوره یوسف آیه 44)

از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که حضرت رسول می‌فرمود که خواب مومن در میان زمین و آسمان بر بالای سرش پرواز می‌کند، تا آنکه خود آن برای خود تعبیر کند یا دیگری برای او تعبیر کند، پس بآن نحو که تعبیر کردند واقع می‌شود پس خواب خود را نقل مکنید مگر برای شخصیکه عاقل باشد

 

 

در برخی تفاسیر، رویاهای قرآن را به سه دسته تقسیم کرده‌اند:

 

1. آن‌هایی که پیام یا توصیفی که در رویا آمده به واقعیت تبدیل می‌شود (مانند خواب حضرت محمد (ص) در حدیبیه که فتح مکه را پیشگویی می‌کرد).

2.رویاهایی که پیام رویا در جهت بر عکس برآورده می‌شود (مانند خواب ابراهیم که مضمونش قربانی کردن پسرش بود).

3. رویاهایی که نیاز به مفسر دارند (مانند چهار خواب ذکر شده در سوره یوسف). (1)

می‌توان این دسته‌بندی را به یک دسته‌بندی کلی‌تر برگرداند:

1.خواب‌های پیامبران که از آن به «وحی» و «الهام» تعبیر می‌شود.

2.خواب‌های مردمان عادی که خود چند نوع است:

یک. خوابی که برخاسته از یک نیاز جسمانی است و در واقع، انعکاس زبان بدن (BODY LANGUISH) است. بعضی از دانشمندان غذاشناس میان «خواب و رویا» و «نیازهای غذائی بدن» رابطه قائل هستند و معتقدند که مثلاً اگر انسان در خواب ببیند از دندانش «خون» می‌چکد لابد ویتامین ث بدن او کم شده است! و اگر در خواب ببیند موی سرش سفید گشته معلوم می‌شود گرفتار کمبود ویتامین ب شده است!(2)

دو. خواب‌های درهم و پریشان یا به تعبیر قرآن، اضغلاث احلام.

مفسرانی که قرآن را بر مشرب عرفانی تفسیر می‌کنند خواب‌های درهم را بی‌نیاز از تعبیر می‌دانند. به عنوان مثال، قیصری، شارح کتاب فصول‌الحکم ابن عربی، خواب‌های پریشان را فاقد تعبیر و زائیده بازیگری‌های قوه متخیله نفس و روان آدمی می‌داند.(3).

سه. خواب‌های راستین (رویاهای صادقه).

اکنون این سوال مطرح است که آیا هر خوابی را باید تعبیر کرد؟

بدون تردید خواب‌هایی که رویدادها و صحنه‌های زندگی پرفراز و نشیب گذشته آدمی را بر لوح جان به تصویر می‌کشد و نیز خواب‌های پریشان که ناشی از افکار مشوش یا تصویرگری‌های قوه متخیله روان آدمی است، نیاز به تعبیر ندارند. تا اینجا قلمرو خواب، نفس آدمی و مرتبه قوه خیال (خیال متصل) اوست. اما نفس در خواب‌های راستین، اموری را در مرتبه عالم ملکوت (خیال منفصل) شهود می‌کند که حاکی از امور آینده است. این خواب‌ها به دلیل تصرف نفس در آن‌ها (با حکایت یا تمثیل) نیاز به تعبیر دارد و معبر باید با ادبیات و زبان عالم معنی آشنا باشد تا بتواند این خواب را به تعبیر برد. به عنوان مثال خوابگزار ورزیده و دانای راز، با استفاده از حقایق قرآن، معارف روایی، ضرب‌المثل‌ها و شرایط نفسانی و مناسبات زمانی و مکانی شخص نائم، در تعبیر خواب کسی که در رویا لیوانی شیر را آشامیده است شیر، را به علم و آشامیدن را به هجوم وجود تعبیر می‌کند.

در حدیث است که:

للرّویا کنی و اسماء فکنّوها بکناها و اعتبروها باسمائها. (4)

خواب‌ها کنیه‌ها و اسم‌هایی دارند. برای تفسیر و تعبیر رویا باید از آن‌ها به‌طور صحیح استفاده کرد.

زنی نزد ابن سیرین آمد و گفت: در خواب دیدم مثل اینکه تخم‌مرغ زیر چوب می‌گذارم و جوجه بیرون می‌آید. ابن سیرین گفت: وای بر تو، از خدا بترس و از عملت استغفار کن. تو زنی هستی که زنان و مردان زناکار را برای گناه و بی‌عفتی به هم می‌رسانی! کسانی که از این تعبیر متعجب شده بودند از ابن سیرین پرسیدند روی چه اساسی خواب زن را چنین تعبیر کردی. گفت: از قرآن استفاده کردم که دربارهء زنان فرموده است: کأَنَّهُنَّ بَیضٌ مَکنُونٌ. و دربارهء منافقین فرموده است: کأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ. تخم‌مرغ کنایه از زنان زناکار و چوب کنایه از مردان منافق و گناهکار است و جوجه‌ها فرزندانی هستند که در اثر زنا متولد می‌شوند. مطلب همان‌طور بود که ابن سیرین گفته بود و راز پنهانی زن در اثر خوابی که دیده بود آشکار شد.

این روایت تاریخی نشان می‌دهد که در علم تعبیر خواب، تعبیر تخلف‌ناپذیر، موهبتی است از ناحیه خداوند که به صورت علم لدنی به فرد دارای کمالات اعطا می‌گردد.(5)

در اینجا نکته دیگری وجود دارد و آن اینکه در برخی متون روایی توصیه شده است که خواب خود را برای هر کسی بازگو نکنید. یا اگر بازگو کردید از او طلب تعبیر نکنید مگر اینکه او را شایسته تعبیر و مویَد به تأیید الهی ببینید چرا که هر معنایی که معبر ارائه می‌کند همان، محقق خواهد شد.

از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که حضرت رسول می‌فرمود که خواب مومن در میان زمین و آسمان بر بالای سرش پرواز می‌کند، تا آنکه خود آن برای خود تعبیر کند یا دیگری برای او تعبیر کند، پس بآن نحو که تعبیر کردند واقع می‌شود پس خواب خود را نقل مکنید مگر برای شخصیکه عاقل باشد.(6).

در آیه 41 سوره یوسف، خطاب به دو زندانی که هر یک خوابی دید و تعبیر آن را از یوسف خواستار شد، پس از تعبیر، به این حقیقت اشاره می‌کند:

یا صَاحِبَی السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکمَا فَیسْقِی رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَیصْلَبُ فَتَأْکلُ الطَّیرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِی الأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیانِ (کاری که ای دو یار زندانی من، اما یکی از شما (آزاد می‌شود و) خواجه خود را شراب می‌نوشاند و اما آن دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از (مغز) سرش می‌خورند. کاری که شما دو نفر از تعبیر آن خواستید حکم آن (از سوی خدا) صادر شده و انجامش قطعی است.)

قرآن کریم به این حقیقت با عبارت قضی الامر اشاره کرده است که دلالت بر قطعیت حکم الهی و وقوع امر مورد تعبیر حضرت یوسف (ع) در عالم دنیا دارد.

 

توضیح این مهم در گروه تقدیم چند مقدمه است:

1. عالم ملکوت مرتبه‌ای از مراتب عالم هستی است که محیط بر عالم دنیا و طبیعت است. به همین دلیل، عالم ملکوت نسبت به عوالم مادون خود یعنی عالم مثال منفصل و عالم طبیعت رابطه علی و معلولی دارد.

2. آنچه که در عالم ملکوت رویت می‌شوند زمان‌مند نیستند ولی در عالم دنیا در بستر زمان واقع می‌شوند.

3. هر آنچه در عالم معنا و ملکوت موجودیت یابد در عالم طبیعت که سایه‌ای از عالم ملکوت است، نیز اتفاق خواهد افتاد.

4. به دلایل نقلی که ممکن است عقل بشر به کنه حقیقت آن نرسد، تعبیر معبّر در نحوه وقوع خواب در متن عالم دنیا موثر است. لذا تاکید معصومان پاک همواره بر این است که تعبیر خواب خود را از معبران نادان و نامهذّب جویا نشوید.

 

در ماجرای یوسف اگر تعبیر وی در عالم حس واقع نمی‌شد، در صدّیق بودن وی خلل واقع می‌گشت. و نکته دیگر اینکه اگر نبیّ و یا ولیّ الهی سخنی از روی قطع (نه احتمال یا تقیه) بگوید آن سخن لا محاله تحقق خواهد یافت. لذا جناب یوسف برای قطعیت وقوع آن، فرمود که آن تعبیر واقع شد در حالی که هنوز در ظرف زمان و مکان عالم محسوس تحقق نیافته بود.

از این مبحث نتیجه می‌گیریم که تأویل مکاشفات و یا تعبیر رویا را صاحب علمی الهی می‌داند و آن نبیّ الهی و یا ولیّ کاملی است که به همه دقایق و ظرایف کشف و عوالم وجود، به عنایت الهی علم پیدا نموده است. از این رو در عرفان اسلامی به اطاعت از پیر و مرشد الهی تاکید شده است. (7)

 

 

 

نویسنده: شکوری، شبکه تخصصی قرآن تبیان

 

 


 

پی‌نوشت‌ها:

1. تفسیر کبیر، ابوالفتوح رازی

2. تفسیر نمونه 9/312

3. شرح فصوص الحکم

 

 

4. بحار، ج 14، ص 436

 

5. کودک از نظر وراثت و تربیت تألیف محمد تقی فلسفی

 

 

6. حیله المتقین، علامه مجلسی

7. مجله پیام زن، احمد لقمانی، شماره 107

مقالاتی پیرامون نزاهت قرآن از تحریف

مقالاتی پیرامون نزاهت قرآن از تحریف

قدر در آيينۀ تفاسير

قدر در آيينۀ تفاسير

پا روی پله آخر بگذار

نویسنده: مصطفی سلیمانی

** درآمد:
مهم ترين مناسبت ماه مبارك رمضان، شب قدر است كه همواره مورد توجه مؤمنين بوده و خواهد بود. همگان در صورتي مي توانيم از ماه ميهماني خدا بهرۀ كافي ببريم كه نسبت به اين ماه، خصوصاً شب قدر معرفت كافي داشته باشيم و شب قدر را، والا قدر بدانيم، و زماني‌ كه دانستيم شب قدر چيست و چه آثاري دارد و زنده نگه داشتن اين شب چه نتيجه اي به همراه دارد، يقيناً مورد مغفرت و رحمت حق تعالي قرار خواهيم گرفت. اين نوشتار در هيمن راستا بر آن است تا به برخي از نكات برجستۀ تفسيري پيرامون سورۀ قدر و شب قدر از نگاه مفسران بزرگ اشاره كند.
** تكرار شب قدر در همۀ سال ها:
عدّه‏اي بر اين عقيده‏اند كه شب قدر در عهد حضرت رسول اكرم(ص) بوده و سپس برداشته شد؛ در حاليكه طبق ظاهر آيات قرآن، اين شب مستمر بوده و مداوم در همه سال تكرار مى‏شود.[تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ج27، ص184]
دليل اين مسأله آن است كه كلمه‌ي «تَنزَّلُ» در آيۀ «تَنزَّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن كلِ أَمْرٍ» در اصل «تتنزّل» بوده است،[الميزان فى تفسير القرآن، محمد حسين طباطبايى، ج‏20، ص332] و از آنجا كه فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد روشن مى‏شود كه شب قدر مخصوص به زمان پيامبر اكرم(ص) و نزول قرآن مجيد نبوده است، و هم چنين جمله اسميه در سورۀ قدر «سَلامٌ هِيَ حَتَّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ» كه نشانۀ دوام است نيز گواه بر اين معناست. به علاوه، روايات نيز اين معنا را تأييد مي‏كنند.
از جمله از امام صادق(ع) روايت شده كه كسي از آن حضرت در مورد شب قدر سؤال كرد و گفت: «أَخْبِرْنِي عَنْ لَيْلَه الْقَدْرِ كَانَتْ أَوْ تَكُونُ فِي كُلِّ عَامٍ فَقَالَ لَوْ رُفِعَتْ لَيْلَه الْقَدْرِ لَرُفِعَ الْقُرْآن‏»[من لايحضره الفقه، ج2، ص158] مرا از شب قدر خبر بده. آيا شب قدر بود (و تمام شد) يا اين كه در هر سال شب قدري است؟ حضرت فرمود: اگر شب قدر برداشته مي شد، قرآن هم برداشته مي شد. اشاره به اين كه شب قدر مثل قرآن جاويد و هميشگي است.
در روايت علي بن مسيب بر استمرار شب قدر در هر سال تصريح شده است؛ ازاين رو، در جواب سؤال از تكرار آن در هر سال آمده است: «بل هي لامه محمد ما بقي منهم اثنان»[الدرالمنثور في تفسير المأثور، جلال الدين سيوطي، ج6، ص371] بلكه شب قدر براي امت محمد باقي است تا مادامي كه دو نفر از ايشان باقي باشد (كنايه از اين كه هميشه خواهد بود).
در نتيجه اگر مراد از تعدد شب قدر، تكرار آن در تاريخ اسلام باشد، از روايات تعدد برداشت مي شود؛ چرا كه هر سال شب قدر تكرار مي شود.
** مراد از روح در «تَنزَّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ»:
پيرامون اين كلمه تفاسير متعددي بيان گرديده است كه برخي از آنها در ميان شيعيان نيز رواج دارد:
1. مراد از آن، يك فرشته‌ي بسيار بزرگ است كه آسمان و زمين در برابر او ناچيزند.
2. گروهي از فرشتگان هستند كه تنها در شب قدر توسط ملائكه ديده مي شوند.
3. يكي از مخلوقات الهي است كه مي خورد و مي پوشد در حاليكه نه از ملائكه است و نه از انسان ها و شايد يكي از خدمت‌ كاران بهشت باشد.
4. شايد عيسي(ع) باشد كه در قرآن به همين نام خوانده شده و در شب قدر به همراه ملائكه به زمين مي آيد تا از احوال امت پيامبر آگاهي يابد.

ادامه نوشته

كسب روزي حلال

 كسب روزي حلال

نویسنده :  سيده معصومه جوادي زاويه

واژه روزی، به معنای رزقی است که خداوند متعال برای همه افراد زمین عطا کرده است و همینطور به معنای خوراک روزانه آمده است.[1] واژه حلال نیز به معنای جایز و روا آمده است.[2]

 
روزی حلال در قرآن
  با نگاه به آیات قرآنی در می­یابیم که قرآن هرگز ما را به چشم پوشی از مواهب الهی دعوت نکرده است و فقر را ارزش و نعمت به حساب نیاورده و همیشه آدمی را دعوت به فعالیت نموده است تا از طریق کار و کوشش خود به روزی حلال دسترسی داشته باشد و دستور داده است که از روزی حلال و پاکیزه بخورید:
«ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید.»[3]
«از نعمت­های پاکیزه­ای که به شما روزی داده­ایم بخورید.»[4]
 
در این آیات مراد از طیبات، چیزهای حلال و پاکیزه است که خداوند متعال روزی بندگانش قرار داده است و به حالت دستوری آورده است که ازحلال و طیب تناول کنید.
 
روزی حلال در روایات
  پیشوایان معصومین(ع) همواره با گفتارو عمل، پیروان خود را به تلاش برای به دست آوردن روزی حلال تشویق کرده و حلال بودن روزی را ویژگی لازم و دائمی درآمدها دانسته­اند. در روایات بسیاری که از پیامبر اکرم(ص) آمده است، مشاهده می­کنیم که آن حضرت کسب در آمد حلال را برای هر مسلمانی واجب دانسته است[5] و تلاش و کار کردن دراین راه را با جهاد برابر شمرده­اند.[6]
  در روایت دیگری نیز حضرت می­فرمایند: هر کسی شب هنگام بر اثر جستجوی حلال، خسته به خواب رود، آمرزیده خفته است.[7] در روایت دیگری نیز، امام صادق(ع)، به جستجوی روزی حلال امر می­فرمایند و آن را کمک و پشتیبان دین معرفی می­کنند.[8]
ادامه نوشته

قرآن و مبارزه با خرافات

قرآن و مبارزه با خرافات

چکیده
یکی از مسائل دغدغه برانگیز مصلحان اجتماعی، رواج خرافات در جوامع است . خرافات پیشینه ای بس دراز دارد. تاجهل انسان بوده، خرافه هم بوده است. شیادانی در تاریخ از ناآگاهی مردم در جهت کسب منافع یا سیطره بردیگران به موضوعات خرفه آمیز دامن می زده اند.

در تاریخ تفسیر قرآن کریم، یکی از فراز فرودهای اساسی آن، وجود روایات اسرائیلی است که بخش خلقت جهان و انسان (السماء و العالم)آن نمونه خرافات است . این روایات چنان حساسیت ایجاد کرده که یکی از مظاهر خرافه شناخته شده و به همین دلیل اسرائیلیات از قرن هشتم به بعد مورد هجمه محققان اسلامی قرار گرفته است. واژه خرافه برای عموم مردم در شکل کلی آن روشن است. مانند کلمه شر، زشتی و افراط. خرافات از آن جهت که عقیده و رفتاری است نامعمول و رازگونه، کمتر زمینه طرح و نقد آن فراهم می گرددو لذا تبدیل به عقیده ای عمومی و رواج پیدا می کند. خاستگاه خرافات در گذشته جهل انسانها از فرآیند اتفاقات طبیعی و یا راه حل آنها بوده است. اما امروز شکل دیگری پیدا کرده و بهره برداری های دینی و سیاسی به آن افزون شده است. خرافات جایگزین روش های منطقی و عقلی و حتی غیبی صحیح است. خرافات ابعاد وسیعی دارد، سرلوحه آموزه های ادیان الهی بویژه اسلام مبارزه با خرافات است. در این جا است که میان خرافه و غلو رابطه تنگاتنگی برقرار می شود. پیامبران تلاش بسیار کرده تا به انسان نشان دهند که چه چیزهایی را حقیقت بدانند و از چه چیزهایی بر حذر کنند. مهم ترین بخش مبارزه با خرافات که در قلمرو دین قرار می گیرد، مسائل مربوط به معرفت شناسی نظام هستی و پیدایش جهان و آفریدگار و عبادت درست آن است. نکته دیگر که با احساسات و عواطف رابطه مستقیمی دارد، بزرگنمایی و هاله سازی و نقل داستان های محیر العقول و التزام به اموری درباره شخصیت های دینی است که بستر غلو را فراهم می سازد. آنچه در این بررسی پیگیری می شود، دیدگاه قرآن در باره خرافه و غلوهای دینی، انواع، پیشینه، راه های پیامبران در مبارزه با خرافات، و پیشگیری است.

کلیدواژه: خرافات. غلو. بدعت.بستر پیدایش خرافات . پژوهش های مستمر. آزادی بیان.

ادامه نوشته

چگونگی پیدایش انسان و سیر تکاملی آن در قرآن

چگونگی پیدایش انسان و سیر تکاملی آن در قرآن

مصطفی سلیمانی

دانش آموخته­ و پژوهشگر حوزه­ی علمیه­ی قم

چکیده:

قرآن كريم در آيه 78 الي 80 سوره­ی «يس» و آغاز سوره­ي «حج» براي آگاهي دادن به معاد و دليل آوردن بر اثبات آن، هم چنين در ابتداي سوره­ي «مؤمنون» براي بيان مبدأ و ابتداي خلقت انسان، با بياني شيوا و دقيق به سير تكاملي انسان پرداخته و مراحل مختلف آن را بيان داشته است، و ما نيز در اين جا با استفاده از كلام الهي، مسأله پيدايش انسان و سير تكاملي خلقت او را به ترتيب و در طي مراحل مختلف، متذكر مي شويم.

در آغاز خداوند نوع انسان اوليه را خلق كرد و سپس نسل وي را از نطفه همان انسان قرار داد. تا بدين‌سان، مراحل حيات آدمي پس از خلق ادامه يابد. اين بيان، جوابي است ديني در رد عقايد داروين و كساني كه اجداد انسان اوليه را موجودات تك‌سلولي و يا از نسل ميمون مي‌پندارند.

ما در این نوشتار برآنیم تا با جمع آوری آیات مربوطه به  بررسی مضمون و نحوه‌ی دلالت آنها با استناد به تفاسیر موجود، بپردازیم تا از این رهگذر بتوانیم منشأ آفرینش انسان و نیز مراحل رشد و تکامل جنین را مورد بررسی قرار دهیم.­

این پژوهش در انتها به مسأله­ی انسان پس از خلقت پرداخته و می گوید: با توجه به فطرت اجتماعي وي، مدتي را در اين دنيا سپري كرده و پس از آن در اثر مرگ، روح او از اين ديار به ديار ديگري به نام «برزخ» كه «عالم مثال» نام دارد و انسان‌ها در آنجا يا متنعّم هستند و يا معذّب، كوچ مي‌كند و در آنجا به حيات خود ادامه مي‌دهد؛ زيرا اصالت انسان به روح اوست و روح مجرّد تنها نحوه ارتباطي با بدن دارد كه با فرا رسيدن مرگ اين ارتباط قطع مي‌شود. با برپايي معاد در جريان سير حيات، علاوه بر روح، جسم انسان نيز مؤاخذه مي‌شود.

واژگان کلیدی:  پیدایش انسان، آفرينش، تکامل انسان، روح، برزخ، قيامت.

ادامه نوشته

داغ ترین آیه قرآن

داغ ترین آیه قرآن چه می گوید؟

 داغ ترین آیه قرآن چه می گوید؟

در آیه ۷۱ سوره مریم آمده: وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا

دوازده ترجمه از این آیه عبارت است:

آیتی: و هیچ یک از شما نیست که وارد جهنم نشود، و این حکمی است حتمی، از جانب پروردگارتو.

الهی قمشه ‏ای: و هیچ یک از شما(نوع بشر) باقی نماند جز آنکه به دوزخ وارد شود، این حکم حتمی پروردگار توست.

انصاریان: و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه وارد دوزخ می‎شود[ورود همگان به دوزخ] برپروردگارت مسلم و حتمی است.

بانوی اصفهانی: و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه به آن در آید-یا بر آن بگذرد- این [حکم و وعده‏ای است که] بر پروردگار تو بایسته و گزاردنی-انجام دادنی- است.

بروجردی: هیچیک از شما ممکن نیست که وارد دوزخ نشود و این حکم مسلم و حتمی پروردگار تو است.

حداد عادل: و هیچ یک از شما نیست که پای درون دوزخ ننهد و این اراده بی چون و چرای خداوند است.

رهنما: و (هیچکس) از شما نیست مگر آنکه وارد آن شود و این (وعده) برپرورگار تو حتم(و) واجب شده است.

فولادوند: و هیچ کس از شما نیست مگر[اینکه] در آن وارد می‏گردد، این [امر] همواره برپروردگارت حکمی قطعی است.

قرائتی: و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه وارد دوزخ می‏شود، (و این ورود شما) از جانب پروردگارت حکمی قطعی است.

مجتبوی: و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه به آن درآید- یا بر آن بگذرد- این [ حکم و وعده‏ای استکه] پروردگار تو بایسته و گزاردنی- انجام دادنی- است.

آیت الله مکارم شیرازی: و همه شما(بدون استثنا) وارد جهنم می‏شوید این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت.

موسوی همدانی در ترجمه المیزان چنین ترجمه کرده: هیچ کس از شما نیست مگر وارد جهنم می‏شود که بر پروردگارت حتمی و مفقرر است.

بر طبق این آیه شریفه همه از پل صراط ، پلی که از جهنم می‎گذرد رد خواهیم شد. منتها سرعت رد شدن از این پل تنها بر مبنای امتیاز تقوای افراد یعنی انجام بایدها و پرهیز از نبایدها است. دردرجات عالی تقوا با سرعت نور از آن رد می‏شویم و آتش جهنم هیچ آسیبی به فرد نمی‏رساند که این حالت فقط مختص معصومین و اولیای الهی است.

به اندازه تقوایت بالاخره از پل رد خواهی شد ولی اگر تقوای انسان از حداقل نیز برخوردار نباشد که طی چند هزار سال از پل صراط بگذرد به داخل آتش پرتاپ می‎شود. شدت پرتاپ و عمقی که به آن می‏افتد فقط بر مبنای امتیاز منفی سرکشی و نافرمانی است. نافرمانی هم یعنی عدم انجام بایدها و عدم پرهیز از نبایدها. تنها راه نجات انسان پایین بردن نمره نافرمانی و بالا بردن نمره قبولی اوست.

منبع:fardanews.ir به نقل از خبرگزاری مهر

سلامتی حاج آقا قرائتی ﯾﻪ ﺻﻠﻮﺍﺕ

ﺍﯾﻨﻘﺪ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺋﺘﯽ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ ﻧﮑﺘﻪ ﺗﺴﺘﯽ ﻭ ﮐﻨﮑﻮﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻩ ،

ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﻋﻈﻤﺘﺶ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺩﺭﺳﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﻩ.!!

سلامتی حاج آقا قرائتی ﯾﻪ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﺪ...

حیوانات، مأموران خدا

حیوانات، مأموران خدا

 منابع : چهار صد نكته از تفسير نور، ص 424 
 
۱. در ماجرای گاو بنی اسرائیل، تکّه ‏ای از بدن گاو، مقتول را زنده می‏کند و او قاتل خود را معرّفی می‏ کند. «انّ اللّه یأمر أن تذبحوا بقرة»[1]

2. عنکبوت، پیامبر را در غار حفظ می‏ کند. «الّا تنصروه فقد نصره اللّه»[2]

3. کلاغ، معلّم بشر می‏ شود. «فبعثه اللّه غرابا»[3]

4. هدهد، مأمور رساندن نامه سلیمان به بلقیس می‏ شود. «اذهب بکتابی هذا»[4]

5. ابابیل، مأمور سرکوبی فیل سواران می‏ شود. «و ارسل علیهم طیرا ابابیل»[5]

6. اژدها، وسیله‏ی حقّانیّت موسی می‏ شود. «هی ثعبان مبین»[6]

ادامه نوشته

متن تفسیر نمونه

متن تفسیر نمونه

تفسير نمونه جلد ۱ تفسير نمونه جلد ۲ تفسير نمونه جلد ۳
تفسير نمونه جلد ۴ تفسير نمونه جلد ۵ تفسير نمونه جلد ۶
تفسير نمونه جلد ۷ تفسير نمونه جلد ۸ تفسير نمونه جلد ۹
تفسير نمونه جلد ۱۰ تفسير نمونه جلد ۱۱ تفسير نمونه جلد ۱۲
تفسير نمونه جلد ۱۳ تفسير نمونه جلد ۱۴ تفسير نمونه جلد ۱۵
تفسير نمونه جلد ۱۶ تفسير نمونه جلد ۱۷ تفسير نمونه جلد ۱۸
تفسير نمونه جلد ۱۹ تفسير نمونه جلد ۲۰ تفسير نمونه جلد ۲۱
تفسير نمونه جلد ۲۲ تفسير نمونه جلد ۲۳ تفسير نمونه جلد ۲۴
تفسير نمونه جلد ۲۵ تفسير نمونه جلد ۲۶ تفسير نمونه جلد ۲۷

 

 

آخرین های قرآنی

آخرین های قرآنی

http://axgig.com/images/29621961336001298067.jpg

1. آخرين «آيه‌اي كه بر پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و اله و سلّم ـ نازل شد» كدام است؟
2. «آخرين سوره» در قرآن چه نام دارد؟
3. «آخرين آيه‌اي كه سجده واجب دارد» در كدام سوره قرار دارد؟
4. «آخرين حرف قرآن» چيست؟
5. آخرين آيات قرآن در كجا بر پيامبر ـ صلي الله عليه و اله و سلّم ـ نازل شد؟
6. آخرين آيه‌اي كه از «بهشت» ياد مي‌كند در كدام سوره است؟
7. آخرين آيه‌اي كه به «جهنم» اشاره مي‌كند كدام است؟
8. آخرين سوره‌اي كه نازل شد چه نام دارد؟
9. آخرين آيه‌اي كه راجع به «مسجد» سخن گفته كدام است؟
10. آخرين آيه‌اي كه راجع به «روزه» اشاره كرده كدام است؟
11. آخرين آيه‌اي كه كلمة «قرآن» در آن آمده كدام است؟
12. آخرين سوره‌ قرآن «چند حرف، چند كلمه و چند آيه» دارد؟
13. آخرين سوره‌اي كه «در مدينه بر پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و اله و سلّم ـ » نازل شد چه نام دارد؟
14. آخرين سوره‌اي كه «سجده مستحبي» دارد در كدام سوره است؟
15. «آخرين سوره‌اي كه يكجا نازل شده» كدام سوره است؟
16. آخرين دعايي كه در قرآن كريم آمده چيست؟
17. آخرين سوره قرآن «مكي» است يا «مدني»؟
18. آخرين «دعايي» كه در قرآن آمده از زبان چه كسي است و در كدام سوره قرار دارد؟
19. آخرين «آية قرآن» كدام است؟
پاسخ‎ها:
1. آيه‌ «3 سوره مائده» (كه درباره خلافت و جانشيني حضرت علي ـ عليه السلام ـ است) آخرين آيه‌اي است كه نازل شده است.
2. آخرين سوره «سوره ناس» است.
3. اين آيه در سوره «علق» قرار دارد.
4. آخرين حرف قرآن كريم حرف «س» است.
5. پس از بارگشت پيامبر اكرم (ص) از حجه الوداع در منطقه اي به نام « غدير خم » آخرين آيات قرآن بر آن حضرت نازل شد.
6. آخرين آيه اي كه از بهشت ياد مي كند در سوره بينه «آيه8 » مي باشد.
7. آخرين آيه اي كه از جهنم ياد مي كند در سوره بينه «آيه 6 » مي باشد.
8. « سوره نصر » آخرين سوره است كه نازل شده است.
9. « آيه 18 سوره جن » آخرين آيه است كه درباره مسجد سخن گفته است.
10. در « آيه 4 سوره مجادله » راجع به روزه اشاره اي شده است.
11. «آيه21 سوره بروج » آخرين آيه اي است كه كلمه قرآن در آن آمده است.
12. آخرين سوره قرآن « 79 حرف ، 20كلمه و 6 آيه » دارد.
13. آخرين سوره اي كه در مدينه نازل شده سوره «نصر » است.
14. «آيه21 سوره انشقاق » آخرين آيه اي است كه سجده مستحبي دارد.
15. « سوره اخلاص ».
16. « آخرين سوره اي كه در مكه نازل شده است «سوره روم » است.
17. آخرين سوره قرآن «مكي » است.
18. آخرين دعايي كه در قرآن كريم آمده « از زبان حضرت نوح (ع) است كه در سوره نوح آيه آخر اين سوره » قرار دارد.
19. آخرين آيه قرآن « من الجنه و الناس » مي باشد.