همدیگر را تاب ندهیم!

همدیگر را تاب ندهیم!


آهای جوانِ عزیزی که من یکی برات احترام قائلم و ازت دفاع می کنم!
باید یاد بگیریم که دخترا و پسرا دلشون، وقتشون و احساسشون احترام داره.
وقتی کسی دل‌ بستۀ دیگری می‌ شه، نباید از اون به عنوان وسیله‌ ای برای سرخوشی استفاده...
بشه!
نباید از اون برای گذرانِ اوقات استفاده بشه!
نباید از وابستگیِ درونِ اون برای پُر کردنِ اوقاتِ تنهایی سوء استفاده بشه.
خودتان را جایِ «آسیب بیننده» بذارین، حالا قضاوت کنین!!
البته خوب باید توجه داشت که:
وابستگی می‌تونه به خاطر قیافه، تیپ و یا ظاهر آدما، ارتباط قوی و جایگاه و مقامشون یا علاقۀ درونی آدم بدون هیچ دلیل خاصی باشه.
-----------------------------------
پ ن:
1- روی صحبتم با اون دسته از دختر و پسراییه که حواسشون نیست که آدمای اطرافشون با اسباب بازی و عروسک یه فرق اساسی دارن!
آدما انسانند و دارای احساس!
2- این وسط دختر خانما طبقِ آمارِ موجود و سوالاتِ «مرکزِ ملی پاسخگویی به سوالات دینی»، بیشترین ضربه رو می خورن!
3- اگه تو هم حرفی يا تجربه ای یا نکته ای داری، بنویس تا همه استفاده کنن!

وظیفۀ عروس و داماد

وظیفۀ عروس و داماد

مسئولیت‌شناسی عروس و دامادها!

قبل از بله گفتن یا بله گرفتن، مسئولیت‌هایت را دوره کن؛ ببین اگر از عهده‌ی بعضی‌هاش بر نمی‌آیی، ازدواجت را آنقدر عقب بیانداز تا توانایی‌اش را به دست آوری.

ــ مسئولیت‌های هر مرد خانه:

1- مدیریت زندگی بلد باشد؛ یعنی «بتواند» زندگی را «اداره» کند و از عهده‌ی مسائل و مشکلاتِ ریز و درشتِ آن برآید. تیتر «کفایت داشته باشد» هم برای این مطلب می‌زدیم، خوب بود! چون باکفایت به کسی می‌گویند که وجودش برای اداره و سر و سامان دادنِ کاری، بس باشد و نیاز به کمک و دخالتِ کس دیگری نباشد. جزء وصیت‌های امام علی به امام حسن (و در حقیقت به همه‌ی متأهّلانِ دنیا)، یکی هم این بود که: مراقب باش! خانواده‌ات به دلیلِ بی‌کفایتی تو، نباید بدبختی بکشند و خواری ببینند.

2- کمک‌کار خانمش باشد؛ مرد بودن به دست به سیاه و سفید خانه و زندگی نزدن، نیست! به «زن‌ذلیل» گفتن به آنهایی که دستِ کمک به خانمشان دارند هم، نیست.

3- به خانمش احترام بگذارد؛ او را چه در گفتار، چه در رفتار، چه جلوی دیگران و چه وقتهایی که با هم تنهایند، تحقیر نکند.

4- از فکر رفاه و راحتی خانواده‌اش بیرون نیاید؛ و اگر از دستش برمی‌آید، هیچ وقت نگذارد زن و بچه‌اش در شرایط سختی باشند.

5- اخلاق داشته باشد؛ بعضی‌ها تا دلت بخواهد برای زن و بچه‌شان می‌ریزند؛ اما زن و بچه‌شان آنقدر کیف نمی‌کنند که زن و بچه‌ی یک مرد ندار اما خوش‌اخلاق، از زندگی‌شان کیف می‌کنند.

ادامه نوشته

مردم برای چی به هم کادو می‌دهند؟

مردم برای چی به هم کادو می‌دهند؟

مردم برای چی به هم کادو می‌دهند؟

 خیلی‌ها کادو می‌دهند، چون باید بدهند یا بهتر است بگوییم رسم است که بدهند و نمی‌شود و زشت است که و مگر می‌شود نداد و وقتی بقیه به ما می‌دهند، ما هم باید به بقیه بدهیم دیگر و بالاخره این هم برای خودش کاری است.
اما این‌طوری‌ها نیست!
1. کادو فاصله‌ها را کم می‌کند. کینه، خودش یک‌جور فاصله است. سوءتفاهم، همین‌طور. و همین‌طور هر دل‌گرفتگی و کدورت و ازش خوشم نمی‌آید و فعلا حوصله‌اش را ندارم ِ دیگر. کاری نداریم که گاهی شما آن قدرها هم دور نیستید از هم و گیریم مثل عکاسی که می‌خواهد از شما و دوستتان عکس یادگاری بگیرد، فقط کافی است یک کم ــ یک کم مهربان‌تر باشیم. فاصله‌ها را محبت کم می‌کند و اُنسی که چه بجا هم واحد طلاست و هم از کادویی که شما می‌دهید، به وجود می‌آید. دقیقا به همین دلیل است که کوچک و بزرگ یا گران و ارزان بودن کادویتان مهم نیست؛ و اینکه اگر هدیه‌ای را مجبوری یا توی رودربایستی یا قیدِ رسم و رسوم بدهید و خبری از آن محبت و انسی نباشد که باید پشتش باشد، شما همچنان وسط تنب کوچک ایستاده‌اید و طرفتان سر قله‌ی دماوند!
2. کادو اَلَک است! دلها را صاف می‌کند. مشکل بزرگ، همیشه این بوده که دلهای آدم‌ها با هم یکی نیست و کلی چرک و «ناخالصی» بینشان است. «دل» هم ترکیباتش جوری است که تا با یک دلِ دیگر همگن و صاف نشود، به آن وصل و با آن یکی نمی‌شود. آدم‌های هم‌دل، نعمت‌های بی‌نظیری برای هم‌اند و دلشان بزرگتر از بقیه است و کمتر از بقیه، دلشان می‌گیرد یا تنگی می‌کند یا دست و دلشان می‌لرزد.
3. کادو دوستی می‌آورد. معلوم است که دلهایی که به هم نزدیک‌ می‌شوند و صاف می‌شوند با هم، دوستی روی شاخشان است و هرچه بگذرد دوستی‌هاشان پایدارتر هم می‌شود و دوستی‌های پایدار، به برادری بدل می‌شود و برادری‌ها، هر روز محکم‌تر از دیروز خواهد شد! بی‌جهت نیست که امام علی می‌گوید من ترجیح می‌دهم پولی را که می‌خواهم صدقه بدهم، کادو بخرم و ببرم برای برادر مؤمنم.

مـهمترين اشـتباهات غـيرقـابل جـبران دوران نـامزدي

مـهمترين اشـتباهات غـيرقـابل جـبران دوران نـامزدي

دوران نامزدی در فرهنگ عامه به عنوان خوش ترین دوران زندگی جا افتاده است. دورانی که فلسفه به وجود آمدنش شناخت بیشتر است اما هیجان در آن غلبه دارد. بخشی از اشتباهاتی که در این دوران اتفاق می افتد و گاهی تا آخر عمر گریبانگیر دو طرف می شود، به خاطر همین هیجان زدگی هاست.

بخش دیگر این اشتباهات فرهنگی است. بلاتکلیف بودن یا اختلاف نظر فرهنگی دو خانواده در مورد دوران نامزدی بخشی از این عوامل فرهنگی را تشکیل می دهد. شاید شما در مقابل اشتباه بودن بعضی از این موارد جبهه داشته باشید، فقط با این پیش زمینه این مطلب را بخوانید که هر کدام از این اشتباه ها بعدها منجر به یک مشکل جدی در رابطه همسران شده که حالا در این لیست قرار گرفته است.

1. خانواده ها؛ محدودیت نگذارید!


حالا درست است که این مقاله مال جوان هاست اما این قسمت را می توانید بگذارید در اختیار پدر و مادرهایی که نامزدها را بیش از حد محدود می کنند؛ جوری که دو طرف حتی برای یک حرف زدن ساده خصوصی هم فرصت نداشته باشند.

محدودیت بیش از حد ایجاد کردن خانواده ها در دوران نامزدی باعث می شود که دو طرف نتوانند نسبت به یکدیگر شناخت کافی پیدا کنند. ضمن اینکه احترام به بلوغ فکری جوان ها ایجاب می کند خانواده ها در این مورد کمی بازتر عمل کنند. البته دخالت خانواده ها در این مرحله اشتباه ترین اتفاقی است که می تواند بیفتد.

2. رابطه نامزدی را جار نزنید

یادتان باشد که هر چه رابطه نامزدی پنهان تر باشد و افراد کمتری از اقوام و آشنایان شما یا همسرتان از آن خبر داشته باشند، راحت تر می توان از یکدیگر جدا شد. هر چه این رابطه بیشتر در چشم باشد، شما تعهد ناخواسته بیشتری به ادامه دادن آن دارید؛ مخصوصا در فرهنگ ما "من اجتماعی" پررنگ تر از "من فردی" است.

این تعهد ناخواسته و پیچیده را همه شما احتمالا در موارد دیگری مثل انتخاب شغل، انتخاب رشته دانشگاهی یا هر تصمیم مهم دیگر زندگی که دیگران زود از آن خبر شده اند احساس کرده اید. در مهمترین تصمیم زندگی یعنی ازدواج، شما هر چه بیشتر رابطه را داد بزنید، بیشتر در آن گیر می کنید.

3. رفت و آمد زیاد از حد نداشته باشید

یادتان باشد که رفت و آمدها در دوران نامزدی باید منظم و قانومند باشند. به هر حال شما می خواهید چیزی شبیه به زندگی واقعی را تجربه کنید و در زندگی واقعی هم هر کسی بیش از حد برای طرف مقابلش وقت نمی گذارد! ضمن اینکه رفت و آمدها اگر خانواده ها را هم دربر گیرد موجب زحمت متقابل خانواده ها می شود. اگر هم خودتان به تنهایی به خانه پدری فرد مورد نظر می روید، زیاد رفتن به آنجا می تواند هم موجب ناراحتی آنها و خجالت کشیدن خودتان شود. بروید و بشناسید اما در حد معقول.

4. رابطه جنسی نداشته باشید

مهمترین حریم و مرز دوران نامزدی رابطه جنسی است. تجربه نکردن رابطه جنسی به این دلیل توصیه می شود که در صورتی که افراد احساس کردند مناسب یکدیگر نیستند و لازم شد از هم جدا شوند، این جدایی به راحتی انجام شود. در صورت برقراری رابطه جنسی هم پسر بیشتر احساس تعهد می کند و هم دختر ناتوانی بیشتری برای جدایی احساس می کند. این در فرهنگ کشور ما بسیار مهم است.

ضمن اینکه تفاوت های جنسیتی هم در این مورد مهم هستند. معمولا پسرها دوست دارند که هر چه سریعتر رابطه جنسی با نامزدشان را تجربه کنند. برای آنها رابطه جنسی بیشتر فیزیولوژیک است تا عاطفی اما دخترها به محض اینکه با کسی رابطه جنسی برقرار کردند، به او از لحاظ عاطفی هم وابسته می شوند. در واقع در رابطه جنسی دخترها رگه های عاطفی بسیار پررنگ هستند. همین تفاوت هم باعث می شود که جدایی بعد از رابطه جنسی برای دخترها بسیار سخت تر باشد.

ادامه نوشته

مطالبی پیرامون ازدواج آسان

مطالبی پیرامون ازدواج آسان

سایت فرهنگی و مذهبی نگار

1- ازدواج آسان

2- قاعدۀ طلایی ازدواج آسان

3- ازدواج آسان، ضرورتی اجتناب ناپذیر

4- ازدواج آسان توأم با احكام الهی


پ ن:

1- ویژگی یک منبر خوب

2- به درخواست دوست عزیز وبزرگوارم: سید حسن آقامیری

عروس خانم‌ها و آقا دامادها بخوانند!

عروس خانم‌ها و آقا دامادها بخوانند!

عروس خانم‌ها و آقا دامادها بخوانند!

از قديم گفته‌اند اگر می‌خواهی كسی را خوب بشناسی با او همسفر شو. اين را معمولا برای عروس و دامادها می‌گويند كه هنوز همديگر را نمی‌شناسند‌ و به قولی مثل هندوانه در بسته هستند. اينكه كسی را در سفر بشناسی، قوانين و قاعده‌های خاص خود را دارد. نه به اين شكل كه از پيش همه مقدمات سفر را به بهترين شكل ممكن مهيا كنی. هواپيمای خوب و هتل خوب را انتخاب كنی و تا رسيديد همه چيز برايتان آماده و مهيا باشد. اينگونه سفرها كه مشكلی را حل نمی‌كند. شرايط را طوری بايد بچينيد كه طرف مقابل كمی اذيت شود. كمی در سختی قرار بگيرد. غذای بد، جای بد،‌ بی‌پولي و بعد ببينيد عكس‌العمل او چيست. در شرايط سختی است كه فرد ذات و شخصيت خودش را نشان می‌دهد. نقاط ضعف و قوت خودش را نشان می‌دهد. عصبانيت، خستگی،‌ كار زياد، صدای زياد، كمبود خواب و ‌درد و... همه ازعواملی است كه تسلط فرد را بر رفتار و حركاتش كمتر می‌كند. اينطوری شايد گوشه‌ای از اين هندوانه دربسته قاچ بخورد. درغیر این صورت وقتی چيزبر وفق مراد باشد و دنيا به كام كه مشكلی نيست تا نکته خاصی هویدا شود. وقتی ثروت و آرامش باشد، همه خوش‌اخلاق می‌شوند و مهربان.
اينكه عده‌ای را می‌بينيد كه دوستی‌های درازمدتی دارند اما زندگی مشتركشان به ماه هم نمی‌كشد دليلش همين است. در دوستی‌ها هر دو نفر تنظيم می‌كنند و زمان‌هايی كه وقت آزاد دارند، مريض نيستند، حوصله دارند و البته حقوقشان را هم گرفته‌اند، همديگر را می‌بينند. مجبور نيستند در شرايط نامساعد با هم وقت بگذرانند و اين اساسی‌ترين تفاوت دوستی و ازدواج است.
البته حواستان باشد در بد و ناهنجار بودن سفر خيلی زياده‌روی نكنيد. شايد كه اين عروس خانم یا آقا داماد كم بياورند و پشيمان بشوند و بگذارند بروند برای هميشه و ديگر هنداوانه‌ای نمی‌ماند برای بريدن!

دعواهای زناشویی(1)

دعواهای زناشویی(1)

سایت فرهنگی و مذهبی نگار



باید دانست که دعواهای زناشوییِ حل نشده و یا خوب ختم نیافته، می توانند به شدت تمایل زوجین نسبت به یکدیگر را تحت تاثیر قرار دهد. 
حتی یک موضوع کوچک حل و فصل نشده می تواند با گذشت زمان تبدیل به یک فاجعه دردناک شود. 
کلماتی 
که در حال عصبانیت به همسرتان می گویید تا مدت ها پس از این لحظه او را نیش خواهد زد. 
هر چند تکنیک های متنوعی که برای حل و فصل موفقیت آمیز تعارضات و دعواهای زناشویی به کار می روند، اغلب محتاج صرف زمان و صبوری فراوان است اما در ساخت یک خانواده پویا، حیاتی و ضروری و مفید هستند...
----------------------------------------
پ ن:
1- به محض اینکه دعوا حل و فصل شد، سراغ مهارت ایجاد ارتباط مثبت بروید. با هم به پیاده روی، خرید و ... بروید. زمان را صرف احیای مجدد تمایل و رغبت تان نسبت بهم کنید...
2- با استقبال شما، مطالب زناشویی ادامه خواهد داشت...

خودتت را ببخش تا آرام شوی

خودتت را ببخش تا آرام شوی

خودتت را ببخش تا آرام شوی

آرامش ذهنی یعنی، بدانی دست به عملی زده‌ای که باید می‌زدی. آرامش ذهنی یعنی بخشیدن خود در مواقعی که به اندازه‌ای که می‌خواستی، نیرومند نبوده‌ای.
رسیدن به آرامش ذهنی آسان است اما هرگاه برای رسیدن به آن تلاش کنی، به آرامش ذهنی دست نمی‌یابی؛ زیرا آرامشی که برای دستیابی به آن مجبور به تلاش باشی، بیش از اندازه شکننده است.
آرامش ذهنی باید پیش از انجام کار، حضور داشته باشد. نه آنکه نتیجه کار باشد. اگر بتوانی بپذیری که نیت تو خیر است، می‌توانی به آرامش ذهنی دست یابی. اگر عزم خود را برای بخشیدن، جزم کنی و صادق باشی، می‌توانی پیش از بخشش به آرامش ذهنی برسی. اگر در نیت خود استوار باقی بمانی، می‌توانی پیش از اصلاح وضعیتی دشوار، آرامش ذهنی بیابی.
آرمش ذهنی همان پذیرش خوبی خود و قصد خود برای انجام عمل درست است. اگر برای رسیدن به آرامش ذهنی مجبور باشی به چیزی دست یابی، حتی اگر جبران آسیبی که به دیگران رسانده‌ای یا نگاه داشتن قول و سوگندت باشد، در این صورت آرامش ذهنی‌ات زودگذر خواهد بود.
آرامش ذهنی راستین، آن است که بدانی کاری را خواهی کرد که باید بکنی و به نیت خیر خود و قدرت انجامش، باور داشته باشی.

فرق عشق و هوس در ازدواج

فرق عشق و هوس در ازدواج


پرسش: از كجا فرق عشق و هوس را بفهميم  يا به عبارت ديگر عشق واقعي چيست؟
رابطه اي كه از سر هوس و به قصد ازدواج باشد حرام است؟

 پاسخگو: مصطفی سلیمانی

پاسخ:
روان شناسان معتقدند ميل و كشش به جنس مخالف و برقراري رابطه با او از نظر فيزيولوژيكي يك نياز طبيعي، فطري و رواني است. آنها همچنين مي گويند در تمام فرهنگها، پسران و دختران در سن بلوغ اولين نگاه و گرايش را به سوي جنس مخالف ابراز مي كنند. تمايلات نفساني كه در صورت تعديل، نيازهاي طبيعي بشر را تأمين كرده و در صورت افسار گسيختگي حيات سالم او را مورد مخاطره قرار مي‌دهد، نقش مهمي در اين ميان بازي مي‌كند، از همين رو مهمترين اين غريزه‌ها را غريزه جنسي و ميل به دوست داشتن و دوست داشته شدن، مي توان دانست.
- جايگاه و نقش عشق در ازدواج:
يكى از مسائلى كه هميشه ذهن جوانان را به خود مشغول مى‏كند، جايگاه عشق در ازدواج است. سوالات زيادي در اين زمينه در ذهن جوانان موجود است كه به نمونه هايي اشاره مي كنيم: به راستى عشق چيست؟ آيا عشق، گناه است؟ آيا ازدواج بدون عشق، مى‏تواند معنايى داشته باشد؟ عشق بايد قبل از ازدواج به وجود آيد و يا بعد از آن؟ آيا هر عشقى ضرورتاً بايد منجر به ازدواج شود؟ آيا عشق لزوما بايد انسان را به طرف انسانى ديگر سوق دهد؟ عشق به چه عواملى بستگى دارد و چگونه به وجود مى‏آيد؟ عشق چگونه استمرار مى‏يابد و چگونه خاتمه مى‏يابد و يا چگونه رشد پيدا كرده، به تعالى مى‏رسد؟
- نزول عشق واقعي به مجازي:
[عشق يك انسان به انسان، نشانه‏اى از عشق به كمال مطلق]:
به راستى عشق چيست؟ عشق را مى‏توان جاذبه و كشش قلبى انسان به سوى كمال و جمال دانست. زيبايى، يكى از كمالات است و زيباى مطلق، خداست. عشق را جز با عشق نمى‏توان شناخت. عشق را جز عاشق نمى‏تواند درك كند؛ اما براى نزديك شدن موضوع به ذهن، مى‏توانيم از مثال‏هاى موجود در مراتب پايين‏تر موجودات زنده استفاده نماييم.
جذبه ي پروانه به سوى شمع، كشش شاخ و برگ درختان به سوى نور، كشش ريشه‏ها به سمت خاك، گرايش انسانى كه در تاريكى قرار مى‏گيرد به سوى هر نقطه ي نورانى، كشش برخى حيوانات به طرف جريان‏ها و ميدان‏هاى مغناطيسى و نظاير آن، مى‏توانند نمونه‏هايى از اين قبيل باشند.
اما عشق در مرتبه‏اى بسيار عالى‏تر و به عنوان عالى‏ترين تجلى عالم هستى، قلب انسان را به سوى كمال و زيبايى مطلق سوق مى‏دهد. انسان را خدا به گونه‏اى آفريده است كه وقتى به سوى نور وجود مطلق متمايل مى‏شود، با تمام وجود به سمت آن كشيده مى‏شود. به اين ترتيب، عشق كشش قلب انسان به سوى خداوند است.
حب يا عشق، ماهيتى انسانى دارد و هدف اصلى آن نيز خداست؛ ولى اين كه چرا عشق كه اصالتاً مى‏بايد متوجه خدا باشد، به انسان‏ها تعلق پيدا مى‏كند، سوالى است كه مى‏توان به اين طريق به آن پاسخ داد:
عشق در مراتب پايين‏تر انسانى به سمت نشانه‏هايى از جمال و كمال الهى كه در انسان‏ها به وديعه گذاشته شده است، متوجه مى‏شود. انسانى كه هنوز نمى‏تواند دركى از جمال و كمال مطلق داشته باشد، لاجرم به سوى جمال‏هاى عينى و قابل رؤيت كشيده مى‏شود و به سوى كمالات و عواطف انسانى كه نشانه‏هايى از رأفت الهى در وجود انسان هستند، سوق پيدا مى‏كند. به عبارت ديگر، عشق يك انسان به انسان ديگر، اگر خالى از هواها و اميال باشد، نشانه‏اى از عشق به كمال مطلق است.
- فرق عشق و هوس:
عشق را مى‏بايد عامل تكامل‏بخش انسان بدانيم. بنابراين، بايد آن را از ارضاى نيازهاى معمولى و مشترك حيوانى متمايز نماييم. اگر ما براى رفع نيازهاى خود به چيزى يا به انسانى نيازمند باشيم، اين نياز ميان ما و آن شى‏ء يا انسان، نوعى وابستگى ايجاد مى‏كند؛ ولى اين وابستگى را نبايد با كشش عاشقانه يكى بدانيم و اين را بايد از نوع هواى نفس بدانيم؛ حال آن كه عشق از جمله صفات برتر و متعالى انسانى است. هدف هواى نفس، ارضاى خويشتن است؛ ولى هدف عشق، بقا و حضور معشوق است؛ حتى اگر به فناى عاشق بينجامد. بنابراين، ملاك مشخص براى تميز بين عشق و كشش اميال، در همين است كه عاشق درصدد رضايت معشوق است و نه رضايت خويش. عاشق وقتى با معشوق كامل مواجه مى‏شود، مى‏خواهد همه چيز و حتى خود را از دست بدهد و عبارت معروف حافظ كه مى‏گويد:
ميان عاشق و معشوق هيچ حايل نيست/ تو خود حجاب خودى، حافظ از ميان برخيز
اشاره به اين دارد كه مى‏بايد فرديت فرد و خود بودن او نيز زايل شود تا معشوق نزد وى تجلى كامل بيابد. با اين توصيف، بايد عشق يك انسان به انسان ديگر را از تمايلات و كشش‏هاى مبتنى بر نيازهاى وى، منفك و مجزا كرد. به اين ترتيب است كه اگر فردى نشانه‏اى از عشق را در دل خويش نسبت به فردى ديگر دارد، مى‏بايد در درجه ي اول به معشوق خود بينديشد و نه به خويشتن خويش. اگر براى ارضاى تمايل خود، معشوق را به صورت‏هاى مختلف قربانى مى‏كند و از آن جمله دست به عملى مى‏زند كه آبروى وى را خدشه دار مى‏سازد، بايد مطمئن باشد كه اين عشق نيست؛ بلكه يك كشش از نوع حيوانى است.
- عشق مكمل ازدواج، نه عامل تعيين كننده!
سؤال اين است كه اگر كسى فردى از جنس مخالف را دوست بدارد و به راستى عاشق او باشد، آيا اين امر مى‏تواند تنها عامل تعيين كننده ي ازدواج آن دو به شمار آيد؟ بايد در پاسخ بگوييم: نه؛ زيرا ازدواج در حقيقت نوعى مشاركت اجتماعى است كه در آن، دو انسان مى‏بايد از جهات گوناگون با يكديگر تناسب عملى داشته باشند كه از آن جمله: تناسب اعتقادى، اجتماعى، عقلانى، تحصيلى و... است. انسان در ازدواج، تمامى نيازهاى سطوح مختلف خود را از ابتدايى‏ترين نيازهاى حيوانى تا عالى‏ترين نيازهاى انسانى به مشاركت مى‏گذارد. براى تشكيل يك خانواده، مى‏بايد تناسب بين دو انسان براى برآوردن تمامى نيازها در حد بالايى وجود داشته باشد. بنابراين، براى ازدواج مى‏بايد ما به انسانى بينديشيم كه بتواند قسمت اعظم نيازهاى مختلف ما را مرتفع كند.
- سرگذشت ازدواج هوس آلود:
اگر مقصودتان از ارتباط، ايجاد فضاي نامناسب غير شرعي است كه در اشكال داشتن آن بحثي نيست و موجب ضربات سنگين روحي -خصوصاً براي دختران- مي شود. اما در مورد ازدواج بدون عشق و صرفاً به خاطر كشش اميال، بايد بگوييم:

ادامه نوشته

رابطه ‌جنسی در دوران ‌عقد

رابطه ‌جنسی در دوران ‌عقد

دوران عقد دورانی است كه روابط عاطفی بین شما و همسرتان شكل می گیرد و به اوج خود می رسد. دراین دوران باهم انس می گیرید، یکدیگر را می شناسید و قلق های همدیگر را تا حدود زیادی پیدا می کنید.

دوران عقد در واقع دورانی است که شما به لطف نزدیک تر شدنتان به همسر خود، شناختی از او به دست می آورید که شاید هیچ کس دیگر نتواند تا این حد او را بشناسد و این البته صرف نظر از لذتی است که از با هم بودن نصیب تان می شود.

در دوران عقد احساسات عاطفی شكل می گیرد و رابطه جنسی اگر كنترل شده و خفیف باشد می تواند به شكل گیری و ظهور این احساسات كمك زیادی كند. با این حال، رابطه جنسی تنها هدف ازدواج نیست و هیچ ازدواجی كه تنها براساس این رابطه شكل بگیرد پایدار و استوار نمی ماند.

اما واقعا سوال خیلی از دختر و پسرهای عقد کرده است است که حد این روابط کجاست؟ شما در دوران عقد می توانید مثل یک زوج واقعی با هم رابطه داشته باشید یا باید همچنان از همدیگر فاصله بگیرید؟