فقط تنبیه شده ایم!!

فقط تنبیه شده ایم!!

تا یادمان می‌آید همیشه تنبیه شده‌ایم.
آنوقت‌ها که با اسباب‌بازی‌های بچه‌های فامیل بازی می‌کردیم.
آن وقت‌هایی که یواشکی به آجیل و شیرینی‌های عید ناخنک می‌زدیم و بعد از دیدن تلویزیون محروم می‌شدیم.
آن موقع‌هایی که معلم مجبورمان می‌کرد به خاطر چند اشتباه از روی همه درس‌ها جریمه بنویسیم.
آن زمان‌هایی که به خاطر شیطنت از کلاس بیرونمان می‌کردند.
همینطوری بزرگ شدیم و همینطوری یاد گرفتیم که تنبیه بشویم و تنبیه کنیم. ما هم بچه‌هایمان و شاگردانمان را تنبیه می‌کنیم.
اما کاش فقط یک بار یک هدیه، یک پاداش، یک تخفیف، یک اضافه کار به فردی که کارش را درست انجام داده بدهیم، به جای اینکه بگوییم «وظیفه‌ات بود».
به جای اینکه به روی خودمان نیاوریم... ای کاش همان‌قدری که به تنبیه بها می‌دهیم به تشویق هم بها بدهیم.
اینطور شاید در سن بزرگسالی کمتر این حس مخفی با ما باشد که نکند قرار است تنبیه شویم؟ نکند کاری را اشتباه انجام دادیم؟ نکند خطایی مرتکب شدیم؟ و بعد برای کارهای انجام نداده هم مرتب حسی مثل گناه و خطا داشته باشیم. :(
---------------------------------
پ ن:
1- از نگاه اسلام، تشویق عمومی است و در صورتِ صلاح دیدِ واقعی، تنبیه فردی است!
2- زدن بچه که اصلاً از اساس و ریشه اشتباه است!

قبول داری، بچه باید شلوغ باشه؟

قبول داری، بچه باید شلوغ باشه؟

 خیلی از مردم نگاهشون به فرزندانِ طلبه متفاوته. می گن: بچه های آخوندا خیلی راحتند و باباهاشون دعوا نمی کنن و همه جا آزادند!! یا بعضاً می گن: «امان از دستِ بچه آخوندا»

** شرح این عکس:

وقتی محمد میثم پشت صحنۀ مجلس عزا، مشغولِ چک کردنِ سخنرانیِ پدرش باشه و بعداً بیاد خونه بگه که بابا تو تلویزیون [شما بخوانید مانیتور] قشنگ تری ها! :(

تو مجلسی که ما خدمتشون هستیم، بچه ها آزادند و هر کاری دلشون خواست می کنند...

__________________________

پ ن:

1- شاید مهمترین و جامع ترین روایتی که دربارۀ تربیت فرزند به دست ما رسیده، همان روایت مشهور پیامبر(ص) باشه که فرزندان را به سه گروه سنی تقسیم کرده اند و روش برخورد با آنها را در هر یک از این مقاطع بیان فرموده اند.

پیامبر(ص) در این حدیث شریف می فرمایند: فرزندان در هفت سال اول امیر و پادشاه تو هستند؛ در هفت سال دوم بندۀ توأند و در هفت سال سوم، وزیر و مشاور تو ...

2- محمدمیثم ما، هنوز 7 سالش نشده، ولی بابایی از ما در آورده که اون سرش ناپیداست! :D بر خلاف محمدامین که الآن آرومه، گرچه بچگی هاشو حسابی کرده.

3- طبیعی است وقتی کسی امیر تو باشد تو هم باید بندۀ فرمانبردار او باشی. همیشه با تکریم و احترام و تمجید و حتی تملق گویی با او برخورد کنی. همه جا حافظ منافع او باشی. عیب های او را نادیده بگیری و خوبی های ناچیزش را بزرگ بشماری و... با این اوصاف، دیگر نیازی به گفتن نیست که حق نداری بر سرش فریاد بزنی چه برسد به این که بخواهی روی او دست بلند کنی... .

 

 

همیشه تنبیه شده‌ایم

همیشه تنبیه شده‌ایم

همیشه تنبیه شده‌ایم

تا یادمان می‌آید همیشه تنبیه شده‌ایم. آنوقت‌ها که با اسباب‌بازی‌های بچه‌های فامیل بازی می‌کردیم. آن وقت‌هایی که یواشکی به آجیل و شیرینی‌های عید ناخنک می‌زدیم و بعد از دیدن تلویزیون محروم می‌شدیم. آن موقع‌هایی که معلم مجبورمان می‌کرد به خاطر چند اشتباه از روی همه درس‌ها جریمه بنویسیم. آن زمان‌هایی که به خاطر شیطنت از کلاس بیرونمان می‌کردند و آن زمانی که کنکور قبول نشدیم و پدر و مادرمان ما را از مهمانی‌ها محروم می‌کردند تا دوباره درس بخوانیم. آن مواقعی که به خاطر بیرون رفتن از اداره، اضافه کارمان را قطع می‌كنند... همینطوری بزرگ شدیم و همینطوری یاد گرفتیم که تنبیه بشویم و تنبیه کنیم. ما هم بچه‌هایمان و شاگردانمان را تنبیه می‌کنیم.
اما کاش فقط یک بار یک هدیه، یک پاداش، یک تخفیف، یک اضافه کار به فردی که کارش را درست انجام داده بدهیم، به جای اینکه بگوییم «وظیفه‌ات بود». به جای اینکه به روی خودمان نیاوریم... ای کاش همان‌قدری که به تنبیه بها می‌دهیم به تشویق هم بها بدهیم. اینطور شاید در سن بزرگسالی کمتر این حس مخفی با ما باشد که نکند قرار است تنبیه شویم؟ نکند کاری را اشتباه انجام دادیم؟ نکند خطایی مرتکب شدیم؟ و بعد برای کارهای انجام نداده هم مرتب حسی مثل گناه و خطا داشته باشیم.

یک پدر و مادر خوب چه کارهایی باید بکنند؟

یک پدر و مادر خوب چه کارهایی باید بکنند؟

یک پدر و مادر خوب چه کارهایی باید بکنند؟

برای اين كه وقتی صاحب بچه شدی بدانی كه بايد با اين موجود ضعيف و دوست‌داشتنی‌ای كه خدا به تو هديه داده چه‌جوری رفتار كنی تا فردا كه همه او را به اسم تو شناختند مايه‌ خجالتت نشود و روزگار خودت را هم سياه نكند، لازم است بعضی چیزها را رعايت كنی.
مهم‌ترين كارهايی كه براي بهترين‌شدن فرزندت می‌توانی انجام بدهی اينهاست:

1- بهترين نام‌ها را برايش انتخاب كن: اولين كادوی مجانی‌ای كه می‌شود به بچه ترگل ورگلت بدهی اسم زيباست. انتخابِ خوبِ تو، هر بار صدا كردنش را برای همه و البته خودش لذت‌بخش می‌كند.
2- مسئوليت‌پذير باش: از همان لحظه اول كه بچه‌ات با چشم‌های كوچولويش دنيا را می‌بيند، تو مسئول او هستی. يعنی فردا از تو سؤال می‌كنند كه برای آدمی كه دستت سپردند، چه كار كردی؟ خلاصه كه اين بچه به اسم تو سند زده شده؛ حالا خود دانی.
3- بین بچه‌هات فرق نگذار: فكر می‌كنی اگر از تو و برخوردهايت عدالت را ياد نگيرد، كِی و از كی ياد خواهد گرفت؟ از تو بعيد است يكی‌شان را ببوسی و آن يكی را نه. یا کار یکی را راه بیندازی و کار دیگری را نه. یا به این یکی هدیه بدهی به دیگری نه. یا حتی موقع وصیت. وقتی خبر تولد بچه‌ات را پشت در اتاق زایمان شنیدی، نپرس پسر است یا دختر. چه فرق می‌کند. مهم این است که سالم باشد.
4- به موقع همسرش بده: توی مسئله ازدواج بهترين كسی كه می‌تواند كارش را راه بيندازد تويی. اگر بهانه بياوری و دير بفرستی‌اش خانه بخت، هر گناهی كرد پای تو نوشته می‌شود. ضمن اینکه در انتخاب همسر هم به او کمک کن تا خانواده‌ خوبی تشکیل بدهد.
5- از خيابان دوطرفه احترام رد شو: همه‌ لطفِ و زیبایی احترام به متقابل بودنش است. باور كن چيزی از دست نمی‌دهی اگر به بچه‌ات احترام كنی. اصلا بگذار از خودت ياد بگيرد كه چه‌جوری با تو رفتار كند. می‌گویند هر چیزی را که برای خودت نمی‌پسندی برای دیگران هم نپسند. از میان دیگران، فرزند تو از همه نزدیک‌تر است.
6- نان حلال بده دستش: استخوان بچه‌ات با حرام كه سفت شود، ديگر نبايد برای خوب بودن خيلی ازش متوقع باشی.
7 - مادر خوبی برايش انتخاب كن: اگر طالب بچه خوبی هستی، بايد برای اين كار، قبل از ازدواج به فكر باشی. بچه خوب،‌ مادر خوب می‌خواهد. مادری عاقل، خوش‌اخلاق و پاکدامن. فرزند درون مادر کامل می‌شود، یعنی مادر ظرفی است برای وجود فرزند. پس دقت کن چه ظرفی برای وجود فرزندت انتخاب می‌کنی.
8- زياد ببوسش: وقتی کوچک است بالاخره بايد يك جوری نشانش بدهی که هر بار كه می‌بينی‌اش دلت برايش قنج می‌رود يا نه؟ چه كاری بهتر از بوسيدن؟ ولی يادت باشد كه لطافت پوستش را فراموش نكنی. دست نوازش هم بر سرش بکش.
9- دوستش داشته باش: دوستش داشته باش تا دوستت داشته باشد. دل هر كی به هر كی راه نداشته باشد، ‌دل بچه و پدر و مادرش به هم راه دارد. اصلا اين جوری به دست خدا بهانه می‌دهی برای اين‌كه بهت بيشتر رحمت كند؛ چون خدا آدم‌هايی كه بچه‌شان را دوست دارند و بهش محبت می‌كنند، بيشتر دوست دارد.

10- بدقولی نکن: بچه‌ات روی حرفت حساب می‌کند. یک‌جورهایی چشمش به دهن توست. اگر به قولی که می‌دهی عمل نکنی کم‌کم حنایت برایش رنگی ندارد و دیگر هیچ حرفت را جدی نمی‌گیرد. 

هر دوره‌ای باید یک‌جور با بچه‌ها رفتار کرد

هر دوره‌ای باید یک‌جور با بچه‌ها رفتار کرد

 

هر مرحله زندگي اقتضای رفتار متناسب همان مرحله را دارد. هميشه با بچه يك جور رفتار كنی می‌ماند روی دستت.

هفت سال اول:

در هفت سال اول زندگی، بچه بايد آقايی كند، يعنی هر كار خواست برايش انجام بده (صبركن نوبت تو هم می‌شود.) بعضی‌ها از بچه‌های 4 و 5 ساله انتظار بچه‌های 14 و 15 ساله دارند در حالی‌که اساساً در این دوران هنوز چیزهایی مثل حس نظم و فرمانبرداری در وجودش شکل نگرفته. بی‌جهت نگفته‌اند که چون سر و کار تو با کودک افتاد، پس زبان کودکی باید گشاد. تربیت جایش در هفت سال دوم است.

هفت سال دوم:

هفت سال دوم جای تو و او عوض می‌شود و حالا هر كاری تو بگويی مثل خدمتكارها برايت می‌كند. هفت سال دوم زمان تربیت و آموزش فرزند است که باید خیلی روی او سرمایه‌گذاری زیادی کنی. هم وقت بگذاری هم جدیت کنی. مبادا آن را ساده بگیری. در آینده هر چه بشود، حاصل بذری است که در این هفت سال کاشته‌ای.

هفت سال سوم:

هفت سال سوم هم می‌شود دستيارت. آن آموزش و تربیت هفت سال قبل فرزندت در این مدت کامل می‌شود. در واقع این مرحله، مرحله کار آموزشی در زندگی است پس باید به نقش خودت و او توجه کنی تا عملاً در زندگی ببیند.

حالا بايد توی هر كدام اين مرحله‌ها مناسب با همان مرحله با او رفتار كنی.

«کودکِ بُهت زده»!!

«کودکِ بُهت زده»!!

گرچه برای تغییر و بهبود زندگی انسانی، مشارکتی همگانی لازم است و برای بهبود وضعیت کودکان ایران تلاش یاید کرد... 
اما به عنوان مردمان این کشور حق داریم بپرسیم چرا خانواده ای که فرزند خوانده خود را از دست داده است به تلویزیون می آورند و احساساتشان را تحریک می‌کنند تا بر شمار بینندگان خود بیافزاید؟ 
و بر کدام اساس ناگهان کودکی بی سرپرست را به عنوان «هدیه» به روی سِن می آورند و به خانواده مذکور «اهدا» می کنند؟ 
کودکی بهت زده که نمی دانست در آن موقعیت چه عکس العملی باید نشان دهد.
کودکان اشیائی نیستند که دست به دست بچرخند! 
آن ها انسانند و ما بزرگترها حق نداریم از آن ها برای منافع خود استفاده کنیم!
همین!!

[مصطفا]
____________________________________
پ ن:
1-به امید تحقق حقوق کودک و جهانی شایسته برای همه کودکان
2- ندارد، همین دیگه!

كودكان و جلوه هایِ تربیتی امام خمینی(س)

كودكان و جلوه هایِ تربیتی امام خمینی(س)
[در آمدي بر تربيت ديني با رويكردي بر جلوه‏ هاى رفتارى امام خمينى(س)]


 در جهان تنوع گياهي و جانوري  زيادي وجود دارد اما اين عكس كه در بهار گرفته شده است نمايش باشكوه شكوفه دادن گلي است به شكل قلب با رنگ آبي/ارغواني، بنام "فراموشم نكن".

مصطفی سلیمانی

چكيده:
كودك امانتي است كه به پدر و مادر سپرده شده است. قلب او پاك، نفيس، ساده و بي پيرايه است، آن چنان كه پذيراي هر نقشي و روكننده به هر سو مي باشد. از اين رو، اگر به خير ميل كند و نيكبختي هر دو جهان را به كف آرد، والدين در اين پاداش سهيم اند و نيز همۀ مربيان وي. و اگر رها شود، به بدي ها رو كند و به شرّ دچار شود، ايشان نيز در اين فرجام زشت با وي شريك اند.
اگرچه در تربيت انسان، عوامل مختلفي تأثيرگذار هستند و هر يك به نوعي در شكل دهي شخصيت او نقش ايفا مي كنند، اما تأثير الگوهاي انساني در تربيت بسيار حايز اهميت است.
دربارۀ مباني و اصول تربيت و چگونگي پرورش كودكان، مباحث گسترده و متنوعي در كتاب هاي تربيتي و روانشناسي مطرح شده است. اما از آنجا كه اكثر والدين به دليل گرفتاري هاي زندگي و پيچيدگي مباحث روانشناسي تربيتي، علاقه اي به خواندن آن كتاب ها نشان نمي دهند، نويسنده بر آن شد تا برخي از نمونه هاي تربيتي از جلوه‏ هاى رفتارى امام خمينى(س) با كودكان را در قالب داستان و تمثيل باز نمايد تا به روابط عاطفي و محبت بين امام(س) و كودكان و همچنين به مسائل تربيتي در لا به لاي خاطرات، اشاره گردد.
روش نشان دادن الگوها در قالب داستان، روش عبرت آموزي از سرگذشت زندگي ديگران است. سعي نگارنده در اين مقاله بر آن بوده است كه با برّرسي و جستجو در نمونه ها، گوشه هايي از ارتباط عاطفي امام(س) با كودكان و نيز گوشه هايي از ويژگي هاي رفتاري و تربيتي ايشان در قالب خاطرات جذاب و شيرين، همراه با استناد به دين و سيرۀ معصومين(ع)، ارائه نمايد.
واژگان كليدي:
امام خميني، تربيت، كودكان، تربيت ديني، تربيت عبادي.

ادامه نوشته

مصاحبه ای زیبا پیرامون تربیت فرزند

مصاحبه ای زیبا پیرامون تربیت فرزند

سایت فرهنگی و مذهبی نگار 

 

هفت سال اول زندگی

زوال هوش و فراگیری حماقت و کودنی، دستاورد پرورشی تلویزیون

زوال هوش و فراگیری حماقت و کودنی، دستاورد پرورشی تلویزیون

شکی نیست که رسانه‌های تصویری هم چون تلویزیون، فیلم‌ها، تبلیغات، عکس‌ها و تصاویر و … از قدرت واژگانی بشر کاسته‌اند و خود را به بخش اجتناب‌ناپذیر فرهنگ بشر تبدیل نموده اند و در چنین شرایطی، دیگر راه گریزی برای ما باقی نمانده است. چنین روندی یقیناً با زوال استدلال، تفکر انتقادی، تحلیلی، مستقل و خالی از تعصب همراه خواهد شد. حال به میزانی که واژگان به حاشیه فرهنگ رانده شوند و تصاویر در مرکز به جایگزین آنها تبدیل شوند، شاهد زوال طبیعی آنچه که ما آن را هوش، ذکاوت و تفکر عقلانی می‌خوانیم، خواهیم بود.

سایت فرهنگی و مذهبی نگار

 



راهكارهاي تقويت دين در نوجوانان

راهكارهاي تقويت دين در نوجوانان

پاسخگو: مصطفی سلیمانی

پرسش:
راهكارهاي تقويت دين در نوجوانان چيست؟


پاسخ:
ايمان ديني نيروي معنوي سرشاري را در درون نوجوان به وجود مي آورد كه به كمك آن مي توان مسير پر فراز و نشيب اين دوران را طي كند و در برابر مشكلات و محروميت هاي خاص آن، با رغبت و خواست دروني ايستادگي كند.
اگر تحمل محروميتي از روي اعتقاد و ميل و رغبت باشد، ايجاد عوارض رواني نمي كند. در صورتي كه اگر چنان اعتقاد دروني در كار نباشد، چه بسا محروميت ها به پيدايش عقده ها و ساير عوارض رواني منتهي شوند.
خانواده هايي كه تربيت ديني فرزندان را جدّي نمي گيرند يا خود از تربيت ديني محرومند، بيشترين آسيب ها را در ارتباط با فرزندان نوجوان خود متحمل مي شوند.
اعتقادات ديني اگر به طرز صحيحي در نوجوان شكل گيرد، پناهگاه روحي بي نظيري است كه مي تواند كشتي طوفان زده نوجوان را از خطر واژگوني نجات دهد.(1)
منابع غني اسلامي ما سرشار از آموزش ها و راهنمايي براي برخورداري از شيوه-هاي صحيح زندگي براي انسانهاست. از اين رو شناخت و به كارگيري آنها موجب رشد و تعالي فرد و جامعه خواهد بود.(2)
- راهكارهايي براي تقويت آ گاهانه احساس ديني در نوجوانان:
دانشمندان و پژوهشگران امر تربيت، بهترين و مؤثرترين راهكار وصول به هدف هاي مطلوب تربيتي، به خصوص در امر تربيت دانش آموزان را پنج چيز مي دانند:

ادامه نوشته

معرفی کتابهای کودکانه مذهبی

معرفی کتابهای کودکانه مذهبی(۱)

به در خواست دوست عزیزم، آقا جواد مرادی!


	تشنه شهرت...

 

فرشته ها در عید غدیر چه می کنند؟+ بهزاد فیروزمنش

قصه چهار خرگوش کوچولو+ بئاتریکس پاتر

دم قورباغه+ محمد رضا شمسی

احمد و ساعت+ فرشته طائرپور

همسایه من چه کسی است؟+ مژده فاتحی

مجموعه کتابهای+ عرفان نظرآهاری

ارتباط دوستانه

راه و روش دوستی

پرسش:

من نمي توانم با دوستانم رابطه خوبي بر قرار كنم و همه ي دوستانم از من زياد خوششان نمي آيد و با من در حد پرسش هاي ساده كه مثلا معلم هست يانه صحت مي كنند و زياد با من رابطه خوبي ندارند چه كار كنم؟

حقوق بشری که دوستِ توست!

 پاسخگو: مصطفی سلیمانی

پاسخ:
دوست عزيز! شايد اينكه نوشتيد: «دوستانم رابطه خوبي با من ندارند.» تلقيني بيش نباشد؛ شما نمي توانيد به راحتي از رفتار دوستانتان به اين مسأله پي ببريد. هر كدام از دوستانتان با كساني رفيق هستند و با همانها هم بيشتر هم صحبت و هم بازي هستند. شما هم نبايد انتظاري داشته باشيد كه بتوانيد با همه دوستان ارتباط موثر داشته باشيد، بلكه بايد از بين دوستان ببينيد كه كدامشان با شما مي توانند ارتباط مفيد و خوب برقرار كنند، با همانها دوست شويد و با بقيه هم ارتباط كلامي و رفاقت داشته باشيد، ولي انتظار نداشته باشيد كه در همه حال با شما رفاقت و صميميت داشته باشند. اگر در حال حاضر دوستي نداريد، با اصول و راهكارهايي كه بيان مي كنيم، سعي كنيد با تعدادي از هم مدرسه اي هاي خود ارتباط خوب برقرار كنيد.
برخورد اول در برقراري دوستي‏ها و ارتباطات بسيار موثر بوده و نقش اساسي در پايداري ارتباط دارد. بسياري از ما اين قضيه را زياد مهم تلقي نكرده و گاهي اوقات در همان برخورد اول تاثير منفي بر روي مخاطب خود گذاشته و باعث مي‏شويم كه وي براي آخرين بار با ما ملاقات حضوري داشته باشد.
- انــواع ارتبـاط:
1- ارتباط كلامي: در اين نوع ارتباط براي انتقال پيام از كلمات استفاده مي شود. انتقال پيام مي تواند به صورت گفتاري يا نوشتاري باشد ارتباط كلامي بيشتر براي بيان ايده ها، حقايق و نظرات به كار مي رود.
2- ارتباط غيركلامي:
ارتباط غير كلامي شامل اشاره ها، تماس چشمي، لحن صدا و حركات بدن مي باشد. گاهي نوع لباس پوشيدن و هر جايي صحبت نكردن نيز جزو ارتباط غير كلامي به شمار مي رود.
ديگران را همان گونه كه هستند بپذيريم و سعي نكنيم آنها را در قالب انتظار و خواسته خود شكل دهيم. اگر قصد محبوبيت داريد بهتر است افراد را با تمام بدي ها و خوبيهايشان بپذيريد، پذيرش بي قيد و شرط را فراموش نكنيد.
- راههاي ايجاد ارتباط موثر با اطرافيان:
1- به حرفهاي ديگران خوب گوش دهيد: يكي از روشهاي مهم در برقراري ارتباط موثر و درك بهتر مخاطب خود و ايجاد شرايطي كه او نيز بتواند شما را بهتر درك كند، گوش دادن پويا است، كه هنريست همپاي سخن گفتن و كسي كه بخوبي به صحبت هاي ديگران گوش مي سپارد مي تواند رابطه خوبي با آنها برقرار كند.
گوش دادن تعهدي براي فهميدن و رسيدن به درك همدلانه است؛ به اين معنا كه از علايق، نيازها و تعصبات خود بكاهيد و با چشمان فرد مقابل به مسائل نگاه كنيد؛ خودتان را جاي او بگذاريد و از دريچه چشم او نگاه كنيد. گوش دادن در ضمن نشانه مهر و محبت شماست. مردم غالباً فكر مي‌كنند كه دارند گوش مي‌كنند. امّا كاري كه واقعاً دارند مي‌كنند فكر كردن به جوابي است كه مي‌خواهند پس از تمام شدن صحبت‌هاي طرف مقابل به او بدهند. هر چند ممكن است دشوار باشد. امّا واقعاً سعي كنيد به آنچه طرف مقابل مي‌گويد گوش فرا دهيد. حرف او را قطع نكنيد. موضع دفاعي نگيريد. فقط گوش كنيد كه او چه مي‌گويد و اين اطمينان را در او به وجود آوريد كه حرف‌هايش به طور دقيق شنيده شده است. دراين صورت، شما او را بهتر درك خواهيد كرد و او نيز بيشتر تشويق مي‌شود كه به حرف‌هاي شما گوش دهد.
2- صادق باشيد: بدون ابهام و با صراحت و صداقت صحبت كنيد، روابطي كه اين اصل راندارند بي شك قطع خواهند شد.

ادامه نوشته

حکایت دایه‌های دلسوزتر از مادر

ماجرای دختران فراری و پسران معتاد

حکایت دایه‌های دلسوزتر از مادر

- به بچه‌ات می‌گويی: برو هر كاری دلت می‌خواهد  بكن...
- از شوهرت قهر می‌كنی و تحويلش نمی‌گيری...
- با زنت حرف نمی‌زنی و می‌روی دنبال كارهايت...


مردم مهربان(!) ما هم تا می‌بينند بچه‌ای از خانواده‌اش قهر كرده، فوری سراغش می‌روند و محبت می‌كنند و بابت كارهای پيش پا افتاده دو برابر پول تو جيبی پدرش را بهش می‌دهند.
تا می‌بينند مردی را تنها گذاشته و به فكرش نيست، همه محبتشان گل می‌كند و دورش را می‌گيرند و میهمانی و اين طرف و آن طرف می‌برندش و كاری می‌كنند كه هوای برگشتن به سرش نزند.
تا می‌بينند زنی تنها می‌نالد از دست شوهرش كه حرف مرا نمی‌فهمد و فلان و ... همه می‌افتند به دلسوزی و اينكه ما دركت می‌كنيم و ما روشنفكريم و او سنتی فكر می‌كند!
و اين مردم آنقدر مهربانند كه هيچ وقت دلشان نمی‌آيد بزنند توی گوش آن بچه و بگويند برگرد خانه پدر و مادرت. و اين مردم آنقدر با محبتند كه هيچ وقت نمی‌گويند مردی كه زنش را رها كرده ما هم او را رها كنيم تا برگردد.  و اين مردم انقدر با معرفتند كه دلشان نمی‌آيد آن زن تنها را تنها بگذارند و يا هلش بدهند طرف شوهرش.

بله! اين است ماجرای دختران فراری و پسران معتاد و بچه‌های بی‌پدر و مادر.

عصر مدرنیته و زنده بگور کردن فرزندان

عصر مدرنیته و زنده بگور کردن فرزندان

آپاندیس قلم: «تصویر، تصویر بسیار تکان دهنده و دلخراشی است؛ و دلخراش تر آنکه در امت قرآن این اتفاقات می افتد، آنچه که این تصویر و تصاویری از این دست در جامعه ما نشان می دهد بیان دوری ما از کتاب انسان ساز قرآن و زندگی نورانی اهل بیت (علیهم السلام) و بازگشت به رسوم عرب جاهلی است وحال آنکه عرب جالی هم با فرزند خود چنین نمی کرد!».

 اسراء : وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم إنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْءًا کَبِیرًا ﴿ ۳۱ ﴾ جزء ۱۵
و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید .ماییم که به آنها و شما روزى مى بخشیم .آرى ، کشتن آنان همواره خطایى بزرگ است.

درتفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است:

ادامه نوشته

همبازی‌ات را برای ازدواج می‌پسندی؟

همبازی‌ات را برای ازدواج می‌پسندی؟

همبازی‌ات را برای ازدواج می‌پسندی؟

گاهی دیده‌ایم که به بچه‌ها وقت بازی تذکر می‌دهند که « با پسر بازی نکن! اون پسره تو دختر... با دختر بازی نکن! پسرها که با دخترها بازی نمی‌کنن...». یا گاهی بزرگترها قربان صدقه بچه‌ها می‌روند و شوخی‌هایی با دختر و پسر در حال بازی می‌کنند: «این عروس منه... معلومه که دوستش داره از حالا... پسرم ببین می‌پسندی...»  
ما گاهی اوقات از بچگی تفاوت جنسیت دختر و پسر را با همین حرفهای ساده برایشان پررنگ می‌کنیم. ما بهشان یاد می‌دهیم که همدیگر را به چشم «پسر» و «دختر» نگاه کنند. ما اصلا حواسمان نیست که باید طوری رفتار کنیم که بچه‌ها همدیگر را به چشم یک انسان و فارغ از تفاوتهای جنسیتی نگاه کنند. ما آنها را روی مفهوم جنسیت و تفاوتها و مناسبت‌هایشان با همدیگر در آینده ، حساس می‌کنیم و بعد توقع داریم وقتی بزرگ و با مسائل متعددی مواجه شدند، نگاهی انسانی و فرا جنسیتی به هم داشته باشند.
این نکته را قبول داریم  که باید از بچه‌ها مواظبت کرد و حواسمان به بهداشت جنسی و روحی آنان باشد. مواظب باشیم که دختر و پسر خردسال، چطور باهم بازی می‌کنند اما جدا کردنشان از هم آنهم به خاطر جنسیت اثر چندان مطلوبی نمی‌گذارد.
باید از خردسالی و تربیت فرزندان به این نکته توجه داشته باشیم که روابط بین زن و مرد، محدود به روابط «عاطفی» و «جنسی» نیست. زن و مرد فارغ از این دو محور می‌توانند و باید، با هم روابط انسانی داشته باشند و در نگاه اول، همدیگر را یک انسان ببیند. نه یک مرد یا زن. با ترویج این نوع نگاه و نهادینه شدن آن در ذهن است که خیلی از مسائل و مشکلات اجتماعی که الان گریبانمان را گرفته، حل می‌شود.
ما با پسر خردسال خود شوخی می‌کنیم و می‌گوییم که همبازی‌اش چه دختر خوب و خوشگلی است و دوست دارد عروسش شود؟ ما با این حرف در ناخودآگاه او از رابطه با دختر و زن چه چیزی جز رابطه عاطفی و جنسی می‌سازیم؟ جز اینکه بُعد جنسی و عاطفی زن را برای او پررنگ می‌کنیم؟ همین اتفاق برای دختر هم می‌افتد و همین می‌شود که درآینده در نگاه اول همدیگر را «زن» و «مرد» می‌بینند و ناخودآگاه این نکته در ذهنشان هست که او جنس مخالف است. و پررنگ بودن این نکته مسائل دیگر را هم برای فرد پررنگ می‌کند. اینکه حالا او به عنوان «زن» یا «مرد» چه ویژگی‌های زنانه و مردانه‌ای دارد. درحالی که اگراین تمرین از کودکی باشد که همدیگر را ورای جنسیت ببینند، نگاه جنسی تا حد زیادی در بزرگسالی کم می‌شود.

نقش و تأثیر تلویزیون در زندگی کودکان [به مناسبت روز جهانی کودک و تلویزیون]

نقش و تأثیر تلویزیون در زندگی کودکان

[به مناسبت روز جهانی کودک و تلویزیون]

اشاره:
یکی از مسایلی که از دیرباز، توجه اندیشمندان حوزه های گوناگون علوم انسانی را به خود جلب کرده و موجب قلم فرسایی این اندیشمندان شده، مسأله رابطه تلویزیون با کودک و نوجوان است.
در حال حاضر در میان تمام وسایل ارتباط جمعی، تلویزیون تنها رسانه‌ ای است که میلیاردها انسان در سراسر جهان به‌ طور گسترده ‌ای از آن استفاده می ‌کنند و براساس آمار بیشترین مخاطب آن در حال حاضر کودکان و نوجوانان هستند و به همین دلیل نیز این رسانه نقش مهمی را در ایجاد الگوهای ذهنی و رفتاری و ارتباطی کودکان ایفا می‌کند.

   

نویسنده: مصطفی سلیمانی

قابلیت های تلویزیون:
کسی نمی تواند مدعی شود که تلویزیون برای کودکان صرفاً خوب یا بد است. برای برخی کودکان در برخی شرایط، برخی برنامه های تلویزیونی زیان بخش است، برای سایر کودکان در همان شرایط یا برای همان کودکان در شرایط دیگر، تلویزیون می تواند سودمند باشد. برای بیشتر کودکان در اغلب شرایط، بیشتر برنامه های تلویزیون خنثاست و زیان و یا سود خاصی ندارد زیرا تلویزیون هم مثل دیگر مصنوعات بشری کارکردهای سه گانه در دو بُعد آشکار و نهان دارد:
▪ کارکردهای مثبت  ▪ کارکردهای منفی  ▪ کارکردهای خنثا.
با توجه به این تقسیم بندی، تلویزیون نه صرفاً عاملی است که زندگی طبیعی انسان ها را به خطر اندازد و نه وسیله ای است مطلقاً برای پیشبرد اهداف بشر.
در این زمینه، دیوید سالکید در گفتوگو با مجله لایف می گوید:
من روشن فکری هستم که نگران تلویزیون است. برخی چیزهای خوب در آن است. این چیزهای خوب مثل جزایری مرجانی در اقیانوسی از زباله هستند… . تلویزیون مرا دیوانه کرده است چراکه واقعاً دوستش دارم، در حالی که چیز کثیفی است مثل زن بسیار زیبایی که نفرت انگیز به نظر می رسد. تنها راه درست کردن آن (تلویزیون) تهذیب گروهی است که تلویزیون را اداره می کنند.[ویلبر شرام جک لایل و ادوین بی پارکر، «تلویزیون در زندگی کودکان» ترجمه: محمود حقیقت کاشانی تهران مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه ای صدا وسیما، ص ۱ و ۵]
بررسی تاثیر مثبت و منفی تلویزیون بر کودکان:
1- تأثیرات منفی:
با وجود تمام مزایای مثبت تلویزیون از قبیل نقش برجستۀ آن در امر اطلاع ‌رسانی و آموزش، فرهنگ ‌پذیری، ایجاد تفنن و سرگرمی، این رسانه نیز مانند تمامی تکنولوژی‌ های ارتباطی دیگر اگر به ‌موقع و صحیح استفاده نشود، تأثیرات منفی غیرقابل انکاری دارد که درصورت بی‌توجهی به آن ممکن است تأثیر مثبت این رسانه فراگیر را تحت‌الشعاع قرار دهد.
از جمله تأثیرات منفی تلویزیون روی کودکان نقش منفی آن در تضعیف مهارت‌های کلامی و ارتباطی کودکان است.
تحقیقات اخیر نشان داده است کودکانی که ساعت‌های متمادی را صرف تماشای تلویزیون می‌کنند؛ در آینده دچار مشکلات ارتباطی و کلامی خواهند شد. متأسفانه بسیاری از والدین نمی‌دانند فرزندانشان در چه مرحله‌ای از دوران کودکی‌شان تکامل گفتاری و ارتباطی‌شان را آغاز می‌کنند. این تحقیقات نشان می‌دهد فقط 2/5 درصد از والدین می‌دانند که یک نوزاد بین 12 تا 18 ماهگی نخستین کلمه زندگی خود را می‌گوید، در حالی که 31 درصد انتظار دارند کودک نخستین کلمه زندگی خود را بین 6 تا 8 ماهگی بر زبان بیاورد. همچنین فقط 1/5 درصد از والدین می‌دانستند که کودکان نخستین جمله 5-3 کلمه‌ای خود را حدود 3 سالگی بر زبان می‌آورند.
«مک ‌گایر»، روانشناس و محقق، ورود رسانه‌هایی مانند تلویزیون را به «ورود یک بیگانه به خانه» تعبیر کرده است. به گفته این محقق این بیگانه به‌ طور متوسط 6 روز در هفته در خانه‌ها حضور دارد؛ بیگانه‌ای که به ‌طور آزادانه در همه جای خانه سر می‌ زند و تأثیر می‌گذارد. این بیگانه وظیفه محدود کردن توانایی کودکان و حتی بزرگسالان را در تشخیص ‌رؤیا از واقعیت به‌عهده دارد.
همچنین «جان تیلور گاتر1999» دربارۀ وسعت دنیای مجازی اعتقاد دارد:
تلویزیون و رسانه‌ها با صرف وقت کودکان به دنیای مجازی، فرصت تجربه دنیای حقیقی و آشناشدن با واقعیت‌های جذاب، نشاط‌ آور و حتی مخاطره‌آمیز را از آنان سلب می‌کنند.
واقعیت این است که تماشای تلویزیون به‌خصوص در سال‌های نخست زندگی کودک اثرات سوئی بر مهارت‌های فکری، ارتباطی، کلامی و حتی خلاقیت کودکان دارد.
تماشای تلویزیون به‌صورت متمادی باعث می‌شود، کودکان از فعالیت‌هایی که می‌توانند و باید در زمان رشد خود انجام دهند غافل بمانند و در اصطلاح کودکی نکنند. به ‌عنوان مثال بازی، ارتباط با کودکان دیگر و حتی بزرگسالان که به تقویت مهارت‌های کلامی و ارتباطی و عاطفی کودک می‌انجامد اگر در زمان خود و به موقع صورت نپذیرد کودکان امروز را با مشکلات عدیده در آینده روبه ‌رو خواهد کرد؛ کودک به‌عنوان مخاطب منفعل، ساعت‌ها روبه‌روی تلویزیون می‌نشیند و به تماشای آن می‌پردازد و در واقع مهارت‌های لازمه ضمن رشد را نیاموخته و تجربه نمی‌کند.
محققان توصیه می‌کنند والدین برای داشتن کودکانی سالم و با سیر رشد طبیعی باید وسایل ارتباط جمعی را به خدمت خود در آورند و به واسطه معضلاتی همچون شاغل بودن، آپارتمان‌نشینی و دغدغه‌های زندگی ماشینی فرزندان خود را به‌طور تمام و کمال در معرض وسایل نوین ارتباطی قرار ندهند. سن میانگین جذب کودک به تلویزیون حدودا 9‌ ماهگی است و لذا برای درامان ماندن از آسیب‌های بی‌رویه تلویزیون، والدین نباید برای سرگرم کردن کودکان به ‌ویژه در سنین زیر یک 3 سال استفاده کنند. رشد مهارت‌های اجتماعی کودک در گروی استفاده صحیح کودکان از وسایل ارتباط جمعی است، لذا برای داشتن بزرگسالانی با مهارت‌ها و قابلیت‌های اجتماعی طبیعی، باید حداقل ساعت‌هایی تلویزیون را خاموش کرد تا کودکان کودکی کنند.
دلیل خاصی که کودکان را به تماشای تلویزیون تشویق می‌کند، با نوع برنامه‌هایی که تماشا می‌کنند و نظر آنها درباره آن برنامه‌ها ارتباط دارد. دسته‌ای از کودکان از روی عادت یا برای وقت گذرانی تلویزیون تماشا می‌کنند و برنامه‌های جدی تلویزیون برایشان کمتر اهمیت دارد و بیشتر به‌دنبال سرگرمی‌های ساده و پرهیجانند.
البته در کنار مسائل مطرح‌شده، تلویزیون نقش زیادی در تعلیم و تربیت داراست.
2- کارکردهای مثبت:

 

ادامه نوشته

مامان من از کجا اومدم؟

مامان من از کجا اومدم؟


همه والدین گاهی با این مشکل مواجه می شوند که چطور باید به بعضی از سوالاتی که فرزندنشان می پرسند، پاسخ دهند؛ سوالهایی مثل “بچه ها از کجا به وجود می آیند؟” یا سوالات دشواری از این قبیل.
خیلی از والدین سعی می کنند با پاسخهای کوتاه و گنگ فرزندانشان را از سر خود باز کنند. شما هم تابه حال اینکار را کرده اید؟
ما بعنوان پدر یا مادر کودکانی که در سن رشد هستند باید یاد بگیریم که راحت با فرزندان خود حرف بزنیم؛ طوریکه هم برای خودمان و هم برای فرزندمان راحت باشد.
در آن واحد پاسخی که به فرزندمان می دهیم باید واقعی و صحیح باشد، البته باید به تناسب سن و سال او هم مطرح گردد.
در این مقاله می خواهیم به شما آموزش دهیم که چطور به سوالات عجیب و غریب فرزندانتان به درستی پاسخ دهید.

 

ادامه نوشته

بچه دار شدن در ماه محرم و صفر

بچه دار شدن در ماه محرم و صفر

پرسش:  آيا بچه دار شدن در ماه محرم و صفر تاثير بدي روي بچه مي گذارد؟


  نویسنده: مصطفی سلیمانی

پاسخ:
اسلام براي همه جنبه هاي زندگي انسان و از جمله در مورد آميزش برنامه هايي ارائه كرده است كه رعايت اين آداب، در بهداشت فردي و اجتماعي، روحي و جسمي زن و شوهر، بچه دار شدن و سالم بودن آن، ازدياد محبت و غيره تأثير دارد. اسلام عمل زناشويي و بچه دار شدن را در هر جا و هر محلي اجازه نداده است و بايد جاي مخصوص و مناسبي براي اين كار در نظر گرفته شود و در تحت شرايط خاصي انجام پذيرد.
- تأثير زمان آميزش در حالات و روحيات فرزند:
براي آميزش زماني در نظر گرفته شده است كه عدم رعايت آن مي تواند تأثيرات بدي را به دنبال داشته باشد؛ چنانچه امام صادق (ع) مي فرمايد: «در اول ماه و ميان ماه و آخر ماه جماع مكن كه باعث سقط فرزند (جنين) مي شود و اگر فرزندى متولد شود ممكن است ديوانه باشد يا صرع داشته باشد... »(1)
يا مثلاً آميزش در ايام حيض و نفاس و در حال روزه داري نباشد. پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «هر كس در حال حيض با همسر خود همبستر شود و فرزندي كه متولد مي شود مبتلا به خوره يا پيسى باشد، پس ملامت نكند، مگر خود را»(2)
- فرزند دار شدن در ماه محرم و صفر از ديدگاه اسلام:
مجامعت با همسر براي فرزند دار شدن در غير از ايام حيض و نفاس و در حال احرام و روزه يا موارد ثانوي ديگر حرام نمي باشد. «مجامعت در ماه هاي محرم و صفر و ايام شهادت و سوگواري حرمت شرعي ندارد، بلي اين يك نوع احترام به پيشوايان ديني محسوب مي شود، همچنان كه معمولاً افراد در مرگ عزيزانشان به احترام آنها مدتي از مجامعت كناره مي گيرند.»

 

ادامه نوشته

کشکول کودکانه شمارۀ 41

کشکول کودکانه شمارۀ 41

http://www.persian-star.net/1389/9/20/Shirkharegan/01.jpg

  تهیه و تنظیم: مصطفی سلیمانی

امام حسین(ع) شهید کربلا
(داستان عاشورا)


http://sms.bo2chat.com/uploads/Moharam.jpg?1352247794

یکی بود یکی نبود. امام حسین(ع) که امام سو م ماهستند در شهر مدینه زندگی می کردند. امام حسین(ع) همیشه مردم را به کارهای خوب دعوت می کردند و به مردم می گفتند: از آدمهایی که کارهای زشت می کنند و به مردم ظلم می کنند همیشه دوری کنید .به خاطر همین حرفها یزید که خلیفه بود و به مردم ظلم می کرد وهمیشه کارهای زشت انجام می داد با امام حسین دشمنی می کرد.
یک روز از کوفه نامه های زیادی برای امام حسین(ع) رسید. نامه هایی که مردم آنجا از امام حسین(ع) دعوت کرده بودند که آنجا برود تا مردم او را یاری کنند. برای همین امام حسین(ع) به سمت آنها حرکت کرد.
 ولی وقتی به سرزمینی نزدیکی کوفه که اسمش کربلا بود رسید، دیدند به جای اینکه مردم به استقبالشان بروند سربازان دشمن به سمت آنها آمده اند تا با آنها بجنگند. امام حسین(ع) ویارانشان چند روزی آنجا بودند. دشمن آب را روی آنها بسته بود وهمه تشنه بودند.
یک شب امام حسین(ع) به یارانشان گفتند که دشمن با من کار دارد شما می توانید بروید. ولی همه یارانش گفتند ما با تو هستیم .
روز بعد که روز عاشورا بود جنگ شد. امام حسین(ع) و یارانشان با دشمن جنگیدند و به شهادت رسیدند ودشمن هم بی رحمانه سر امام حسین(ع) را از تنشان جدا کرد.
برای همین ما هر سال روزعاشورا توی هیئت ها می رویم وبرای امام حسین(ع) عزاداری می کنیم وسینه می زنیم. پس یادتون نره شما هم در عزاداری ها شرکت کنید تا امام حسین(ع) هم همیشه از خدا برای شما طلب خوبی کند.


امام رفت، فرشته ها جیغ زدند!
(شعر کودکانه)

http://www.shia-leaders.com/wp-content/uploads/2011/08/12563868821.jpg

دویدم و دویدم، به کربلا رسیدم
همان روز، که خورشید و ماه گرفت
جوی خون، روی زمین راه گرفت
بچّه‌ای، تشنه بود و شیر می‌خورد
پشت هم، به خیمه‌ها تیر می‌خورد
آن طرف، نیزه بود و سپر بود
این طرف، فرشته بود و پر بود
خون می‌ریخت، از آسمان میدان
امام رفت، تنها میان میدان
چند تا مرد، به روی او تیغ زدند
ناگهان، فرشته‌ها جیغ زدند


کلام بزرگان
(چالز دیکنز)

http://www.rahenejatdaily.com/329/photo/dikenz.jpg

اگر حسین برای ارضای خواسته های دنیوی خویش جنگیده بود، من نمی فهمم چرا خواهر، همسر و فرزندانش را همراه خود برد. این دلالت دارد بر اینکه او فقط برای اسلام فداکاری نمود!!
«چالز دیکنز - رمان نویس انگلیسی»


من برای امام حسین چی کار کنم؟
(خاطرات حسینی)

http://www.shiachildren.com/wish/image/Nameyi%20be%20khoda/01a.jpg

من امیر مهدی هستم. هر سال ماه محرم پدر بزرگ من تو خونشون هیأت می گیره. برادر بزرگترم امیر علی با کمک بقیه بچه های هم سن خودش  برای انجام کارهای هیأت کمک می کنند اما هیچ وقت اجازه نمی دهند که من هم بهشون کمک کنم و میگن تو هنوز خیلی کوچک هستی.
امسال هم مثل سال های قبل همه جمع شده بودیم خونه پدر بزرگم تا کارهای هیأت رو انجام بدیم. هر کسی مسۆل انجام کاری بود. امیر علی با بقیه پسرها داشتند پرچم ها رو به دیوار می زدند، رفتم پیششون و بهشون گفتم بذارین من هم کمکتون کنم اما همه با هم خندیدند وگفتند تو برو با بچه ها بازی بکن.
خانم ها داشتند برای غذای هیأت سبزی پاک می کردند از اون ها هم خواستم تا کمکشون کنم اما اون ها هم نذاشتند وگفتند تو نمیتونی. خلاصه پیش هر کس که رفتم نذاشت تا من کاری انجام بدم. خیلی ناراحت شده بودم رفتم یه گوشه ی حیاط نشستم و بقیه رو نگاه می کردم.
یک دفعه پدر بزرگم اومد پیشم وگفت امیر مهدی جان چرا ناراحتی؟ بهش گفتم که من هم دوست دارم برای کارهای هیأت امام حسین کمک کنم اما به هرکس میگم که بهش کمک کنم نمیذاره ومیگه تو نمی تونی و هنوز کوچک هستی. پدر بزرگم بهم گفت اشکالی نداره من برای تو یه کار خیلی خوب سراغ دارم.
همراه پدر بزرگم رفتم تا ببینم چه کاری رو قراره به من بگه تا انجام بدم. با هم رفتیم توی زیر زمین خونه و پدر بزرگم پرچمی رو به من داد وگفت امسال هر وقت که دسته سینه زنی راه انداختیم و رفتیم بیرون تو مسۆل گرفتن این پرچم هستی که روی اون نوشته "یا حسین شهید" یعنی از این به بعد تو پرچم دار هیأت هستی. از خوشحالی نمی دونستم چکار کنم.
 اون سال محرم همه به هم می گفتند امیر مهدی پرچم دار هیأت ماست. پدر بزرگم هم بهم می گفت دیدی تو هم می تونی برای امام حسین کاری انجام داده باشی.

در محضر بهجت(ره)
(فضیلت گریه بر نماز شب)

http://www.pic.iran-forum.ir/images/7xovluwgbhnge1acfvu.jpg

آیت الله بهجت(ره) می فرمودند: «بنده خیال می کنم فضیلت بکاء بر سید الشهدا(ع) بالاتر از نماز شب باشد زیرا نماز شب عمل قلبی صرف نیست بلکه کالقلبی است ولی حزن و اندوه و بکاء عمل قلبی است به حدی که بکاء و دمعه[اشک چشم] از علایم قبولی نماز وتر است.»
[در روایتى از امام جواد علیه‏السّلام آمده است: « القَصْدُ اِلى اللّه‏ِ تَعالى بالقُلُوبِ اَبْلَغُ مِنْ اِتْعاب الجَوارِحِ بالاَعْمالِ»؛ (آهنگ خدا نمودن با دل، از خسته كردن اعضا و جوارح با اعمال [غیرقلبى] رساتر است.) بحار الانوار، ج 67، ص 60؛ ج 75، ص 363؛ كشف الغمّة، ج 2، ص 368]


پیراهن مشکی
(خاطرات حسینی)

http://img.tebyan.net/big/1391/08/20121118143517586_01.jpg

دیروز با مادرم رفتیم بازار. مادرم رفت مغازه حسن آقا و چند متر پارچه مشکی خرید. به مادرم گفتم مامان این پارچه مشکی رو برای چی می خوای مامانم گفت: صبر کن می فهمی.
بعد از این که رفتیم خونه مامانم اندازه های من رو گرفت و گفت : حالا برو به بازیت برس.
اون روز تا شب تو حیاط با دوستام بازی کردم هوا تاریک شده بود که رفتم خونه وقتی رفتم تو اتاقم در رو که باز کردم دیدم پیراهن مشکی ای روی تختم گذاشته شده. پیراهن رو که باز کردم پارچه اش را شناختم رفتم پیش مامانم و گفتم مرسی مامان ولی چرا مشکی؟
 مامانم لبخندی زد و گفت : دیگه ماه محرم شروع می شه، تو هم مثل همه ی بچه شیعه ها باید برای امام حسین عزاداری کنی و لباس مشکی بپوشی. گفتم مامان من که هنوز بچه هستم بزرگ نشدم.
مامانم شونه های من رو گرفت و گفت: مامان جان امام حسین با همه بچه ها شون واردمیدان جنگ شدند، بچه های امام حسین هم بچه بودن و هنوز برای میدان جنگ کوچک، ولی امام حسین برای خدا و اسلام حتی از کودکانشون هم گذشتن. تو هم با همین سن کمت میتونی برای خدا و اسلام یک قدم برداری و از همین سن کمت با مکتب امام حسین آشنا و بزرگ بشی .
یک خنده به مامانم کردم و لباس رو ازش گرفتم. خیلی خوشحال بودم که امسال برای امام حسین عزاداری می کنم و به یاد کودکان کربلا لباس مشکی می پوشم.
فردا صبحش لباس مشکی ام رو تنم کردم و رفتم مدرسه آقای معلم گفت: خوب  علی آقا چرا لباس مشکی پوشیدی؟
من هم با افتخار بلند شدم و گفتم آخه آقا از امروز محرم شروع می شه، من هم میخوام برای امام حسین عزاداری کنم. بعد داستانی که مادرم از کربلا برای من تعریف کرده بود برای معلمم و بچه ها تعریف کردم. آقای معلم هم خیلی خوشش آمد و به بچه ها گفت برای سلامتی علی آقا صلوات بفرستید.
بچه ها حالا هرکسی دوست داره، به یاد کودکان کربلا لباس مشکی بپوشه.

کشکول کودکانه شمارۀ ۳۷

کشکول کودکانه شمارۀ ۳۷

 

 تهیه و تنظیم: مصطفی سلیمانی

روزِ حسینِ فهمیده (به مناسبت روز نوجوان)
امروز، روز توست، روزی که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم، جشن رُشد را به زمین تبریک می گویند.
تو به جمع گرم ساقه های سبز و نوجوان پیوسته ای و این، سرآغاز شاد و شیرین جست وجوگری توست.
امروز، هستی پیر و کهن، احساس می کند که به مرز بلوغ خویش دوباره نزدیک می شود؛ هم آهنگ با تو!
چه دلهره های دلکش و اضطراب های غریبی است این ترانه رویش و این عطش بی امان دانستن!
قدر سرگیجه هایت را قدر پرسش هایت را خوب بدان!
بگذار آسان و بی کاستی، شعله های کوچک اندیشه و احساس در تو شکوفا شود!
این تردیدها، نشانه های خوبی است که تو را به ساحل امن آرامش می رساند؛ اگر سرکوبشان نکنی و بهانه بی حالی و بی تحرکی نسازیشان، بلکه قدرشان را بدانی و از آنها پلی بسازی به سوی بزرگ ترهایی که حالا از مزرعه تجربه و علمشان، خوشه های کمال می چینند.
قدر لحظه های تو را چه کسی می داند، جز تو که در جست وجوی نردبانی محکم، گستره زمین را کوچک می بینی و پروازی بلند، حتی بی بال و پر را در سر داری؟!
آرزوهای دور و دراز توست که به تکه تکه این دنیای بزرگ، امید و جنبش می بخشد؛ پس تنفس کن هوای زندگی و شور و سازندگی را.
تو، یک الگوی زیبا هم داری؛ نوجوانی که مثل تو بود و دلی داشت که از حسرت پرواز به ارتفاع ها، بی تاب شده بود. وقتی فهمید که با نیروی بی نهایت و زلالش می تواند عزت ایران و ایرانی را که به تاراج می رفت، به اندازۀ ساقۀ دوازده ساله اش بازگرداند، دیگر درنگ و تردید نکرد. تن خود را به نارنجک های خشمگین و آتشین سپرد و تانک های زوزه کش را ذلیل، به هوا پرتاب کرد، اما با تقدیم جانش، شرف یک ملت را ضمانت کرد. پس آن گاه بود که خمینی بزرگ او را رهبر خواند.
امروز، روز حسین فهمیده و همه هم سن و سال های جسور و با شهامت اوست که قدر نوجوانی خود را می دانند و هر سال، مثل امروز با همه خوبی ها، تلاش ها، مردانگی ها و تازگی ها، دست دوستی می دهند.
نوجوان سبز! روزت مبارک!

فرزندان در سن بلوغ


نوجوانان در جادّه‌ای که مسیر آن از خانواده تا سرنوشت آینده آنهاست، تنها هستند.
هنگامی که آنها دوست دارند بیشتر اوقات خود را تنها باشند، قصد ندارند با این کار به والدین خود توهین کنند بلکه در پی خودیابی هستند، هرچند ممکن است در این جست‌وجو به دنبال عشق و دوست داشتن بروند و یا در مسیرهای نادرست قرار گیرند.
والدین باید متوجه باشند که دوران بلوغ، دورانی انتقالی است، از این‌رو باید شیوه برخورد خود با کودکان را به روش برخورد با افراد بالغ تغییر دهند.
هر گاه وارد مشاجره و اعمال فشار به نوجوانان شدید، بدانید که بازنده خواهید شد. اگر در مواردی با نوجوانان اختلاف پیدا کردید، به‌جای وارد آوردن فشار، بکوشید قوانینی وضع کنید که از طریق آن اختلاف‌هایتان را برطرف سازید.
گاهی اوقات بهتر است شیوه‌های کنترل را تغییر دهیم. اگر نوجوانان به نصیحتی گوش فرا نمی‌دهند به جای مجبور ساختن آنها به اطاعت و تقلید، بهتر است بگذاریم راهی را که ما نادرست می‌دانیم، بپیمایند و پیامدهای آن‌را پذیرا شوند. از این طریق می‌توانیم همکاری آنها را جلب کنیم.

دوست‌ يابى در دوره نوجوانى


یکى از عوامل مهم در شکل‌ گيرى رفتارها، افکار، نگرش‌ ها، احساسات، آرزوها و به‌ طور کلى شخصيت نوجوانان، ارتباط با دوستان و همسن و سالان است. به‌ طور نسبى مي‌ توان گفت که در شش سال اول زندگى، خانواده، در شش‌ سال دوم، معلمان و در شش سال سوم زندگى، همسالان و دوستان بيش‌ ترين نقش را در تربيت و شکل‌ گيرى شخصيت هر فرد ايفا مي‌ کنند.
نوجوانى سن رفاقت و دوران دوستي‌هاست. نوجوانان در اين سن عاشق دوستى و رفاقت‌اند. گاهى دوستي‌هاى آتشينى در اين دوران پديد مي‌آيد که باعث مشکلاتى مي‌شود. دوستى در اين سن، بيش‌تر سطحى و کم‌تر عميق است. با اين حال، گاهى شدت دوستى و وابستگى به حدى است که نوجوان خانواده خود را رها مي‌کند و حتى حاضر است براى دوست خود جانش را فدا نمايد.

برخورد با نوجوانان کج رفتار


از ويژگيهاي اخلاق اسلامي، نگرش مثبت به قضاياست و حتي به مردم توصيه شده است که در برخورد با مسايل، جانب مثبت را بگيرند وهميشه به جهت سازنده و مثبت وسالم قضايا، توجه داشته باشند. در برخورد با نوجوانان کج رفتار نيزاين اصل اخلاقي حاکم است که بايد موضوع را حمل بر صحت نمود.
حديث زير بيانگر اين واقعيت اخلاقي است:
محمد بن فُضيل به حضرت موسي بن جعفرعليه السلام عرض کرد: فدايت شوم به من از برادرديني ام چيزي مي رسد که زشت است و مردان را خوشايند نيست. پس از آن از برادرم مي پرسم که چنين از تو نقل شده است، ولي او منکرمي شود، درحالي که جمعي که مورد اطمينان هستند، به من خبر داده بودند. امام عليه السلام فرمود:اي محمد تکذيب کن چشم و گوشت را از برادرت.يعني بگو چشم و گوشم اشتباه ديده و شنيده، پس اگر پنجاه نفر چيزي را درباره ي برادرت(برادر ديني) بگويند و او منکر شود، تصديق برادرت کن و آنها را تکذيب کن.يعني بگو، امر بر آنها مشتبه شده و فاش مکن چيزي را که به وسيله ي آن، او را زشت و لکه دار و بي آبرو کني که اگر چنين کني، از کساني خواهي بود که خداوند در قرآن مجيد فرموده است: کساني که دوست دارند کار زشت در بين مؤمنين فاش شود، براي ايشان عذاب دردناکي در دنيا و آخرت است.[گناهان کبيره، ج2، ص422]

مهریه ای عجیب برای اثبات عشق!


دختر جوان مهریه اش را 1000 کیلو بال مگس قرار داده است می خواهد این حس را به اطرافیان خود منتقل کند که داماد حاضر است به خاطر وی تا سر کوه قاف هم برود و برایش 1000 کیلو بال مگس فراهم کند.
شاید ریشه بسیاری از این تفاوت‌ها گرفتن یک ژست روشنفکرمآبی باشد و این احساس که با داشتن مهریه ای متفاوت در برابر دیگران حس برتری پیدا می کند.
متفاوت بودن، یکی از تفاوت های نسل جدید با والدینشان است. آنها می خواهند متفاوت باشند. این را از سبک زندگی و نوع پوشش آنها می توان به راحتی فهمید اما خاص تر از همه آنها مهریه های عجیب و غریبی است که برای خود در نظر می گیرند و غافل از این که این مهریه ها نمی تواند ضامن خوشبختی آنها شود.

ستاره دهم


[به مناسبت ولادت حضرت هادی علیه السلام]
نام مبارکش: علی
لقب: هادی- نقی
نام پدر: محمد
نام مادر: سمانه از اهل مغرب
تاریخ ولادت: 15 ذیحجه ،212 سال بعد از هجرت
محل ولادت: مدینه منوره
مدت امامت: 33 سال
مدت عمر: 42 سال
تاریخ شهادت: 3 رجب 204 سال بعد از هجرت
علت شهادت: در اثر زهری که معتز یا معتمد عباسی به آن حضرت داد
محل دفن: عراق - سامراء
تعداد فرزندان: 4 پسر و 1 دختر

 

رؤیای بن تن و بتمن

رؤیای بن تن و بتمن

این «بن تن» و «بتمن» کیست که محمدامین و محمدمیثم دیوانه وار از آن یاد می کنند؟

1. محمدامین عاشق «بتمن»:

2. محمدمیثم عاشق «بن تن»:

 


پ ن١: محمدمیثم، تمام لوازم (اعم از جوراب، پیراهن، کیف، مسواک، کارت بازی و...) مربوط به بن تن است.

پ ن٢: محمدامین در دوران ٤سالگی عشق مردعنکبوتی بود و مثل الان میثم همۀ زندگیش مربوط به تصاویر مردعنکبوتی می شد.

پ ن٣: محمدمیثم از من قول گرفته که وقتی به محمدامین کیف مدرسه می خرم، به اون هم کیف بن تن بخرم!

پ ن٤: به نظرم علت اصلی این علاقه مندی ها به شخصیت های کارتونی چند دلیل دارد:

١. تبلیغات صدا و سیما و سی دی های رایج و آرمهای متعدد در پوشاک و خوراک و...

٢. حساسیت بیشتر والدین و کنترل اشتباه.

٣. قول و وعده های والدین بر خرید این اقلام.

دوره نوجوانی؛ نقطه عطف زندگی انسان

 دوره نوجوانی؛ نقطه عطف زندگی انسان

مصطفی سلیمانی


اشاره:
هشتم آبان ماه روز "نوجوان" است. این روز به یاد شهادت یك نوجوان سیزده ساله در اوّلین ماه های جنگ تحمیلی، روز نوجوان نامیده شده است. در هشت آبان 1359، «حسین فهمیده» سیزده ساله به شهادت رسید. او یكی از 36 هزار دانش آموز شهید ایرانی است.
حسین فهمیده تنها شهید دانش آموز سیزده ساله ما نیست. «بهنام محمدی» هم یك دانش آموز دوازده ساله خرمشهری بود كه در كوچه پس كوچه های شهرش آنقدر جنگید تا به شهادت رسید. «سحاب خیّام» هم بود. دختر دانش آموز دوازده ساله سوسنگردی‌ای كه آنقدر با دست خالی با بعثی ها جنگید تا آن ها را عاجز كرد و بعد به شهادت رسید.
تعریف نوجوانی
دوره ی انتقال از کودکی به بزرگسالی است. تقریباً از یازده سالگی آغاز می‌شود و تا هیجده سالگی ادامه می‌یابد. دوره‌ای است آکنده از تعارض و نوسان بین وابستگی و استقلال. نوجوانی دوره‌ای است شبیه به رویا که در آن هر حادثه و اتفاقی ممکن است رخ دهد. در این دوره اضطراب‌ها، دلهره‌ها، کابوس‌ها، ترس‌ها و در هم آمیختن تفکرات یا خیال‌پردازی‌ها امری عادی تلقی می‌شود.
رابطه ی نوجوان با خودش، با خانواده‌اش، با دوستانش و بطور کلی با همه بهم می‌خورد، کم حوصلگی، حساسیت، استقلال‌طلبی، حادثه‌جویی، بهانه‌جویی و مواردی از این قبیل نوجوان را نا‌آرام جلوه می‌دهد اما این جلوه‌های گوناگون نوجوانی هیچکدام بیهوده و بیمار‌گونه نیستند، هر کدام برای خود فلسفه‌ای دارند، مثلاً:
- اگر نوجوان ستیزه جوست در ستیزه جویی‌هایش میل به مهم جلوه کردن دارد، دوست دارد مورد توجه اطرافیان قرار بگیرد، در گروه خود موقعیت خاصی داشته باشد، همه او را بعنوان یک فرد با ارزش بشناسند.
- مد پرستی و قهرمان دوستی‌اش حاکی از نیاز یک نوجوان به مدل و راهنما و الگوست.
- نوجوان اگر خرده‌گیر و عیب جوست برای این است که حس داوری و تشخیص او رو به توسعه است، می‌خواهد معنا و مفهوم درست زندگی را دریابد.
- اگر نوجوان لجباز و سرکش است می‌تواند به این دلیل باشد که شوق به آزادی و خود مختاری دارد، دوست دارد بزرگسالان در کارهایش دخالت نکنند، دوست دارد اتاق مخصوص به خود داشته باشد و با سلیقه ی خودش آن را تزئین کند.
- نوجوان در رویا سازی‌ها و خیال‌پردازی‌هایش در جستجوی آینده‌ای نامعلوم و کشف استعدادها و آرمان‌های نهایی خویش است اگر جلوه‌های نوجوانی به درستی فهمیده و شناخته شوند، زندگی با نوجوانان کار دشواری نخواهد بود و اگر میل‌های طبیعی نوجوان به اندازه ی صحیح ارضاء شوند و در مسیر خود به حرکت در آیند، نوجوان می‌تواند به آسانی خود را با جامعه تطبیق دهد.
حد فاصل بین کودکی و بزرگسالی
دوره‌ ی نوجوانی دوران تحول، تغییرات، تجلی شکل‌گیری شخصیت و یا دوره ی «تولد دوباره» انسان است.
دوره ی نوجوانی «دوران منفی»، «دوره ی زندگی تشنج انگیز» و «دوره ی طوفان و فشار» است.
دوره ی نوجوانی دوره ی «نشاط و شادابی»، «هدایت و هویت‌یابی» و «مسئولیت‌پذیری» است.
دوره ی نوجوانی «نقطه ی عطف زندگی انسان» است.
دوره ی نوجوانی برزخی است که حد فاصل بین کودکی و بزرگسالی است. نوجوان از یک‌سو در حال گسیختن پیوندهای خود با دوران کودکی و از سوی دیگر شیفته ی دستیابی به استقلال دوران جوانی و بزرگسالی است ولی به طور کامل نه این است و نه آن و خود نیز در این کشمکش اسیر است.
بی‌شک نوجوان پس از گذر از دوران حساس، و هیجان آمیز بلوغ به تدریج با نرمی و آرامش به کانون گرم و پرعطوفت خانواده علاقمندتر می شود و محبت و جوشش و دلبستگی و همدلی خود را بیش از بیش به خانواده ابراز می‌کند.
والدینی که تا پایان دوران نوجوانی، با صبر و شکیبایی و سعه ی صدر و انعطاف‌پذیری منتظر آرامش فرزند نوجوان خود باقی می‌مانند،کار صحیح را می کنند . معمولاً ما والدین با توجه به طرز تفکر و برداشت خود افکار و رفتار نوجوان را ارزیابی می‌کنیم، در صورتیکه بهتر است به دورانی که خود نوجوان بوده‌ایم برگردیم و احساسات، عقید‌ه‌ها و آرمان‌ها و ‌آرزوهایی را که داشتیم به خاطر بیاوریم. در این صورت توفیق آنرا خواهیم یافت که مسائل را از دید نوجوان خود نگاه کنیم تا بتوانیم با او ارتباط مناسب تری برقرار کنیم.

ادامه نوشته

چاپ مقالۀ جدید در سایت جماران

چاپ مقالۀ جدید در سایت جماران

لینک: گذری بر مراحل سه گانه تربیت دینی فرزند

نویسنده: مصطفی سلیمانی

رسول اعظم و حقوق کودک

رسول اعظم و حقوق کودک

مقدمه
در جهان مدرن امروز حقوق کودک یکی از چالش های موجود می باشد. قدرت های استیلا طلب حقوق زنان، حقوق بشر، آزادی، جهانی شدن و حقوق کودک را مستمسک خود قرار داده و از روزنه آن به کشورهای دیگر عیب و ایراد می گیرند.

در اکثر کشورها برای کودکان حقوق ویژه لحاظ شده و در قوانین موضوعه منظور گردیده است که شامل اصل برائت در جرایم و عدم قابلیت انتساب بزه به آنان می باشد. اگر کودک ممیز، مرتکب جرم گردد باید در دادگاه ویژه اطفال به جرایم آنان رسیدگی شود، کودک محکوم، کمتر متحمل مجازات گردیده و دورة محکومیت خود را در پرورش گاه ها خواهند گذراند.

اما در گذشته وضعیت چنین نبود، مخصوصاً در قرون اولیه حتی برای انسان بالغ آزاد، حقوق مدون وجود نداشت تا چه رسد به اطفال و کودکان. بنابراین طبیعت تکامل و شکوفایی اندیشه بشر امروز، مقتضی وضع قوانین ویژه برای نو نهالان بوده و چیزی غیر از آن را برنمی تابد.

اسلام به عنوان کامل ترین دین الهی منادی نجات بشریت در سراسر عالم است. رسول أعظم(ص) به عنوان دریافت کننده وحی و ابلاغ کننده پیام الهی، رسالت تبیین و تطبیق قوانین حیات بخش اسلام را عهده دار بود. اکنون کنکاش در سنت آن ابر مرد ضرورت دو چندان پیداکرده است، چون مفهوم علمی سنت عبارت از گفتار، رفتار و امضاء نبی مکرم می باشد و همین طور که این سنت در سایر ابعاد زندگی سر مشق و راهنما است، در بحث عنوانی این نوشتار نیز کار برد ویژه دارد.

بنابراین فرضیه ما نحوة شکل گیری حقوق کودک در سنت رسول أعظم(ص) است و سؤال اصلی این خواهد بود که در آن روزگار تاریک، تجلی اسلام چه تغییری در سرنوشت کودکان ایجاد نمود؟ به عبارت دیگر پیامبر از مردم جاهل بدوی انسان های وارسته، فداکار و خدا پرست ساخت، اما زاویه دید آن بزرگوار راجع به کودکان چگونه بود؟ و ظهور آن حضرت به عنوان خاتم پیامبران چه تحولی در سرگذشت کودکان پدید آورد؟

این تحقیق ضمن ارائة تعریف کودک، تبیین حقوق کودک در خانواده و اجتماع جهان امروز، رفتار رسول اکرم با کودکان و حقوق کودکان از نظر پیامبر(ص) کوشیده است پاسخ مناسب و منطق با معیارهای پژوهش برای سؤلات فوق یافته و در قالب این مقاله خدمت جویندگان سنت راستین رسول أعظم(ص) تقدیم نماید، به امیدی این که توانسته باشد، از عهدة مسؤلیت خود بر آمده باشد.

ادامه نوشته

مهمترين نياز عاطفي و رواني كودك در محيط خانواده

مهمترين نياز عاطفي و رواني كودك در محيط خانواده


مهمترين نياز عاطفي و رواني كودك در محيط خانواده، مهر و محبت، و توجه و احترام است. كمبودهاي عاطفي كودكان، صدمات جبران ناپذيري به آينده آنان وارد مي‏سازد. كودك بايد احساس كند كه او را دوست دارند و همان طوري كه هست او را قبول دارند اين احساس كودك، باعث حس خودارزشي او مي‏شود و از طرفي حس ايمني و نياز عاطفي كودك ارضا مي‏گردد. تحقيقات نشان مي‏دهد كه ريشه بسياري از ناسازگاري‏هاي دوران جواني و بزرگسالي از دوران كودكي آنان نشأت مي‏گيرد. اگر پدر و مادر بتوانند با رفتار و كردار خويش، نيازمندي‏هاي عاطفي كودكان خود را برآورند، مسلما در بزرگسالي از شخصيت سالمي برخوردار مي‏شوند. اشخاصي كه در كودكي، در محيط خانواده از والدين خود طعم محبّت را نچشيده‏اند، بخصوص محبّت مادر را، در بزرگسالي از شخصيت سالمي برخوردار نمي‏شوند و به گروه‏هاي بزهكار گرايش پيدا مي‏كنند و بيماري‏هاي رواني بيشتر در ميان آنان گسترش پيدا مي‏كند.
به همين دليل است كه پيامبر بزرگ اسلام(ص) مي‏فرمايند: «و قرّوا كباركُم و ارحَموا صِغارَكُمْ؛3 بزرگسالان خود را احترام گذاريد و نسبت به كودكان خويش ترحم و عطوفت نماييد.»
حضرت امام علي(ع) نيز در نزديك‏هاي وفاتش وصيت مي‏كرد كه: «وارحَمْ مِن اهلِكَ الصَّغير وَ وَقّر مِنْهُم الْكَبير؛4 در خانواده خود با كودكان مهربان باش و بزرگترها را احترام كن.»
امام صادق(ع) در همين مورد مي‏فرمايند: «كسي كه نسبت به فرزند خود محبّت بسيار دارد، مشمول رحمت و عنايت مخصوص خداوند متعال است.»
تحقيقات نشان مي‏دهد، نوزاداني كه در آغوش گرم و مهرگستر مادر تغذيه مي‏كنند، تنها تغذيه جسمي نمي‏شوند، بلكه از حيث روحي نيز تغذيه مي‏گردند. زماني كه كودك در آغوش مادر قرار مي‏گيرد، صداي قلب مادر، به كودك آرامش و امنيت خاطر مي‏بخشد. مادراني كه به شيردادن كودكان خود علاقه‏مند نيستند و آنها را با بي‏ميلي و نارضايتي در آغوش مي‏گيرند، حالات در خود فرورفتگي و بي‏حسي در كودكان خود به وجود مي‏آورند.

ادامه نوشته

تحول حقوق كودك در اسلام و مقايسه‌ي آن با كنوانسيون حقوق كودك

تحول حقوق كودك در اسلام
و مقايسه‌ي آن با كنوانسيون حقوق كودك

علي حيدري

مقدمه:
« اكرموا اولادكم و احسنوا آدابكم فرزندانتان را گرامي بداريد و با آداب و روش پسنديده با آنان رفتار كني.» پيامبر اكرم (ص)

چون سرو كارت با كودك فتاد پس زبان كودكي بايد گشاد

كودكان و نوجوانان در روند رشد و بلوغ و پس از آن براي ورود به جامعه داراي نيازهاي اساسي هستند كه چنانچه به نيازهاي واقعي آنان در دوران كودكي و نوجواني توجه نشود چه بسا خسارت‌هاي غير قابل جبراني بر جامعه تحميل خواهد شد. در واقع اين نيازها از حقوق كودكان به شمار مي‌آيد كه بايد بدان توجه نمود. نياز‌هاي كودك در برهه‌اي از زمان از ديگر زمان‌ها ويژگي و اهميت فوق‌العاده‌اي دارد. در اين ميان حقوق كودك نه تنها به عنوان يك تكليف بر عهده‌ي والدين است، بلكه جامعه(قدرت عمومي) نيز با توسعه سيستم هاي حمايتي و نظارتي نسبت به احقاق حق كودكان به عنوان آسيب‌پذيرترين اقشار جامعه از آن دفاع نموده و برنامه‌ريزي هدفداري را جهت رسيدن به هدفهاي متعالي از ره‌آورد آن براي اين گروه مورد توجه قرار مي دهد. بي گمان بشريت در ادوار مختلف زندگي از پديداري عالم تاكنون به طرق مختلف، هر چند سعي نموده، نگرش‌هاي نويني را بر ارتقاء سطح فرهنگ جامعه مبتني بر واژگان حقوقي داشته و آن را در اجتماع نهادينه كند، ولي از طرفي نيازهاي اساسي آن در اين بخش، يعني كودكان، با غفلت‌هاي فراواني همراه بوده و اين نونهالان معصوم به طرق مختلف مورد آزار و اذيت قرار گرفته‌اند، كه ناشي از زير پا نهادن حقوق واقعي آنان است.

برده‌داري، بهره‌كشي به اشكال مختلف، تجاوز، آسيب‌هاي رواني و جسمي و محروميت از آموزش، بخشي از تضييع حقوق كودكان است. با ظهور مكاتب جهاني و پيشرفت روزافزون حقوق فردي و اجتماعي و همچنين ارتقاء آگاهي‌هاي عمومي و توسعه دولت‌ها و وظايف ذاتي حكومت به عنوان دفاع از منافع و مصالح عمومي اين مهم حس شد كه كودكان و نوجوانان به عنوان كساني كه اجتماعات آينده را تشكيل مي دهند و كساني كه با بارور شدن فكر آنان بسياري از مشكلات آتي جامعه كه احتمال وقوع آن به جهت عدم انجام آن تحت عنوان ترك فعل با آن روبرو خواهد شد، جلوگيري مي‌گردد. بدين مضمون سعي شد بستر مناسب جهت احقاق حقوق كودك و نوجوان و يا جلوگيري از پايمال نمودن آن در جوامع نضج گيرد. يكي از مكاتبي كه به حقوق كودكان توجه جدي نموده و به حقوق كودك از انعقاد نطفه در رحم مادر تا مراحل بعد از آن را مورد توجه قرار داده است، مكتب اسلام است. اين مكتب در مباني خود حتي حقوق كودك را به نحوه‌ي مراوده والدين قبل از بچه دار شدن ارتباط مي‌دهد و نگاه ژرفي را در اين حوزه بوجود مي‌‌آورد.

آنچه كه از مفاهيم اسلامي و آيات قرآن كريم و روايت‌هاي پيامبر مكرم اسلام(ص) و سيره‌ي ائمه‌ي معصومين(ع) بر مي‌آيد، كودك داراي عواطف لطيف اخلاقي است كه در بستر زمان به صورت مرحله‌اي و گام به گام شكل گرفته و به شكوفايي و رشد مي رسد. اين رشد نيازمند محيط آموزش و پرورش سالم و مناسب است( چه آموزش و پرورش سنتني و چه مدرن) تا به تدريج از بالقوه به بالفعل درآيد. همچنان كه بدن كودك براي سالم ماندن به انواع غذاها نيازمند است، براي رشد فكري او نيز بايد بستر و محيط را آماده نمود و اسباب و لوازم مناسب را در جهت حصول به اين نتايج مهيا كرد. عليرغم اينكه مكتب اسلام حقوق كودك را با ويژگي‌هاي گسترده نگاه مي كند و نگاه ژرفي را در مواجهه با شخصيت كودك در نظر مي‌گيرد. ولي بايد توجه داشت كه در شرايط مختلف و برداشت‌هاي غلط يا تفاسير نامناسب از برخي واژه‌ها يا مفاهيم، سبب شده، از نيت‌هاي معصومانه‌ي كودكان سوء استفاده شده و شاهد مصائب زيادي بر آنان را نظارگر باشيم. بيشترين اجحافي كه در جوامع اسلامي نسبت به حقوق كودك مشاهده مي‌گردد، ناشي از تفاسير غلط از حقوق كودك يا نبود قانون مدون كه حامي كودكان و نوجوانان باشد، مي توان ذكر نمود. اما در دهه‌هاي اخير نگرش‌هاي جديدي در حمايت از حقوق كودكان پديد آمده است و ملل اسلامي نيز همگام با جوامع جهاني سعي دارند با نگاه‌هاي نو نسبت به حقوق كودكان و توسعه‌ي آن به گونه‌هاي مختلف اقدام نمايد.

در حوزه‌ي كنوانسيون حقوق كودك و اصول آن مشاهده مي شود كه بر مبناي نيازهاي فرهنگي، اجتماعي، عاطفي و ... از اين منظر كه كودك يك انسان آسيب‌پذير است و نيازمند يك سري از حقوق اساسي و بنيادين براي رشد شخصيت و جامعه‌پذيري است، تأكيد شده است. در مفاد پيمان‌نامه‌ي حقوق كودك از ارزش‌گذاري به خانواده به عنوان اصلي‌ترين شاخص و به عنوان گروه بنيادين جامعه سخن گفته شده و پرهيز از هر گونه تبعيض در برخورد با كودكان و ايجاد شرايط محيطي سالم براي رشد آنان گوشزد نموده است. در واقع اهميت خانواده و جايگاه آن در مكتب اسلام و كنوانسيون حقوق كودك نگاه واحدي را ارائه مي دهند.

اينكه كودك در شرايطي نيست كه به حقوق خود واقف باشد و يا از ضعف جسمي و نيت پاك و معصوم او سوء استفاده نمود و اورا مورد ستم قرار داد، به شدت نهي شده است. حقوق كودك، حقوق ذاتي است و بايد محترم شمرده شود. نياز به آموزش، بهداشت و... كه بايد هر كودكي به آن دسترسي داشته باشد تا به حقوق مدني و اجتماعي او صدمه وارد نشود.

ادامه نوشته

تربیت در هفت سال سوم زندگی

تا سه نشه بازی نشه

تربیت در هفت سال سوم زندگی


تربیت، رکنی مهم و اساسی در زندگی هر فردی است. اگر مسیر تعلیم و تربیت درباره هر انسانی به درستی حرکت کند، زمینه سعادت ان فرد برای زندگی آینده اش، تا حد زیادی فراهم شده است.

تا سه نشه بازی نشه!

انچه در ارتباط با بحث تربیت مهم است، داشتن اطلاعات و آگاهیهای لازم در رابطه با چگونگی طی شدن فرایند تربیت است. در ارتباط با اینکه برای هر انسانی، مسیر تربیت از بدو تولد تا سن 21 سالگی ادامه دارد، مطالبی در قالب چند نوشتار، مطرح شد که در آن مطالب به بررسی دو دوره تربیتی بسیار مهم، اشاره شد. با توجه به اینکه دوران تربیت به سه دوره هفت ساله تقسیم می شود که این دوران از آغاز تولد هر کودکی شروع می شود و تا 21 سالگی او ادامه پیدا میکند، در این نوشتار به بررسی سومین دوره از دوران مهم و تاثیر گذار تربیت نوجوان، اشاره می کنیم.

ادامه نوشته

قصه گویی یا آموزش اخلاق؟

قصه گویی یا آموزش اخلاق؟


می توانید برای اصلاح یک بد رفتاری در کودک از قصه کمک بگیرید اما به صورت برجسته شعارهای اخلاقی را مطرح نکنید. بلکه واقعا قصه هایی بگویید که روح قصه داشته باشند.

قصه گفتن

با قصه می توانید کودک را نصیحت کنید بدون آنکه بفهمد در حال نصیحت کردن او هستید. کودک در قصه روح و جان و حواسش را در اختیار شما می گذارد و با دقت تمام گوش می کند .اکنون دیگر همه چیز به هنر شما در قصه گفتن بستگی دارد .اگر کمی خلاقیت و ذوق داشته باشید می توانید قصه را خودتان بسازید. اگر نمی توانید، قصه ای مناسب انتخاب کنید. قصه ای بگویید که شامل مواد لازم برای کودک شما باشد.

گاهی قصه ها باید هدفی دراز مدت را دنبال کنند. مثل قصه  های تربیتی و اخلاقی. گاهی لازم است با قصه، تغییری آنی در کودک ایجاد کنیم.

مثلا کودک را از هیجانات بازی دور کنیم آرام کنیم و بخوابانیم. فرض کنید کودک شما بیش فعال است و هم اکنون تحرک و فعالیت زیادی نشان می دهد که مناسب شرایط فعلی نیست .یک قصه را شروع کنید و او را جذب قصه کنید .البته این قصه باید آرام کننده باشد و انرژی های کودک را مهار کند. برعکس اگر می خواهید کودکتان را برای میهمانی شب آرام نگهدارید اکنون قصه ای تعریف کنید که او را به بازیهای حرکتی و تخلیه کننده از انرژی ،سوق دهد تا برای شب، دیگر میلی به بازیهای پر سر و صدا و پر تحرک نداشته باشد.

 

شرایط قصه های اخلاقی

می توانید برای اصلاح یک بد رفتاری در کودک از قصه کمک بگیرید اما به صورت برجسته شعارهای اخلاقی را مطرح نکنید. بلکه واقعا قصه هایی بگویید که روح قصه داشته باشند و به هوش و درک کودک در گرفتن نتیجه ی دلخواه، ایمان داشته باشید. می توانید با پرسیدن سوالهایی از  متن قصه، فکر کودک را نیز در جهت نیل به مقصود قصه مشغول کنید .مثلا بپرسید چرا این اتفاق برای قهرمان قصه افتاد. اگر کودک به جواب دلخواه شما اشاره نکرد مثل یک کودک دیگر بگویید ولی من که فکر نکنم منظورش این بود . فکر کنم منظورش اینجوری ... بود.

اشتباه مسلم ما در قصه های اخلاقی و تربیتی این است که برای گرفتن نتیجه ی تربیتی قصه را به سخنرانی و درس اخلاق تبدیل می کنیم و اشتیاق کودک را برای همراهی از بین می بریم. به همین جهت کودکان بیشتر از قصه های داستانی محض استقبال می کنند. در حالیکه می توان در قصه های داستانی هم اهداف اخلاقی را دنبال کرد بدون آنکه قصه را از جاده ی داستانی خودش خارج سازیم. من به عنوان کودک دیروز و مادر امروز، با کسانی که می گویند قصه تنها برای سرگرمی کودک است و از آن نباید برای اهداف اخلاقی استفاده کرد، مخالفم در عین حال با قصه هایی که به خاطر گرفتن نتایج اخلاقی، جذابیتهای لازم را از دست داده اند، مخالفترم.

در بعضی قصه های مناسب به جای قهرمان داستان، _ به شرطی که قهرمان داستان کارهای خوبی انجام داده باشد _ از اسم کودکتان استفاده کنید و قصه را به او نسبت دهید. تا احساس بهتری داشته باشد و کمک کند کودک به آن خود پنداره ی مثبت که شرط لازم اعتماد به نفس است،برسد
ادامه نوشته

فرزندانی نماز خوان بدون امر ونهی

فرزندانی نماز خوان بدون امر ونهی


وقتی به نماز می ایستیم کودک نیز با تقلید از رفتار ما در کنارمان به نماز می ایستد. به زیبایی سجده می کند ،خیلی بامزه قنوت می کند. در حالی که به چپ و راست نگاه می کند خم و راست می شود ،لبهایش را به هم می زند تا نمازش طبیعی تر به نظر بیاید... خلاصه دل ما را می برد. طبق معمول، ما هم که عادت به کنترل و مدیریت عواطفمان نداریم، ذوق می کنیم او را مورد توجهی ویژه قرار می دهیم، تشویق می کنیم و به هر طریقی تخم اولیه ریا را در دلش می کاریم !

کودک و نماز

به راستی این کارها چه دلیلی دارد؟ سعی کودک بر این است که مثل یک بزرگتر رفتار کند .کدام بزرگتری را به خاطر نمازش تشویق می کنند؟ چرا کار کودک را که در صراط مستقیم فطرتش قرار دارد با تشویق بیش از حد بیجا فاسد می کنیم؟ با این کارها کودکمان را ریا کار بار خواهیم آورد.

هرچند کودک هنوز تا زمان تکلیف فاصله نسبتا زیادی دارد ،باز هم باید از هر رفتاری که در آینده می تواند به نماز او لطمه بزند دوری کرد.

 او بعدها انتظار پیدا می کند که وقتی نماز میخواند مورد توجه قرار گیرد و به خاطر نماز پاداش بگیرد.به این طریق کمتر ممکن است طعم ارتباط واقعی با خدا را تجربه کند.

نماز او هر چند همیشگی باشد،جز پوسته ی نماز نخواهد بود. روی بزرگ شدن کودکان حساب نکنید به این تصور که وقتی بزرگ شدند بدون توقع پاداش، نماز خواهند خواند .بلکه تنها انتظار آنها از شکل پاداش تغییر خواهد کرد .

عمده استدلال کسانی که نماز را با تشویق به خورد نوجوانان می دهند این است که می خواهند ایجاد عادت بکنند. معتقدند عادت که ایجاد شد، بعدها معرفت هم ایجاد می شود. البته ما هم موافقیم که اول باید عادت ایجاد شود. اما ایجاد عادت با تشویق بیجا را قبول نداریم. علاوه بر این، نوجوانی که به خاطر پاداش و از روی تشویق به نماز واداشته می شود، چه بسا نسبت به پاداش بی میل شود و زحمت نماز را به قیمت پاداش آن نپذیرد آن وقت چه خواهید کرد؟

اگر شروع نماز خواندن از کودکی باشد ،عادت ایجاد خواهد شد. روایت ها به هفت سالگی اشاره کرده اند. از این شروع زود هنگام اکراه نداشته باشید. زیرا قبل از اینکه کودک وارد نوجوانی شود و افکارش از اختیار والدینش خارج شده و متاثر از نفوذ دیگران شود ،باید اعتقادات لازم برای نماز خواندن را در او ایجاد کرد. هر انسانی فقط در دوران کودکی است که پدر و مادر را از هر حیث قبول دارد و تمام عقل و عاطفه خود را در اختیار آنان می گذارد .پس پدر و مادر هم باید از این دروان برای ایجاد اعتقادات عمیق و عادتهای لازم که پشتوانه ی یک عمر زندگی معنوی باشد ،استفاده کنند، اما نه مستقیم و خسته کننده بلکه نامرئی و با ظرافت.

اگر می خواهید بچه ها را برای نماز تشویق کنید از همان اداتی استفاده کنید که خداوند خود بندگانش را با آن تشویق نموده است. با بچه ها راجع به خصوصیات بهشت صحبت کنید .بهشت را به زیبایی برایشان توصیف کنید و فکرشان را به آن مشغول دارید .بگذارید اگر قرار است به واسطه تشویق به چیزی اقدام به نماز خواندن می کنند آن چیز معنوی باشد.

ادامه نوشته

بن تن با ذهن فرزندمان چه می کند؟

بن تن با ذهن فرزندمان چه می کند؟ 


این روزها شاهد تولد شخصیت های کارتونی تازه ای در دنیای رسانه ای هستیم.

درباره بن (تن) 10

شخصیت هایی که به سرعت به میان کودکان و نوجوانان می آیند و خود را در دلهای انها جا می دهند. در سالهای اخیر در رابطه با رسوخ شخصیت هایی همچون، باربی، هری پاتر، مرد عنکبوتی و...در میان کودکان و نوجوانان، حرف و سخن بسیار بوده است. اما در حال حاضر به نظر می رسد شخصیت جدید کارتونی با نام بن تن، از ویژگیهای خاصی نسبت به سایر شخصیتها، برخورداراست.

در این نوشتار با اشاره ای کوتاه به بررسی این موضوع می پردازیم.

بن تن کیست؟

یک نکته بسیار مهم در این زمینه وجود دارد و آن این است که نگاه امنیتی به فرهنگ و اقتصاد و سیاست، همواره نگاهی خاص و  ویژه بوده است. همچون علم پزشکی که تمام تمرکز و دقتش بر حفظ ایمنی بدن انسان، می باشد. اصولا معنای واژه فرهنگ اینطور تعریف شده که باوری را در ذهن مردم یک جامعه می کارند و در مقطعی از زمان از ان مراقبت می کنند تا به محصولی تبدیل شود که قابل برداشت و استفاده باشد. مقصود از محصول همان رفتارهایی است که از افراد مختلف سر می زند. مسلما افرادی که در نحوه شکل گیری این رفتارها نقش موثری دارند عبارتند از والدین، مربیان مدرسه، دوستان و بالاخره رسانه ها.

مسلما مقصود این نوشتار از طرح مفهوم فرهنگ، اشاره به فرهنگ توده ای که به عموم مردم مربوط می شود، می باشد.

امروزه با آغاز قرن 21 میلادی به نظر می رسد با موج جدیدی از جریانات فکری و فرهنگی روبرو هستیم. گویا اغلب تولیدات رسانه ای که در سطح بین المللی هستند، به نوعی به معرفی جنبشی اصرار دارند که نزدیکی زیادی به مفاهیم شیطان پرستی و شیطان دارد. عبارت کلیدی شیطان پرستی به نوعی به بازگشت به تاریخ گذشته ی غرب اشاره دارد. چرا که دنیای غرب، اولین مرحله ی شروع تاریخ خویش را با عصر اسطوره ها آغاز کرده است. همانطور که اغلب ما می دانیم اولین منبع مکتوب از تاریخ غرب، دو کتاب "ادیسه" و "ایلیاد" است که کتبی اسطوره ای می باشند. 1

ادامه نوشته

حقوق فرزندان بر والدین در قرآن

حقوق فرزندان بر والدین در قرآن

حقوق پدر و مادربر فرزندان از روایات اهل بیت(ع)

این امر بر کسی پوشیده نیست که اسلام نهایت احترام و ارزش را برای والدین در نظر گرفته است و حتی نگاه خشم آلود به آنان باعث عدم قبول شدن نماز به درگاه خداوند متعال می شود و هر کس بر حسب ایمان و اعتقاد و شخصیت خود سعی می کند شأن پدر و مادر را بشناسد و حقوقشان را ادا کند . اما در این بین این پرسش مطرح می شود که : حقوق فرزندان چه می شود؟ آیا پدر و مادر تنها به دلیل نقش واسطه بودن و وسیله بوجود آمدن فرزندی که در بوجود امدن خود هیچ نقشی نداشته هیچ مسئولیت دیگری ندارند ؟ آیا قرآن کریم در میان ان همه سفارش که به فرزندان نسبت به والدین دارد آیا حقوقی را هم برای فرزندان قائل میشود که بر عهده والدین خود باشد ؟

آیات متعددی از قرآن کریم، حقوق فرزندان بر والدین را به صراحت و اشاره بیان کرده و ما در حد مجال، برخی از آیات را بیان میکنیم:

1. همة فرزندان، هدیه خدا هستند و باید خدای رزاق را بدین جهت شاکر بود:

"یَهَبُ لِمَن یَشَأُ إِنَاثاً وَیَهَبُ لِمَن یَشَأُ الذُّکُورَ؛ (شوری، 49) خداوند به هر کس بخواهد دختر هدیه می دهد و به هرکس بخواهد پسر می بخشد."

2. وظیفه مادر در شیر دادن به نوزاد تا دو سال:

"وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ؛ (بقره، 233) مادران، فرزندان خود را تا دو سال تمام شیر بدهند."

3. وجوب حفظ جان فرزند و حرمت کشتن او به خصوص به علت فقر:

"وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئاً کَبِیراً؛ (اسرأ، 31) از بیم تنگدستی فرزند خود را نکشید؛ ماییم که به آنها و شما روزی می بخشیم؛ آری کشتن آنها خطا و گناهی بزرگ است."

ادامه نوشته

نعمت بزرگي به نام پدر و مادر

نعمت بزرگي به نام پدر و مادر

http://kolman.ir/wp-content/uploads/2011/12/Farzand1-450.jpg

مدرنيته و زندگي صنعتي و ماشيني هرچند دستاوردهاي مهمي را در زمينه توسعه رفاه و آسايش و پيشرفت و آباداني به همراه داشته و زمينه ساز ارتباط هرچه سريعتر و بهتر آدميان شده اما در عرصه همبستگي اجتماعي و تقويت اخلاق و معنويت و تعميق احساس و عاطفه عملكرد خوبي از خود نشان نداده است.انسان هاي اين عصر پيش از آنكه به ديگران بينديشند به فكر منافع خويشند و ارتباطات و تعلقات خويش را براين اساس تنظيم مي كنند. آنچه در عمل شاهد آن هستيم اين است كه رشد صنعتي، انسان ها را تا حد دهكده جهاني به هم نزديك كرده اما قلب ها را از هم دور نموده است.
توجه به آموزه هاي ديني در چنين شرايطي به ما كمك مي كند تا در عين بهره وري از فوايد ارزشمند صنعت و تكنولوژي، از آفات مخرب آن در امان بوده و زندگي خويش را بر مبناي عقلانيت، معنويت و عواطف متعالي وانساني سامان بخشيم.يكي از اين آموزه ها كه نقش محوري در تربيت، همبستگي، معنويت، اخلاق و دوام و پايداري جامعه دارد احترام به والدين است. بي شك توسعه فرهنگ احترام به والدين نيازمند شناخت هرچه بيشتر مقام آنان و آثار و بركات دنيوي و اخروي نيكي به آنان است و بدون شناخت دقيق حقوق آنان به گفتارها و رفتارهاي شعاري، پوچ و تهي درباره آنان دچار خواهيم شد؛ چه آنكه شاهديم آنان كه به روز مادر با نگاه شعاري مي نگرند احترام و اهميت به والدين را فقط در همين روز محدود مي كنند اما در نگاه معرفتي و عميق نه يك روز كه هر روز روز مادر است و هر لحظه حق مادر را بايد عظيم شمرد.
اين مقاله كوششي است درجهت شناساندن آثار و بركات دنيوي و اخروي احسان به والدين. باشد كه در پيشگاه الهي مقبول افتد و درنظر آيد.

ادامه نوشته

تربیت خاموش و زیر پوستی

تربیت خاموش و زیر پوستی

http://up.nabzefarda.com/uploads3/1347215024.jpg

در این مقاله به سه مورد از عوامل تربیتی خواهیم پرداخت . محتوای تربیت ،روش تربیت و عامل تربیت.

محتوای تربیت چیست؟ یعنی میخواهیم فرزندمان را بر اساس چه آموزه هایی تربیت کنیم؟

مترّبیمان را می خواهیم بر مبنای کدام یکی از مکاتب و باورها تربیت کنیم ؟

چرا ما در جامعه ای که اسلامی است ، خروجی اسلامی نداریم؟ یکی از علت ها به نظر من این است که محتوای ما یک محتوای خالص نیست. محتوای اسلامی را با محتوای غیراسلامی مخلوط کردیم. نه می شود گفت این محتوا، محتوای اسلامی است نه می شود گفت محتوای غربی است، نه می شود گفت محتوای شرقی است.براساس چه محتوایی می خواهیم تربیت کنیم.

روش تربیت هم مهم است. ممکن است محتوای خوبی داشته باشیم، مثلاً ایده آل محتوای ما محتوای قرآنی است. محتوای وحیانی است که هم قرآن را در بر می گیرد هم روایات را شامل می شود. محتوای ما خوب است هدفمان هم خوب است. هدفمان تربیت و اصلاح و ساختن این شخص است ولی روشمان روش درستی نیست.

ادامه نوشته

دوران تأدیب و آموزش(اصول تربیتی کودک 7 تا 14 سال)

دوران تأدیب و آموزش

(اصول تربیتی کودک 7 تا 14 سال)

تهیه و تنظیم: مصطفی سلیمانی

برای مقدمه

گذری بر مراحل سه گانه تربیت فرزند:

فرزند از ابتدای تولد تا 21 سالگی، یعنی هنگامی که به لحاظ تربیتی از محیط خانواده دور می شود و از نظر رشد جسمی و اخلاقی ـ تربیتی به بلوغ نسبی می رسد، مراحل به هم پیوسته رشد و تربیت را پشت سر می گذارد. بر اساس تغییرات روحی، جسمی و عقلی که در انسان رخ می دهد، سه دوره تربیتی برای او نیاز است که پرورش وی نیز باید با شناخت ویژگی های هر دوره صورت پذیرد.

از دیدگاه دین، کودک تا هفت سال اول زندگی سید و سرور است و تعبیر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله هم از این مرحله تربیتی «سیادت کودک» است. هفت سال دوم، سن تعلیم پذیری، اطاعت و فرمان برداری است و هفت سال سوم، سن نظرخواهی و مشورت. تقسیم مراحل تربیت از نگاه روان شناسان با نظر پیامبر متفاوت است. معمولا دوره های تربیت را شامل دوره کودکی اول، یعنی از تولد تا شش سالگی، دوره دوم کودکی را از 6 تا 12 سالگی و دوره نوجوانی را از 12 تا 18 سالگی می دانند.

دوره اول تربیت: از تولد تا هفت سالگی؛ دوران سیادت:

این دوره که سن خوشی و بازی کودک است، از زمان تولد شروع می شود. فرزند در اوان کودکی هنوز دنیای خود را نمی شناسد و به طور کامل با آن در ارتباط نیست. او نمی تواند کارهای شخصی خود را انجام دهد و از این جهت به سن رفع نیازها هم تعبیر می شود. روان شناسان به دوره (تولد تا 2 سالگی)، سن حسی ـ حرکتی می گویند. از دو سالگی جست وخیز کودک اوج می گیرد و تمایل او به بازی ها بیشتر می شود. او در این سن، از تمرکز طولانی در مسائل گریزان است و فوق العاده به دنبال تنوع طلبی و آزادی خواهی است. از دو تا سه سالگی، ارتباط کامل تری با محیط پیرامون خود پیدا می کند و کم کم قدرت تشخیص در او نمایان می شود، ولی همچنان از تصمیم گیری عاجز و به والدین متکی است.

اهمیت تربیت در سن سیادت، به این علت است که شخصیت فرد در 5 سال اول زندگی شکل می گیرد. گزل روان شناس مشهور می گوید: «کودک در 5 و 6 سالگی، نسخه کوچکی از جوانی است که بعدها خواهد شد». به عقیده آلپورت روان شناسان معروف:

در حدود چهار ماهگی رشد و تقویت یادگیری کودک به حدی رسیده است که می تواند عادت سازشی و صفات اکتسابی داشته باشد. ارتباطش با محیط بیشتر می شود، تفاوت های کم و بیش تدریجی در الگوی شخصیت او پدید می آید و صفات تازه ای کسب می کند. هر چه سن کمتر باشد، اثر عوامل محیطی در ذهن پا برجاتر و استوارتر است.

ناگفته نماند، آزادی کودک در هفت سال اول زندگی به معنی رها کردن او، دادن اجازه انجام اعمال مخاطره آمیز یا خلاف ادب و بی تفاوتی نسبت به رفتارهای نادرست نسیت، بلکه یعنی نباید او را تحت فشار قرار داد یا کاری را که از توانش خارج است، به او سپرد. باید با ساماندهی اموری که می تواند انجام دهد، آزادی او را با کنترل منطقی همراه ساخت.

پیام متن:

هفت سال اول زندگی، دوران شکل گیری شخصیت کودک است.

دوره دوم تربیت: از 7 تا 14 سالگی؛ دوران تأدیب و آموزش:

در این دوره تغییرات محسوسی در تن و روان کودک پدید می آید. جسم او نسبتا قوی تر، ذهنش رشد یافته تر و فهمش بیشتر می شود. رابطه اجتماعی وی با مادر کمتر می شود و شور و علاقه خاصی برای ارتباط با دیگر کودکان نشان می دهد، تا جایی که پس از پذیرش از سوی هم سالان و افراد گروه به آرامش می رسد. کودکان در این سن و سال تا حدودی خوبی ها و بدی ها را درک می کنند، ولی از آن جا که هنوز به رشد کافی عقلانی برای تشخیص مصلحت خود نرسیده اند، نیازمند آگاهی و تربیت مستقیم هستند.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هفت سال دوم را سن پیروی و فرمان برداری می داند و امام جعفر صادق علیه السلام سفارش می کند: «فرزند خود را در هفت سال دوم با آداب و روش های مفید و لازم تربیت کنید».

در این دوران نباید به کودک آزادی کامل داد و از اشتباهات و خلاف هایش چشم پوشید، شایسته است او را از بی ادبی های احتمالی نیز باز داشت، به نظم و انضباط عادت داد، با برنامه ریزی درست او را از بی توجهی به لحظه ها و بیهوده گذرانی دور کرد. به یقین، اگر کودک دوران سیادت را به طور طبیعی و در محیطی مناسب و اطمینان بخش سپری کرده باشد، در دوران تأدیب دارای نوعی تعادل روانی خواهد بود و برای اطاعت پذیری و حرف شنوی از والدین مقاومت به خرج نمی دهد.

پیام متن:

هفت سال دوم زندگی فرزند، دوران فراگیری تربیت است که هر چه بهتر هفت سال اول را طی کرده باشد، در این دوره موفق تر است.

تعلیم و آموزش نوباوگان

از آن جا که رشد مغز کودک در هفت سال دوم بیشتر شده و آمادگی لازم برای یادگیری را پیدا کرده است، مهم ترین وظیفه والدین و مربیان [در این سال ها]، آموزش و تعلیم ذکر شده است. یادگیری در سنین کودکی عمیق تر و ریشه دارتر است؛ چرا که ذهن کودک آسوده و بی مشغله از مسائل زندگی است و قدرت گیرندگی او قوی تر است.

آموزش رسمی از شش سالگی شروع می شود و یادگیری او به تدریج همراه با تعلیمات مدرسه ای، از محیط و مسائل و افراد گوناگون پیرامونش ادامه می یابد.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد آموزش مسائل دینی می فرماید:

وقتی فرزند شما به شش سالگی رسید، رکوع و سجود را به او یاد دهید. در هفت سالگی برای وضو ساختن آماده اش کنید و به نماز خواندن ترغیبش کنید. بدانید که با یاد دادن نام خدا به کودک، عذاب الهی از معلم و پدر و مادر برداشته می شود.

نکته بعدی، توجه به آموزش و پرورش کودکان در زمینه های هنری، ورزشی و مهارت های اجتماعی است. صرفا نباید به آموزش های نظری بسنده کرد، بلکه لازم است با پرورش صحیح کودکان، به کشف استعدادهای پنهان جسمی و ذهنی شان پرداخت. در آموزه های دینی آمده است که به فرزندان خود اسب سواری، شنا و تیراندازی آموزش دهید. حضرت علی علیه السلام با تأکید بر آشنا سازی کودکان با آداب و روش های مفیدی که در زندگی به کار می آید، یادآور می شود که فرزندان شما برای دوره ای غیر از زمان شما باید آماده و مهیای فعالیت شوند. لازمه زندگی اجتماعی سالم و پربار، شخصیتی پرورش یافته با آمادگی روانی، برخوردار از مهارت های اجتماعی و با اعتماد به نفس بالاست که در صورت توجه دقیق به تمام ابعاد شخصیت کودک می توان به چنین هدفی دست یافت. زمانی که نیازهای زیستی و عاطفی کودک به طور کامل تأمین شود، زمینه کنج کاوی و فعالیت های ذهنی و عملی بیشتر، برای او فراهم می آید.

اهمیت دادن به پرسش های جست وجوگرانه کودکان و پرورش قدرت تخیل آنان، امری بسیار ضروری در جهت رشد ذهنی و پایه ریزی متعادل شخصیت آنان است. بیان پاسخ های ساده و روشن به ابهامات ذهنی کودکان، قصه گویی یا خواندن داستان های ساده و آموزنده یا مشارکت دادن آنها به حل مسائل خانواده، از جمله روش هایی است که در پرورش ذهنی کودک مؤثر است.

ادامه نوشته