زن با مرد مساوی است!!

زن با مرد مساوی است!!


	شستشوی لباس در رودخانه‌ای در الله آباد هند.
  

زن در معدن زغال سنگ کار می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن ساعت‌ها به دور از فرزندان کار می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن فست‌فود را جایگزین پخت غذا می‌کند تا در عدمِ گذرانِ زمان در آشپزخانه با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن ماشین‌های سنگین را در بیابان‌ها می‌راند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن تا دیروقت بدون ترس در خیابان‌ها رفت و آمد می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن در مسابقات رالی شرکت می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن لباس‌های مردانه می‌پوشد تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن برای سهیم شدن در تجارت جهانی، نقش مهمی در تبلیغات ایفا می‌کند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن به تنهایی با دوستانش به مسافرت می‌رود تا با مرد مساوی شود.

زن با مرد مساوی است؛ زن زیر بار مسئولیت ازدواج نمی رود تا به ظاهر آزاد باشد تا با مرد مساوی شود.

زن با مرد مساوی است؛ زن ریحانه بودنش را نادیده می‌انگار تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن عفاف را دفن می‌کند و حجاب را رنگ بی رنگی می‌زند تا با مرد مساوی شود.
زن با مرد مساوی است؛ زن در انسانیت و رعایت تقوا با مرد مساوی است!

معرفی کتابهای کودکانه مذهبی

معرفی کتابهای کودکانه مذهبی(۱)

به در خواست دوست عزیزم، آقا جواد مرادی!


	تشنه شهرت...

 

فرشته ها در عید غدیر چه می کنند؟+ بهزاد فیروزمنش

قصه چهار خرگوش کوچولو+ بئاتریکس پاتر

دم قورباغه+ محمد رضا شمسی

احمد و ساعت+ فرشته طائرپور

همسایه من چه کسی است؟+ مژده فاتحی

مجموعه کتابهای+ عرفان نظرآهاری

مصاحبه های صورت گرفته توسط آپاندیس قلم

مصاحبه های صورت گرفته توسط آپاندیس قلم


	هر قاصدکی یک پیامبر است.
 

  مصاحبه گر: مصطفی سلیمانی

مصاحبه و گفتگو با استاد سید جمال الدین باستانی

مصاحبه و گفتگو با استاد احمد عابدی

مصاحبه و گفتگو با حجة الاسلام سید حسن آقامیری

مصاحبه و گفتگو با حجة الاسلام سید محمدباقر ابطحی

مصاحبه و گفتگو با حجة الاسلام والمسلمین علی نظری منفرد

مصاحبه و گفتگو با حجة الاسلام و المسلمین یوسف غلامی

مصاحبه و گفتگو با حجة الاسلام شیخ علی غفاری

و...

لبخند شما وقتی جذاب است که دلتان بخندد!

لبخند شما وقتی جذاب است که دلتان بخندد!


	خانه‌ای در کابل.
 

کعبه شد از تابِ تو بی تاب

تو خود حجابی

غَض بَصَر یعنی چشم همیشه بهار! 

گفتم که روی ماهت، از من چرا نهان است؟
گفتا: تو خود حجابی، ور نه رُخم عیان است


مهدیا
کعبه شد از تابِ تو بی تاب
بتاب !

عشق چیست؟

عشق چیست؟


	 پوز دو راهی‌ها را به خاک بمال. بیشتر فکر کن. حتما راه سوم و چهارمی هم هست. پنجم حتی!
 

معنای عشق پرسش:

عشق در معناي واقعي يعني چه؟ آيا وجود دارد؟

شش گام برای هماهنگ شدن با هدف!

 پاسخگو: مصطفی سلیمانی


پاسخ:
به راستى عشق چيست؟ عشق را مى‏توان جاذبه و كشش قلبى انسان به سوى كمال و جمال دانست. زيبايى، يكى از كمالات است و زيباى مطلق، خداست. عشق را جز با عشق نمى‏توان شناخت. عشق را جز عاشق نمى‏تواند درك كند؛ اما براى نزديك شدن موضوع به ذهن، مى‏توانيم از مثال‏هاى موجود در مراتب پايين‏تر موجودات زنده استفاده نماييم.
- تمثيل هاي مادي براي درك مسأله:
جذبه ي پروانه به سوى شمع، كشش شاخ و برگ درختان به سوى نور، كشش ريشه‏ها به سمت خاك، گرايش انسانى كه در تاريكى قرار مى‏گيرد به سوى هر نقطه ي نورانى، كشش برخى حيوانات به طرف جريان‏ها و ميدان‏هاى مغناطيسى و نظاير آن، مى‏توانند نمونه‏هايى از اين قبيل باشند.
اما عشق در مرتبه‏اى بسيار عالى‏تر و به عنوان عالى‏ترين تجلى عالم هستى، قلب انسان را به سوى كمال و زيبايى مطلق سوق مى‏دهد. انسان را خدا به گونه‏اى آفريده است كه وقتى به سوى نور وجود مطلق متمايل مى‏شود، با تمام وجود به سمت آن كشيده مى‏شود. به اين ترتيب، عشق كشش قلب انسان به سوى خداوند است.
حب يا عشق، ماهيتى انسانى دارد و هدف اصلى آن نيز خداست؛ ولى اين كه چرا عشق كه اصالتاً مى‏بايد متوجه خدا باشد، به انسان‏ها تعلق پيدا مى‏كند، سوالى است كه مى‏توان به اين طريق به آن پاسخ داد:
عشق در مراتب پايين‏تر انسانى به سمت نشانه‏هايى از جمال و كمال الهى كه در انسان‏ها به وديعه گذاشته شده است، متوجه مى‏شود. انسانى كه هنوز نمى‏تواند دركى از جمال و كمال مطلق داشته باشد، لاجرم به سوى جمال‏هاى عينى و قابل رؤيت كشيده مى‏شود و به سوى كمالات و عواطف انسانى كه نشانه‏هايى از رأفت الهى در وجود انسان هستند، سوق پيدا مى‏كند. به عبارت ديگر، عشق يك انسان به انسان ديگر، اگر خالى از هواها و اميال باشد، نشانه‏اى از عشق به كمال مطلق است.
- عشق از نگاه قرآن و روايات:
"عشق" به معناي محبت شديد و علاقه خاص است. در قرآن كلمه عشق به صراحت نيامده، امّا از مفاهيم ديگري كه معناي عشق را مي رساند، نام برده شده است: "بعضي از مردم معبود هايي غير از خداوند، براي خود انتخاب مي كنند و آن ها را چون خدا دوست مي دارند، امّا آن ها كه ايمان دارند،‌ عشقشان به خدا (از مشركان نسبت به معبوهاشان) شديد تر است".(1)
در اين آيه شريفه، شدّت حبّ و علاقمندي، به عشق تفسير شده است.
همچنين در روايات و احاديث،‌ از "عشق" نام برده شده است.
پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود: "با فضيلت ترين مردم كسي است كه عاشق عبادت است و با عشق عبادت كند".(2)

ادامه نوشته

رویای کودکی

رویای کودکی

توی شهر بازی بچه گی هایم
چرخ و فلکهای بزرگی بودند....
اما آرزوی من
تاب خوردن روی تاب
خانه بود ...
روی پاهای تو 

 تصورش را نمی کردم بابای مهربانی که روزی مرا قنداقه پیچ تاب میداد

روزی کفن پوش روی دستان مادر بزرگ تاب می خورد... 

 

شادی روح شهدای عزیزمان صلوات

در باب اخلاق مردم عامی و رسانه عامی‌تر!

چرا به دیدن صحنه‌های اعدام و خشونت علاقه‌مندیم؟

در باب اخلاق مردم عامی و رسانه عامی‌تر!

حتما تا به حال در ميان انبوه خبرهايی كه در رسانه‌های مكتوب و آنلاين منتشر شده است به خبرهايی همچون «تصاويری از صحنه‌های اعدام»، «خشونت مادری عليه كودك 18 ماهه»، «اولين تصاوير از زلزله مهيب» و ... برخورد كرده‌ايد. خبرهايی كه در نگاه اول می‌تواند توجه قشر وسيعی از جامعه را به خود جلب كند.

اگر بخواهيم دقيق‌تر به موضوع انتشار صحنه‌های رقت‌انگيز در رسانه‌ها و تمايل مردم به تماشای آن توجه كنيم، در قدم اول نبايد از جريان سازی و برجسته شدن موضوعات يا به قول خودمان سياست رسانه‌ها غافل شويم. چرا كه بخش مهمی از اين علاقه و تمايل به خاطر برجسته شدن اين اخبار در رسانه‌هاست تا با دستاويز قرار دادن احساسات و عواطف، اولويت ذهنی مخاطب را جهت داده و ميزان مخاطبان خود را بالا ببرند.

ادامه نوشته

قصاص قبل از جنایت!

قصاص قبل از جنایت!


	 بعضی‌ها مثل ماسه بادی هستند... یکهو خراب می‌شوند توی زندگی آدم!
 

خودکشی پرسش:
مي خوام خودكشي كنم مي توانم قبلش كاري كنم كه اين گناهم بخشيده بشه و برا اين گناهم اون دنيا عذاب نكشم؟
بعدش راحت خودكشي كنم؟ مي شه؟

 پاسخگو: مصطفی سلیمانی

پاسخ:
ادبيات نامه تان گوياي ناراحتي درونتان است؛ از طرفي به خدا و معاد ايمان داريد، از طرفي هم ظاهراً مشكلات بوجود آمده از زندگي بيزارتان كرده است! اين تضاد باعث شده تا به فكر بخشش قبل از گناه بيفتيد! ولي من مي خواهم راه سومي را به شما عرض كنم و آن اينكه با قدرت تمام و قايل شدن شخصيت به خودتان، در مقابل مشكلات قد علم كنيد و خودتان را به خدا اثبات كنيد كه مي توانيد.
- قبل از بيان هر نكته اي مي خواهم توجهتان را به مطلب زير جلب كنم:
قانون زندگي به ما مي‌گويد كه هميشه سختي‌ها و مشكلات، دايمي و هميشگي نيست. اگر مدتي با آن ها دست و پنجه نرم كنيد، مسلّماً مشكلات تمام مي‌شود. روزگارخوشي براي شما رقم خواهد خورد.
وقتي در آيات الهي دقت مي‌كنيم، مشاهده مي‌كنيم كه هميشه مشكلات يك سوم آساني‌هاست. اين سنّت الهي است كه به دنبال هر سختي رفاه و آساني را قرار مي‌دهد: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ و... لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛(1) شما را با اندكي از ترس، گرسنگي و آفت در مال ها و جان ها و ميوه ها مي آزماييم تا معلوم گردد كه چه كس عمل شايسته انجام مي دهد.»
گاهي زندگي و مشكلات آن با آجر به سر شما مي‌كوبد، أمّا در برابر مشكلات زندگي تنها كساني مي‌تواند سرأفراز بيرون بيايند كه صبر و استقامت داشته باشند.اينجاست كه خداوند متعال به همه انسان‌ها با تأكيد بشارت و مژده مي‌دهد: "فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا؛ (2) پس (بدانكه) مسلما با هر دشواري آساني است". توجه كنيد كه: پايان شب سيه سفيد است.
خواهر محترم! همانطور كه آگاهيد نا اميدي بسيار نامطلوب و مضّراست و انسان را در اين دنياي وانفسا، به تنهايي و غربت مي كشاند. اولين نكته كه بايد به آن توجه كنيد اين است كه اين امر مانند بسياري از مشكلات داراي راه چاره است و زماني به پايان خواهد رسيد، و اين نياز به همّت خود شما دارد. شما حق نداريد خودتان را از زندگي ساقط كنيد. اصلاً خبر داريد كه خداي متعال براي آفريدن و زندگي چقدر برنامه ريزي كرده است؟! او قصدش از خلقت ما «خليفة الله» شدن است، آن وقت مي خواهي به اين سادگي به خاطر چند مشكل -كه غالباً پيش پا افتاده بوده و ديگران هم آن را تجربه كرده اند- خود را از هستي ساقط كنيد؟! اين انصاف است؟!
- دوست دارم به اين نكات با نگاهي عميق توجه كنيد:

ادامه نوشته

شادی بی‌سبب...

شادی بی‌سبب...


	 

	کسی به در کوبید، بلند شد، موهایش را مرتب کرد، در را باز کرد، باد بود، برگشت، آشفته مو! /علی عامری
 

  کسی به در کوبید، بلند شد، موهایش را مرتب کرد، در را باز کرد، باد بود، برگشت، آشفته مو!

 


	شادی بی‌سبب...

نیمه‌ی گمشده‌ی خود را پیدا کنید

نیمه‌ی گمشده‌

نیمه‌ی گمشده‌ی خود را پیدا کنید

-  می‌خواهم ازدواج کنم. 
-  مبارک است. 
-  خبر خوب این که نامزدم دقیقاً عین خودم است. همه‌ی خصوصیات و روحیاتش عین خودم است.  
-  نمی‌خواهم نارحتت کنم، ولی بهتر است با چنین کسی ازدواج نکنی. 
- چرا؟ 
-  همسرت باید نیمه‌ی گمشده‌ات باشد و تو را کامل کند؛ نه این که همان خصوصیات و نقائص تو را داشته باشد. اگر در ازدواج فقط راحتی و آرامش خودت را در نظر بگیری و کسی را انتخاب کنی که از هر جهت شبیه خودت است ازدواجت چندان نتیجه‌بخش نخواهد بود.  
-  آخر چرا؟
-  فرض کن همه این جور ازدواج کنند. مثلا اشخاص قانع و ملایم همیشه به کسانی میل کنند که مثل خودشان هستند؛ یا مثلا مردان شجاع زنانی را انتخاب کنند که دارای همین خصوصیتند. 
-  مگر چه اشکالی دارد؟ 
-  اشکال این است که در این صورت خصوصیات مختلف با هم  درنمی‌آمیزد. مثلاً وقتی زن و مردی که خیلی شجاع هستند با هم ازدواج کنند آنچه حاصل می‌شود شجاعتی است که از ملایمت تاثیر نپذیرفته.   
-  این که عالی است. 
-  بله! در آغاز عالی است و جلوه‌ی درخشانی دارد؛ ولی در پایان کار به بی‌باکی و دیوانگی و سرکشی می‌انجامد؛ زیرا با ملایمت نیامیخته. روح ملایم و آرام نیز اگر با شهامت و دلاوری ارتباط پیدا نکند به سستی می‌گراید و سرانجام پژمرده و افسرده می‌شود. 
-  جالب است. 
-  فقط در صورتی انسان‌ها به تعادل روحی و روانی می‌رسند که خصوصیات مختلف در روحشان با هم آمیخته و هماهنگ شده باشد. وقتی با کسی ازدواج می‌کنی که نیمه‌ی دیگر تو است و کامل کننده‌ی کاستی‌های تو، به آرامش و تعادل می‌رسی. هم خودت و هم فرزندانت. 
-  نکته‌ای که می‌گویی برایم تازه است. شاید بهتر باشد بیشتر فکر کنم.

عکس جالب سیدحسن خمینی و فرزندانش

عکس جالب سیدحسن خمینی و فرزندانش

سید حسن خمینی این عکس را در صفحه شخصی خود در یک شبکه اجتماعی منتشر کرده است. نام فرزندان نوه امام(ره) به ترتیب سن، سید احمد، سیده نرگس، سیده فرشته، سید محمد هادی خمینی است.

 

آمارهای پشت‌پرده هرزه‌نگاری

آمارهای پشت‌پرده هرزه‌نگاری

امروزه صنعت هرزه‏‌نگاری توسط اینترنت گسترش وسیعی پیدا کرده است و باید سپاس‏گذار این تحول بزرگ الکترونیکی باشد... زیرا در سال‏‌های بسیار دور، انسان‌های اولیه این تصاویر را به زحمت فراوان بر روی دیواره‌ غارها می‏‌نگاشتند.




لینک: آمارهای پشت‌پرده هرزه‌نگاری + اینفوگرافیک

جریان ازدواج امام خمینی

با سلام خدمت عزیزان. جای همه خالی الحمد لله در جوار امام رضا(ع) خیلی خوش گذشت. دعا گوی همه بودم!

جریان ازدواج امام خمینی(س)

مسافر مشهد الرضا

مسافر مشهد الرضا

با سلام خدمت شما دوستان همیشه خوبم!

امروز بعد از ظهر راهی مشهد هستم. خیالتان راحت که همه تان را دعا خواهم کرد.

قربون امام رضا که...


	راهنمای ویتنامی منتظر مسافران برای گردش روی رودخانه «تو بُن». 
 


پ ن پ: دعا کنید. ای شه مُلک طوس سلامٌ علیک!

خطر یأس از انقلاب

خطر یأس از انقلاب


	بعد از توفان سندی در محله کویینز نیویورک.
 

 نویسنده: مصطفی سلیمانی

اشاره:

اندیشه ای که پیامبر اکرم(ص) پایه گذار آن بود، اگر به بهانه انقلاب به عرصه های اجتماعی راه پیدا کند، شیرینی اش، در ابتدا کام مردم ایران و در نهایت کام همۀ بشریّت را عوض خواهد کرد.

روزهای قبل از انقلاب، هر کدام به نوعی حامل اسراری است که بعدها اهمیت خود را در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، نشان داد. بهمن ماه 1357 بود که تلاش خالصانۀ ملّت ایران، با قیام های خودجوش به رهبری امام خمینی(س)، به ثمر نشست و بالأخره کنترل و مدیریت امور از سلطنتِ محمد رضا شاه خارج گشت.

34 سال پیش خواستۀ اصلی مردم از انقلاب؛ استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود؛ البته این خواسته، در برخی از کشورهای عربی هم سابقۀ تاریخی داشته، اما همواره رسیدن به این اهداف، جزء ایده آل های زندگی و بعضاً دور از دسترس آنها بوده است.

1- اهداف انقلاب:

انقلاب اسلامی، انقلابِ نان و آب نبود، انقلاب افکار ناب بود! و بیشتر از آنکه دنبال تغییر در نظام سیاسی حاکم بر جامعۀ آن روز باشد، دنبال ایجاد یک پایگاه پویای فکری بر جهان اسلام بود.

انقلاب، دنبال تربیت انسان هایی بود که که بر اساس جهان بینی الهیِ محمدی(ص) ساخته شده باشد. نمونه های کوچکی از این نوع روش و منش وقتی در رفتار مدیران گذشتۀ انقلاب دیده شد، آنقدر کام مردم ایران را شیرین کرد که با گذشت 34 سال از آن روزها هنوز هم، وِردِ زبان مردم ایران می باشد. چند روز ریاست جمهوریِ علی رجایی، چند ماه ریاست شهرداری مهندس مهدی باکری، چند ماه مدیریت دکتر مصطفی چمران به عنوان وزیر دفاع و چند ماه مدیریت سرلشگر عباس بابایی در نیروی هوایی ارتش، از این دست موارد می باشد.

در واقع مفاهیم و اهداف انقلاب؛ استقرار اسقلال، کرامت انسان، آزادی اجتماعی و سیاسی، حفظ حرمت، و حرکت به سمت اسلامی شدن بود؛ اما حال چه مقدار توانسته است به آن مفاهیم نزدیک شود، هر شخص باید به نوبۀ خود جوابگو باشد.

امام(س) حکومتی مدّ نظرش بود که اهمّ مقاصد و خواسته های مردمان مسلمان را برآورده کرده و به نیازهای آنان پاسخ گوید: «اگر چنانچه اسلام به آن طوری که هست پیاده بشود و اجرا بشود امید آن را داریم که تمام بشر در تحت لوای اسلام بیرون بیاید، تمام مکتبها شکست بخورد. مع الاسف نگذاشتند که اسلام را بشناسند مردم.»[صحیفه امام، ج4، ص418]

2- راهبردهای تحقق اهداف انقلاب:

الف- وحدت کلمه:

امام خمینی(س) در 12 بهمن هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه مهرآباد گفت: «باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است؛ و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و شیطان بین صفوف شما تفرقه نیندازد.»[صحیفه امام، ج6، ص8]

ب- توجه به دغدغه ها و نگرانی های امام(س):

«اگر خدای نخواسته جمهوری اسلامی نتواند جبران کند این مسائل اقتصادی را، که اول مرتبه زندگی مردم است، و مردم مأیوس بشوند از جمهوری اسلامی و مأیوس بشوند از اینکه اسلام هم برای آنها بتواند در اینجا کاری انجام بدهد، اگر در اینجا کاری انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه هیچ کس، نه روحانیت و نه اسلام، نمی تواند جلویش را بگیرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل می شد، ماها می توانستیم با نصیحت، با موعظه، با امر، مهارش کنیم. اما انفجار اگر در متن اسلام حاصل بشود، مردم با یأس از جمهوری اسلامی منفجر بشوند، دیگر قابل مهار نیست.»[صحیفه امام، ج10، ص334]

ج- اقامۀ عدل:

قرآن کریم مهمترین رسالت انبیا را اقامۀ عدل و بسط آن در جامعۀ بشری می داند. حضرت امام(س) که مشی و منشی قرآنی در زندگی او جلوه گر است، مهمترین وظیفه را اقامه عدل با استفاده از همۀ ظرفیت های موجود جامعه می شناسد و حتی هشدار می دهد که همۀ مناصب و مقامات و فعالیت ها می بایست در جهت تحقق این آرمان بزرگ الهی باشد.[صحیفه امام، ج6، ص33]

3- حاصل سخن اینکه:

هدف از انقلاب، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض در همه حوزه های اجتماع بود. اگر انقلاب به آرمان هایش وفادار بماند، و برای رسیدن به آنها کوتاهی نکند، می تواند برای عصر غیبت یک جامعه آرمانی اسلامی با امکانات عصر غیبت داشته باشد، اما اگر به آرمان هایش وفادار نماند و پایدار نباشد، طبق سنت الهی: «اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم»[رعد: 11] دچار افول و سقوط می شود.

انقلاب فرصت خوبی برای تفقّه آزادانه در دین و عملی کردن آن در جامعه می تواند باشد. انقلاب می تواند زندگی فردی و اجتماعی مردم را تحت الشعاع قرار دهد، اما شرط اصلی اش بر این است که فاصلۀ خود را از آرمان هایش به حداقل برساند.


پ ن پ۱: این مقاله در روزنامه شنبه۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۱ به عنوان یادداشت چاپ خواهد شد!

پ ن پ۲: با تشکر از دوستان خوبم: محمد ترکاشوند، سید حسن آقامیری و رضا شهیدی.

غیبت و عوارض آن

غیبت و عوارض آن

 کجاها ساکت باشیم؟

پرسش: باسلام خدمت شما
ببخشيد اين كه ميگن اگه ازيه نفرغيبت كرديم تا40 روز اعمال خوب مابه پاي شخصي كه ازاون غيبت كرديم ميره واعمال وكارهاي بداون به پاي ما نوشته ميشه درسته؟ اگه درسته اگه مانا خواسته غيبت كرديم يا شنيديم پس چرا نمازبخونيم واعمالمونو انجام بديم درصورتي مه ميدونيم در پرونده خودمون ثبت نميشه ؟ميدونم مابراي رضاي خدا عبادت ميكنيم نه براي بندش اما مگه نه اينكه يه بخشي ازعبادتمون ياشايدكلشوانجام ميديم براي اخرتمون تا ذخيره بشه وروزقيامت دستمونو بگيره؟ خواهش ميكنك كمكم كنيد تا ازاين ابهامات بيرون بيام بدجور فكرم مشغوله
ممنون.

 پاسخگو: مصطفی سلیمانی

پاسخ:
يكي از آفات زيانبار زبان كه از گناهان بزرگ به شمار مي رود غيبت است. در روايات اسلامي به طور جدّي از غيبت كردن نهي شده و آثار سوئي براي آن بيان گرديده است، زيرا مردم كمتر به حرمت و گناه غيبت توجه دارند، و همان گونه كه مرحوم شهيد ثاني مي فرمايد: «بيشتر مردم براي ادامه نماز، روزه و بسياري از عبادات و آنچه وسيله قرب مقام در نزد پروردگار مي شـود مي كوشـند و بسياري از محرّمات از قبيل زنا، شـرب خمر و... را مرتكب نمي شوند و با اين همه، بيشتر اوقات خود را در مجالس لهو و خوشـگذراني و سخنان بيهوده و... تلف مي كنند و آبروي برادران ديني خود را مي برند و آن را جزو گناهان به حساب نمي آورند، گويي از مؤاخذه خداوند متعال در ارتكاب اين گونه اعمال بيمي ندارند. خلاصه اينكه بسياري از مردم مرتكب غيبت مي شوند و گويا آن را گناه نمي دانند و از اين نكته غافلند كه كارهاي ديگري كه انجام مي دهند و حسناتي كه كسب مي كنند با يك غيبت تمام آنها را از بين مي برند.»
به بد گفتن خلق چون دم زدي / اگر راست گويي سخن هم، بدي(1)
- روايات مربوطه:
با مراجعه به روايات، چند حديث را در زمينه سوال مطرح شده پيدا كرديم:
1- پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند: «مَنِ اغْتابَ مُسلِمًا أو مُسْلِمةً لَم يَقبَلِ اللهُ تَعالَي صَلاتَهُ و لا صيامَه أربعينَ يَومًا و لَيلةً إلاّ أن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُه»(2) خداوند متعال تا چهل شبانه روز نماز و روزه غيبت كننده مرد و زن مسلمان را نمى‏پذيرد، مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.
2- كمترين درجه مجازات غيبت اين است كه از ثواب اعمال غيبت كننده كاسته مى شود. پيامبر خدا(ص) فرمود: «آتش در چوب خشك، سريع تر از غيبت در حسنات بنده اثر نمى كند.»(3)
3- در روايات بيان شده است كه اگر غيبت كننده حسناتى نداشته باشد، گناهان شخص غيبت شده به او منتقل مى شود و با اين حال مورد خشم خدا قرار گرفته و در نزدخداوند شبيه به "مردار خور" مي باشد.(4)
- توضيح روايات و بيان نكات دقيق در آنها:
1- اگر توجهي به عبارت «إلاّ أن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُه» در روايت داشته باشيد، پي خواهيد برد كه اگر صاحب غيبت شما را ببخشد، تمام عبادات شما صحيح خواهد بود. يعني يكي از راههاي موجود براي قبولي اعمال بعدي، بخشش غيبت شونده مي باشد.
2- ظاهر روايات نشان مي دهد كه اين عوارض مربوط به غيبت عمدي است؛ گرچه غيبت، چه عمدي و چه سهوي، آسيب‌هاي فراواني به دنبال دارد، اما قبولي اعمال و مسايلي از اين قبيل، بيشتر مورد عمد را شامل مي شود.
3- البته بايد دقت داشته باشيد، بين قبولي اعمال و صحت اعمال بايستي فرق قائل شويد.

ادامه نوشته

ارتباط دوستانه

راه و روش دوستی

پرسش:

من نمي توانم با دوستانم رابطه خوبي بر قرار كنم و همه ي دوستانم از من زياد خوششان نمي آيد و با من در حد پرسش هاي ساده كه مثلا معلم هست يانه صحت مي كنند و زياد با من رابطه خوبي ندارند چه كار كنم؟

حقوق بشری که دوستِ توست!

 پاسخگو: مصطفی سلیمانی

پاسخ:
دوست عزيز! شايد اينكه نوشتيد: «دوستانم رابطه خوبي با من ندارند.» تلقيني بيش نباشد؛ شما نمي توانيد به راحتي از رفتار دوستانتان به اين مسأله پي ببريد. هر كدام از دوستانتان با كساني رفيق هستند و با همانها هم بيشتر هم صحبت و هم بازي هستند. شما هم نبايد انتظاري داشته باشيد كه بتوانيد با همه دوستان ارتباط موثر داشته باشيد، بلكه بايد از بين دوستان ببينيد كه كدامشان با شما مي توانند ارتباط مفيد و خوب برقرار كنند، با همانها دوست شويد و با بقيه هم ارتباط كلامي و رفاقت داشته باشيد، ولي انتظار نداشته باشيد كه در همه حال با شما رفاقت و صميميت داشته باشند. اگر در حال حاضر دوستي نداريد، با اصول و راهكارهايي كه بيان مي كنيم، سعي كنيد با تعدادي از هم مدرسه اي هاي خود ارتباط خوب برقرار كنيد.
برخورد اول در برقراري دوستي‏ها و ارتباطات بسيار موثر بوده و نقش اساسي در پايداري ارتباط دارد. بسياري از ما اين قضيه را زياد مهم تلقي نكرده و گاهي اوقات در همان برخورد اول تاثير منفي بر روي مخاطب خود گذاشته و باعث مي‏شويم كه وي براي آخرين بار با ما ملاقات حضوري داشته باشد.
- انــواع ارتبـاط:
1- ارتباط كلامي: در اين نوع ارتباط براي انتقال پيام از كلمات استفاده مي شود. انتقال پيام مي تواند به صورت گفتاري يا نوشتاري باشد ارتباط كلامي بيشتر براي بيان ايده ها، حقايق و نظرات به كار مي رود.
2- ارتباط غيركلامي:
ارتباط غير كلامي شامل اشاره ها، تماس چشمي، لحن صدا و حركات بدن مي باشد. گاهي نوع لباس پوشيدن و هر جايي صحبت نكردن نيز جزو ارتباط غير كلامي به شمار مي رود.
ديگران را همان گونه كه هستند بپذيريم و سعي نكنيم آنها را در قالب انتظار و خواسته خود شكل دهيم. اگر قصد محبوبيت داريد بهتر است افراد را با تمام بدي ها و خوبيهايشان بپذيريد، پذيرش بي قيد و شرط را فراموش نكنيد.
- راههاي ايجاد ارتباط موثر با اطرافيان:
1- به حرفهاي ديگران خوب گوش دهيد: يكي از روشهاي مهم در برقراري ارتباط موثر و درك بهتر مخاطب خود و ايجاد شرايطي كه او نيز بتواند شما را بهتر درك كند، گوش دادن پويا است، كه هنريست همپاي سخن گفتن و كسي كه بخوبي به صحبت هاي ديگران گوش مي سپارد مي تواند رابطه خوبي با آنها برقرار كند.
گوش دادن تعهدي براي فهميدن و رسيدن به درك همدلانه است؛ به اين معنا كه از علايق، نيازها و تعصبات خود بكاهيد و با چشمان فرد مقابل به مسائل نگاه كنيد؛ خودتان را جاي او بگذاريد و از دريچه چشم او نگاه كنيد. گوش دادن در ضمن نشانه مهر و محبت شماست. مردم غالباً فكر مي‌كنند كه دارند گوش مي‌كنند. امّا كاري كه واقعاً دارند مي‌كنند فكر كردن به جوابي است كه مي‌خواهند پس از تمام شدن صحبت‌هاي طرف مقابل به او بدهند. هر چند ممكن است دشوار باشد. امّا واقعاً سعي كنيد به آنچه طرف مقابل مي‌گويد گوش فرا دهيد. حرف او را قطع نكنيد. موضع دفاعي نگيريد. فقط گوش كنيد كه او چه مي‌گويد و اين اطمينان را در او به وجود آوريد كه حرف‌هايش به طور دقيق شنيده شده است. دراين صورت، شما او را بهتر درك خواهيد كرد و او نيز بيشتر تشويق مي‌شود كه به حرف‌هاي شما گوش دهد.
2- صادق باشيد: بدون ابهام و با صراحت و صداقت صحبت كنيد، روابطي كه اين اصل راندارند بي شك قطع خواهند شد.

ادامه نوشته

اسکناس سبز [چشمان فاحشه!]

واقعیات تلخ


	چه رنگارنگ و متنوع هم حریم خصوصی آمده است توی حریم عمومی!
 

امروز پدری دخترش را برای نان فروخت…
امروز دختر ۱۰ ساله ای مادر شد…
امروز دختری در ماشین شیشه دودی با پسری همخواب شد…
امروز دختری در التماس چشمانش در چهار دیوار زن شد…
امروز مادری در مقابل پسر سه ساله اش با مردی همخواب شد…
……امروز عشق دختر باکره را با اسکناس سبز سنجیدند…
امروز دلم برای امروزم گرفت..
نمیدانم دنیای شما کثیف است یا چشمان من فاحشه؟!!!


پ ن پ: از بابت فضای پست معذرت می خوام! ولی واقعیت امروز همین است و بس!

کشکول کودکانه ۵۲

کشکول کودکانه ۵۲


 
شعر کودکانه
[صدای انقلاب]

 
دوباره کوچه ی ما
بوی گلاب می دهد
به بوته های گل، پدر
دوباره آب می دهد
تمام کوچه ها شده
پر از گل و پر از گلاب
گلاب می زند زنی
روی لباس بچه ها
شده تمام شهر ما
پر از صدای انقلاب
دوباره می رسد به گوش
سرودهای انقلاب


 
لطیفه های کودکانه
[من می گم تو بخند!]


 
* فریدون همیشه لباس مشكی می پوشیده. دوستاش میگن چرا همیشه مشكی می پوشی؟
میگه: آخه من ختم روزگارم!
* از شخصی می پرسند «چرا قرص هایت را سر وقت نمی خوری؟»
جواب می ده: «می خوام میکروب ها رو غافلگیر کنم»
* یه روز یه گنجشک با یه موتوری تصادف می کنه و بی هوش می شه. وقتی به هوش میاد، می بینه در قفسه. می زنه توی سرش و می گه: «بیچاره شدم، موتوریه مُرد»
* یکی زنگ می زنه به مخابرات می گه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه می شه لطف کنید از اون طرف یه کم بکشیدش!...
* معلم: چرا رفته هستم غلط است؟
شاگرد: آقا اجازه، برای اینکه شما هنوز نرفته هستید!


 
پیامک
[دهۀ فجر]


 
* همه برای امام بودند و امام برای همه و امت همراه امام برای خدا.
* قلب‏ها، کهکشانی از عشق خمینی می‏شود و جامی لبریز از شراب طهور پیروزی.
* اين اعجاز بزرگ قرن و اين پيروزي بي نظير و اين جمهوري اسلامي محتاج به حفظ و نگهداري است . امام خميني(ره)
* فجر انقلاب ، دميدن خورشيد استقلال و آزادي است . امام خميني(ره)
* از کتاب های درسی آن سال ها یادم هست امام امیدش به ما دبستانی ها بود، می گویم  آقا، حالا بزرگ شده ایم، از امیدتان راضی هستید؟

 

 چیستان
[مداد رنگی]


 
من چی ام، شش تائی ام
گاهی دوازده تائی ام
قرمز و نارنجی و سبز
بنفش و زرد و آبی ام
روی کاغذ می رقصم
تو کار نقاشی ام
درسته حدس شما
بله، مداد رنگی ام
 


طنزستان
[انشا کودکانه در مورد ازدواج]


 
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.

تست هوش
[اعداد وارونه]

در تصویر زیر پنج شكل براى شما مشخص شده است و شما باید با كشف ارتباط منطقى بین این تصاویر شكل ششم را حدس بزنید. سعی کنید فکر کنید و تا زمانی که پاسخ را ننوشتید به پاسخ نگاه نکنید.

ایران چطور قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت؟+اینفو گرافیک  

ایران چطور قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت؟

برای یافتن پاسخ این پرسش نگاهی به اینفوگرافیک حاضر داشته باشید.

«مجموعه شرایط و ادله دیگری که فعلاً ذکر نمی‌شود، ما را به این نتیجه می‌رساند که قطعنامه مذکور پذیرفته شود.»، «ما رموز انقلابمان و اسرار کشورمان را مایل نیستیم دشمن بشوند لذا نمی‌گوئیم.» جمله اول را هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس و جمله دوم را آیت الله سید علی خامنه ای در سال 67 زمانی که رئیس جمهور بودند گفته اند.
24 سال بعد از آن تاریخ، هنوز هم پذیرش قطعنامه 598 توسط جمهوری اسلامی محل بحث های فراوان سیاسیون و نظامیان است و هر سال هم یک چهره مطرح آن دوران به بیان خاطراتش از نحوه پذیرش این قطعنامه پرداخت.
قطعنامه 598 هشتمین قطعنامه ای بود که سازمان ملل در سال 66 آن را صادر کرد اما به دلیل آنکه ملاحظات جمهوری اسلامی درباره متجاوز بودن عراق قید نشده بود، آن را نپذیرفت.
 در اینفوگرافیک زیر وقایعی که منجر به پذیرش قطعنامه شد را در قابل نوار زمان نیز خواهید دید.

برای دیدن این اینفوگرافیک در ابعاد بزرگتر  ایــــنــــجــــا  را کلیک کنید.

اهمیت و اهداف انقلاب از منظر امام خمینی(س)

مصطفی سلیمانی

اهمیت و اهداف انقلاب از منظر امام خمینی(س)

اشاره:

اندیشه ای که پیامبر اکرم(ص) پایه گذار آن بود، اگر به برکت انقلاب به عرصه های اجتماعی راه پیدا کند، شیرینی اش، در ابتدا کام مردم ایران و در نهایت کام همۀ بشریّت را عوض خواهد کرد.

روزهای پر خروش قبل از پیروزی انقلاب، هر کدام به نوعی حامل اسراری است که بعدها اهمیت خود را در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، نشان داد. بهمن ماه 1357 بود که تلاش خالصانۀ ملّت ایران، با قیام های خودجوش به رهبری امام خمینی(س)، به ثمر نشست و بالأخره کنترل و مدیریت امور از سلطنتِ محمد رضا شاه خارج گشت.

34 سال پیش خواستۀ اصلی مردم از انقلاب؛ استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود؛ البته این خواسته، در برخی از کشورهای عربی هم سابقۀ تاریخی داشته، اما همواره رسیدن به این اهداف، جزء ایده آل های زندگی و بعضاً دور از دسترس آنها بوده است.

1- اهداف انقلاب اسلامی:

انقلاب اسلامی، انقلابِ نان و آب نبود، انقلاب افکار ناب بود! و بیشتر از آنکه دنبال تغییر در نظام سیاسی حاکم بر جامعۀ آن روز باشد، دنبال ایجاد یک پایگاه پویای فکری برای جهان اسلام بود.

انقلاب ما دنبال تربیت انسان هایی بود که که بر اساس جهان بینی الهیِ محمدی(ص) ساخته شده باشد. نمونه های کوچکی از این نوع روش و منش وقتی در رفتار مدیران گذشتۀ انقلاب دیده شد، آنقدر کام مردم ایران را شیرین کرد که با گذشت 34 سال از آن روزها هنوز هم، وِردِ زبان مردم شریف ایران می باشد. چند روز ریاست جمهوریِ مظلومانۀ علی رجایی، چند ماه ریاست شهرداری مهندس مهدی باکری، چند ماه مدیریت دکتر مصطفی چمران به عنوان وزیر دفاع و چند ماه مدیریت سرلشگر عباس بابایی به عنوان نیروی هوایی ارتش، از این دست موارد می باشد.

انقلاب ما دنبال مبارزه با فقر و فساد و تبعیض در همۀ عرصه های اجتماعی بود!

در واقع مفاهیم و اهداف انقلاب؛ استقرار اسقلال، کرامت انسان، آزادی اجتماعی و سیاسی، حفظ حرمت، و حرکت به سمت اسلامی شدن بود؛ اما حال چه مقدار توانسته ایم به آن مفاهیم نزدیک شویم، هر شخص باید به نوبۀ خود پاسخگو باشد.

امام(س) حکومتی مدّ نظرشان بود که اهمّ مقاصد و خواسته های مردمان مسلمان را برآورده کرده و به نیازهای آنان پاسخ گوید: «اگر چنانچه اسلام به آن طوری که هست پیاده بشود و اجرا بشود امید آن را داریم که تمام بشر در تحت لوای اسلام بیرون بیاید، تمام مکتبها شکست بخورد. مع الاسف نگذاشتند که اسلام را بشناسند مردم.»[صحیفه امام، ج4، ص418]

2- راهبردهای تحقق اهداف انقلاب:

الف- وحدت کلمه:

امام خمینی(س) در 12 بهمن هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه مهرآباد فرمودند: «باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است؛ و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و شیطان بین صفوف شما تفرقه نیندازد.»[صحیفه امام، ج6، ص8]

ب- توجه به نیروی انسانی:

امروزه در کشورهای توسعه یافته، از نگاه صاحب نظران و دانشمندان جامعه شناسی، یکی از مهمترین عوامل رشد این کشورها و دست یابی به فن آوری های پیشرفته را می بایست در توجه به نیروهای انسانی و حفظ کرامت های تک تک آنان است.

ج- اقامۀ عدل:

قرآن کریم مهمترین رسالت انبیا را اقامۀ عدل و بسط آن در جامعۀ بشری می داند. حضرت امام(س) که مشی و منشی قرآنی در همۀ زندگی او جلوه گر است، مهمترین وظیفه را اقامه عدل با استفاده از همۀ ظرفیت های موجود جامعه می شناسد و حتی هشدار می دهد که همۀ مناصب و مقامات و فعالیت ها می بایست در جهت تحقق این آرمان بزرگ الهی باشد.[صحیفه امام، ج6، ص33]

3- حاصل سخن اینکه:

هدف از انقلاب، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض در همه حوزه های اجتماع بود. اگر ما به آرمان هایمان وفادار بمانیم، و برای رسیدن به آنها کوتاهی نکنیم، می توانیم برای عصر غیبت یک جامعه آرمانی اسلامی با امکانات عصر غیبت داشته باشیم، اما اگر به آرمان هایمان وفادار نمانیم و پایدار نباشیم، طبق سنت الهی: «اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم»[رعد: 11] دچار افول و سقوط می شویم.

انقلاب فرصت خوبی برای تفقّه آزادانه در دین و عملی کردن آن در جامعه می تواند باشد. انقلاب می تواند زندگی فردی و اجتماعی مردم را تحت الشعاع قرار دهد، اما شرط اصلی اش بر این است که فاصلۀ خود را از آرمان های انقلاب به حداقل برسانیم.

جالبه نه!

جالبه نه!

کارت شرکت در آزمون ورودی

لطایف غیر استاندارد

جکهای غیر استاندارد


	دهانش را ببند و او را دلقک خودت کن.
 

ادامه نوشته

حال من خوب است

حال من خوب است


	اتفاق هولناکِ پشتِ تصویرهای قشنگ...
 

راســــــتی،

دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام...!

"حــــال مـــن خـــــــوب اســت" ...

 خــــــوبِ خــــوب.....

"حسین پناهی"

بدون شرح!

بدون شرح!

اصول سكس يا روابط زناشويي از دیدگاه اسلام

اصول سكس يا روابط زناشويي از دیدگاه اسلام

پرسش:

اصول سكس يا روابط زناشويي در اسلام چگونه است؟


	یک زوج نمونه!
 

 پاسخگو: مصطفی سلیمانی


پاسخ:
از آن جايي كه از متاهل يا مجرد بودن شما اطلاعي نداريم، جواب كلي را خدمتتان بيان مي كنيم.
از نظر اسلام، زناشويي، يك نظم اجتماعي است كه مانع روابط نامنظم و بي قاعده اجتماعي (روابط بي قاعده و آزاد دو جنس) و پيامدهاي ناپسند آن، مانند فرزندان نامشروع و شيوع پيامدهاي جنسي و مشكلات ديگر اجتماعي مي شود.
در اسلام، زناشويي عمل عبادت آميز و مقدس به شمار آمده است كه بنا بر حديث پيامبر اكرم: «من تزوج احرز نصف دينه»(1) مي تواند نصف ايمان جوان را از دستبرد شيطان حفظ كند و هدف از آن، حفظ نسل، انتقال تجربه، پرورش روحي و فكري فرزندان، انتقال فرهنگ و زبان، ايجاد آرامش رواني و هدايت غريزه و نياز جنسي است.
آداب و مهارت‏هايي براي روابط جنسي سالم:
توجّه به آداب در هر كاري مي‌تواند احساس رضايت‌مندي فرد از كار را افزايش دهد. براي رابطۀ جنسي سالم نيز آدابي معنوي و مادي، گفتاري و رفتاري وجود دارد كه نقش مؤثري در رضايت‌مندي از رابطه دارد كه به بخشي از آنها اشاره مي‌كنيم:
1. ارتباط با خدا:
يكي از عوامل مؤثر در ايجاد الفت، محبّت و سازگاري ميان همسران، ارتباط با خدا و درخواست تفاهم و سازگاري از اوست. گاهي در مواردي كه چندان به ظاهر زمينه‏هاي تفاهم و مودّت نمود نداشته است، برپايي نماز و گفت‌وگو با خدا در ايجاد هماهنگي و رضايتمندي ميان همسران نقش فراواني داشته است. ابي‌بصير مي‏گويد:
من شنيدم امام ع به مردي در آداب زناشويي مي فرمود: قبل از آميزش به همسرت بگو كه وضو بگيرد. سپس خود نيز قبل از آميزش با او وضو بگير؛ دو ركعت نماز بخوان؛ خدا را ستايش كن؛ بر محمّد و آل او درود فرست و سپس همراهان او را بگو كه پس از دعاي تو آمين بگويند. پس بگو: «خدايا! الفت، مودّت و رضايت او را روزي من ساز و مرا با او رضايتمندساز؛ سپس با بهترين ارتباط و هماهنگي رابطه ما را برقرارساز. به درستي كه تو امر حلال را دوست ‌داري و از حرام بيزاري. آن گاه حضرت به او فرمود: به درستي كه الفت از ناحيۀ خدا و بيزاري، تنفّر و بغض زن و شوهر از يكديگر از ناحيه شيطان است؛ چرا كه شيطان مي‏خواهد مردم را از آنچه خدا حلال كرده است، بيزار كند».(2)
2. استعاذه و بسم‌الله گفتن قبل از آميزش:
در هر ارتباطي ياد خداوند لازم است و نبايد «بسم الله الرحمن الرحيم» را فراموش كرد. اين نوع فكر در صورتي كه با باور قلبي همراه باشد، از شهوت حيواني انسان مي‏كاهد و قدري رقّت قلب و لذّت معنوي را براي انسان به همراه دارد كه تركيب آن با لذّات جنسي بسيار خوشايند است. همچنين اين شكل از ياد خداوند به همسران كمك مي‏كند تا هيچ حقّي از يكديگر را پايمال نكنند و وظيفۀ خود بدانند كه براي ديگري نيز لذّت مناسب را فراهم كنند.(3) «استعاذه و بسمله» به انسان كمك مي‏كند تا به زمينه‏هاي غيرجنسي نيز براي ايجاد و ارتقاي سازگاري بينديشد.
3. آماده‌سازي روحي:
براي بهره‏مندي بيشتر در روابط جنسي، لازم است همسران آمادگي آميزش را داشته باشند. چنان‌چه آمادگي نداشته باشند، چه‌بسا هر يك با امر مكروه و ناپسندي مواجه شوند. اين مسئله به‌قدري مورد توجه امامان معصوم(ع) بوده است كه امام صادق(ع) مي‏فرمايد:« براي مرد مناسب نيست وقتي شبانه از سفر خود برمي‏گردد، بر اهل خود وارد شود؛ مگر اينكه صبر كند تا صبح شود».(4) يكي از پيامدهاي بي‌اطلاعي زن از بازگشت شوهر خويش اين است كه آمادگي لازم را براي اجابت درخواست همسر ندارد.

ادامه نوشته

حقیقت عطسۀ صبر

حقیقت عطسۀ صبر

 
	آرامش بدون شرح...

	 

پرسش:

سلام، آيا عطسه ي صبر صحت دارد؟! من اوايل اعتنايي نمي كردم، ولي جند مورد إتفاق افتاد كه ديدم بهتر بود كار را به تعويق بندازيم، الان من خواستكار مناسب دارم. ولي همش صبر مياد، خواهش مي كنم كمك كنين.

 پاسخگو: مصطفی سلیمانی

پاسخ:
پرسشگر گرامي! در واقع سوال شما از اين قرار است:
آيا بعد از عطسه بايد صبر كرد؟ آيا در اسلام اين دستور وارد شده است كه در موقع تصميم براي انجام كاري اگر كسي عطسه كند بايد صبر كرد؟!
در پاسخ به عنوان مقدمه خدمتتان عرض مي كنيم:
خرافات كه جمع خرافه است به سخنان بيهوده و ياوه گفته مي شود كه اساس و پايه اي ندارند؛ نه مبناي علمي داشته و نه با عقل سازگار و نه با واقعيت ها تطابق دارد و قاعدتا نمي تواند با هيچ يك از پيام هاي اديان الهي توجيه شود ولي با اين وجود در بين تمامي اقوام و ملل و اديان و جوامع حتي اصطلاحاً متمدن و امروزي و غربي كم و بيش رايج است.
- ريشه تاريخي عطسه:
مردم دوران جاهليت به آداب و رسومى اعتقاد داشتند كه در هيچ دين و آيينى، ريشه نداشته است. يكى از باورهاى رايج در آن دوران، تطيّر؛ يعنى فال بد زدن است. آنان عطسه كردن را مانند ديدن گوزن و كلاغ سياه و... يكى از مصداق هاى فال بد مى دانستند.
«امرؤ القيس» در شعرى سروده است: «و قد اغتدى قبل العطاس بهيكل» سحرگاهان قبل از عطسه هاى مردم به شكار مى روم.
انسان هاى دوران جاهليت اگر عطسه كننده را دوست داشتند، هنگام شنيدن عطسه اش مى گفتند: «عمراً و شباباً» همواره زنده و جوان باشى! ولى اگر از او بدشان مى آمد مى گفتند: «ريا و قحاباً» درد كبد و سرفه مزمن بگيرى! و نيز، اگر عطسه اى را مى شنيدند مى گفتند «بك لا بى» از خدا مى خواهم شومى عطسه ات را به خودت برگرداند نه به من!(1)
ايرانيان باستان هم، هنگام عطسه كردن شخصى به او مى گفتند: «زه هزار سال» هزار سال ديگر زنده و جاويد باشى!(2)
به گونه كلى، انسان هاى دوران جاهليت عطسه كردن را نشانه مرگ مى دانستند و از اين رو هنگام رسيدن مرگ شخصى مى گفتند: «لجم العطوس» مرگ هجوم آورد! و بين آنان اسبى وجود داشته است كه آن را عاطوس؛ يعنى نشانه بدبختى مى ناميدند. چنان كه از «رؤبه» نقل شده است: «لا أحب اللجم العاطوسا» فرياد مرگ آور عاطوس را دوست ندارم.(3)
- عطسه و صبر؛ خرافه يا حقيقت؟!
صبر كردن هنگام عطسه، تفكرى است كه در دوران جاهليت ريشه دارد. اما اين انديشه در اسلام بى اساس است. بلكه اين دين مقدس به ما سفارش مى كند، هنگام عطسه كردن بگوييد: «الحمد لله رب العالمين». چنان كه در روايتى نورانى از امام صادق(ع) مى خوانيم: «من عطس ثم وضع يده على قصبة أنفه ثم قال الحمد لله رب العالمين كثيراً كما أهله و صلى الله على محمد النبى و آله و سلم يستغفر الله له طائر تحت العرش الى يوم القيامة»(4) هر كس عطسه كند سپس دستش را بر بينى اش بگذارد و بگويد: (سپاس بسيار خدايى را كه آفريدگار جهانيان است همان گونه كه شايسته ستايش است و درود خدا و سلام او بر محمد پيامبر و خاندانش)، ملكى در عرش تا روز قيامت برايش استغفار مى كند.
و از «ابن عباس» نقل است: وقتى خداوند آدم(ع) را آفريد و روح در بدنش دميد آدم(ع) عطسه كرد و خدا به او الهام فرمود كه بگويد: «الحمد لله رب العالمين».(5)
بر اساس روايات اسلامى هر مسلمانى وظيفه دارد نه فقط هنگام عطسه كردن خود، خدا را شكر كند بلكه در وقت شنيدن عطسه شخص ديگر هم بايد برايش دعا كند.

ادامه نوشته

خنده و گریه دو روی یک سکه هستند

خنده و گریه
 
خنده و گریه دو روی یک سکه هستند
آن که گریستن را از یاد نبرده است می‌تواند عمیق بخندد.
خندیدن و گریستن دو روی یک سکه اند. وگرنه چرا شادمانی ناگاه و اندوه ما را به گریستن وا می‌دارد.
اشک شوق از گریستنی شادمانه جاری می‌شود.
می‌گویند خندیدن اجتماعی است و گریستن فردی
 اما آن که در خلوت می‌خندد می‌تواند در جمع بگرید.

چرا صدقه از ریشه صدق می‌آید؟

صدقه یعنی چه؟!
 
چرا صدقه از ریشه صدق می‌آید؟ صدق یعنی راست گفتن. چرا وقتی مالی یا پولی را به کسی می‌بخشیم، می‌گوییم: صدقه دادیم؟ این کار چه ربطی به صدق، یعنی راستگویی دارد؟

صدقه یعنی چه؟!

شاید مهم‌ترین وجه این باشد؛ کسی که صدقه می‌دهد اعتماد به جریان کار جهان دارد و می‌داند که هیچ چیز در این جهان گم نمی‌شود، نه خوبی و نه بدی. اگر آدمی نگران از دست رفتن پول یا مالش باشد، نگران گم شدن آن باشد، طبیعی است که دستش به صدقه دادن نرود. این نگاه نسبت مستقیمی با مفهوم واژه «صدق» دارد. دروغ، باطل است. سخن دروغ، ما به ازای واقعی ندارد.
اتفاقا یکی دیگر از مشتقات واژه صدق کلمه مصداق است. مصداق یعنی یک مورد یا یک فرد از موارد و افراد. چیزی که ما ادعای وجود داشتن آن را کرده‌ایم. اگر برای چیزی که ادعا داری وجود دارد، یک مصداق نشان بدهی، معلوم می‌شود که در ادعای خود صادق بوده‌ای و سخنت «صدق» دارد. پس صدق گم و نابود نیست، این کذب است که گم و نابود است. چون جهان را صادق می‌دانیم، صدقه می‌دهیم. زیرا جهان درست همین را، ونه هیچ چیز دیگری را به ما باز می‌گرداند مثل آدم راستگو که هرچه می‌گوید همان است که بوده، نه کمش می‌کند و نه زیاد.
وجه دیگر این است که «صدقه» را خیلی از ما می‌دهیم به امید برآورده شدن وعده‌ای که در دین به ما داده‌اند که چند برابرش به صدقه دهنده بازمی‌گردد. اگر چه این بازگشتن چند برابر را هر کدام از ما شاید بارها در زندگی تجربه کرده باشیم ولی راستش را بخواهید این یک جور تجارت است نه صدقه دادن.
صدقه واقعی را کسی می‌دهد که صادقانه آنچه دارد در طبق اخلاص بگذارد و دیگر به هیچ چیز فکر نکند. نه نگران کم شدن پولش باشد نه امیدوار به چند برابر بازگشتن آن. فقط در این صورت است که تو انسانیت کرده‌ای و صدقه دادن تو به مستحق، عنوان «محبت» پیدا می‌کند زیرا در محبت، نفع و ضرر محاسبه نمی‌شود حساب دوستی از حساب کاسبی جداست.
اما وجه سوم مربوط می‌شود به اینکه اگر مستحق را صادق بدانیم، به او صدقه می‌دهیم زیرا مستحق غیر صادق، مستحق نیست، گداست و کاسب است و پول دادن به او طبعا صدقه نیست بلکه کمک به یک دروغگو برای ادامه دادن دروغگویی‌اش است.
نکته جالب این است که در دین آمده است که «سائل به زبان» را رد نکنید یعنی کسی که سر راهت را می‌گیرد و می‌گوید که «آمده تهران که آزمایش بدهد و پولش تمام شده و کرایه راه را ندارد که برگردد شهرش...» چرا؟ اینجا دیگر بحث، بحث صدقه دادن نیست، بحث کرامت و بزرگواری است. او پست است و دروغ می‌گوید. من که پست نیستم، من خودم را به نفهمیدن می‌زنم بگذار او فکر کند سر من را کلاه گذاشت ولی من به شیوه بزرگواری و بزرگ منشی همیشگی خودم پایبندم: من واژه «کریم» را پاس می‌دارم.

چه سرگرمی‌هایی وقت آدم را می‌کُشد؟

تفریحات ممنوع

چه سرگرمی‌هایی وقت آدم را می‌کُشد؟

وقت طلاست. و وقتی هم که برود دیگر آبی است که به جوی رفته است و برگشتی ندارد. باید وقت را چند قسمت کرد و در هر قسمتش کاری را با برنامه‌ریزی انجام داد. وقتی هم باید گذاشت برای تفریح. برای سرگرمی. با خانواده گردشی رفت. سینمایی رفت. تا از مشغله های روزمره کمی آسایش داشت و به قولی آب و هوایی عوض کرد. ولی اگر همین وقت تفریح هم برای آدم زهر شود و به جای آن که آدم را بشاش و سرزنده کند، جز کسالت و وقت تلف کردن چیزی نداشته باشد که ضرر اندر ضرر اندر ضرر است. پس بعضی تفریحات را باید دورشان خط کشید و برای خود ممنوعشان کرد.

تفریحاتی که باید دورشان را قلم کشید:

قمار ممنوع! یک بار بازی می‌کنی سر پول و می‌بری. حریص‌تر می‌شوی. دوباره با پول بیشتری بازی می‌کنی و می‌بری. باز حریص‌تر می‌شوی. پول بیشتری می‌گذاری. می‌بازی. برای جبران پول از دست رفته دوباره قمار می‌کنی. دوباره یا می‌بری یا می‌بازی. یا حریص‌تر می‌شوی یا می‌خواهی جبران مافات کنی. آخرش چه می‌شود؟ وقتت می‌رود، پولت حیف می‌شود، اعصابت به هم می‌ریزد و هیچ چیزی برای خودت نمی‌ماند. اگر هم ببری، بدان که یک روزی سنگین خواهی باخت. حال خود دانی.
شکار تفریحی ممنوع! یک زمانی شکار می‌کردند تا شکم خودشان و زن و بچه‌شان را سیر کنند. شکار هم که می‌کردند برای خودشان قاعده‌ای داشتند که بیشتر از احتیاجشان شکار نکنند. حالا در این دوره و زمانه دیگر شکار کردن به چه کاری می‌آید جز خوشگذرانی و تفریح. حفظ و حراست از محیط زیست و حیاط وحش هم که دیگر برود دم کوزه آبش را بخورد!
کفتر بازی ممنوع! پرنده‌ای را به ضرب و زور تیرکمان و تله بگیری و دم و بالش را بچینی تا نتواند بپرد. بعد کلی آب و دونش بدهی تا به تو اخت شود و به قولی جَلد شود. حالا بفرستیش هوا تا دوباره برگردد پیش خودت. کلی هم وقتت را بگذاری پایش و اوقاتت را بالای پشت بام بگذرانی. شاید گاه‌گاهی هم دختر همسایه بغلی را هم دید زدی. خدا را چه دیدی هم فال است و هم تماشا. مگر کار و زندگی نداری که اینطور وقتت را پر می‌کنی؟
عیاشی ممنوع! نشسته‌ای با عده‌ای از دوستانت و می‌گویید و می‌شنوید و می‌خندید و صفا می‌کنید. ناگهان ساعتت را نگاه می‌کنی، می‌بینی ای داد بی داد، شش، هفت ساعت گذشته و تو هیچ کار مفیدی نکرده‌ای جز اینکه با دوستانت گفته‌ای و خندیده‌ای. احساس پوچی می‌کنی. احساس می‌کنی که وقتت تلف شده است. تقصیر فقط خودت هم نبوده. رفیق ناباب تو را هم از کار و زندگی انداخته است.

بوسه عاشقانه

بوسه عاشقانه


	بوسه یک کودک از پشت شیشه بر گونه یک آرانگوتان در باغ وحش مسکو.
 

بوسه یک کودک از پشت شیشه بر گونه یک آرانگوتان در باغ وحش مسکو.

حکایت دایه‌های دلسوزتر از مادر

ماجرای دختران فراری و پسران معتاد

حکایت دایه‌های دلسوزتر از مادر

- به بچه‌ات می‌گويی: برو هر كاری دلت می‌خواهد  بكن...
- از شوهرت قهر می‌كنی و تحويلش نمی‌گيری...
- با زنت حرف نمی‌زنی و می‌روی دنبال كارهايت...


مردم مهربان(!) ما هم تا می‌بينند بچه‌ای از خانواده‌اش قهر كرده، فوری سراغش می‌روند و محبت می‌كنند و بابت كارهای پيش پا افتاده دو برابر پول تو جيبی پدرش را بهش می‌دهند.
تا می‌بينند مردی را تنها گذاشته و به فكرش نيست، همه محبتشان گل می‌كند و دورش را می‌گيرند و میهمانی و اين طرف و آن طرف می‌برندش و كاری می‌كنند كه هوای برگشتن به سرش نزند.
تا می‌بينند زنی تنها می‌نالد از دست شوهرش كه حرف مرا نمی‌فهمد و فلان و ... همه می‌افتند به دلسوزی و اينكه ما دركت می‌كنيم و ما روشنفكريم و او سنتی فكر می‌كند!
و اين مردم آنقدر مهربانند كه هيچ وقت دلشان نمی‌آيد بزنند توی گوش آن بچه و بگويند برگرد خانه پدر و مادرت. و اين مردم آنقدر با محبتند كه هيچ وقت نمی‌گويند مردی كه زنش را رها كرده ما هم او را رها كنيم تا برگردد.  و اين مردم انقدر با معرفتند كه دلشان نمی‌آيد آن زن تنها را تنها بگذارند و يا هلش بدهند طرف شوهرش.

بله! اين است ماجرای دختران فراری و پسران معتاد و بچه‌های بی‌پدر و مادر.

کشکول کودکانه ۵۱ [ویژه نامه انقلاب]

کشکول کودکانه ۵۱


[ویژه نامه انقلاب]

متن ادبی
[آن روزها و این روزها!]


 
آن روزها گذشت، این روزها هم می گذرد...
مهم ماییم ...
گذشته ما، حال و آینده ما...
روزها را ما می سازیم...
و تاریخ را...
آنچه می ماند و باید بماند ...
و آنچه فراموش می شود و نباید فراموش شود...
تلخ یا شیرین...

شعر کودکانه
[کودک انقلاب]


 
یک کودک مسلمان
فرزندی از ایرانم
در تبریز، در سوسنگرد
یا مشهد و تهرانم
یاد خدا همیشه
در سینه ام شکوفاست
عطر حضور قرآن
در جان و پیکر ماست
آیینه ها ی چشمم
عکس امام(ره) دارد
پاینده است لبهام
از او کلام دارد
سبز و سپید و سرخ است
جاری پرچم ما
خورشید می درخشد
بر بام وبر در ما
یک کودک ایرانی
از نسل انقلابم
دشمن بداند او را
مشت است هر جوابم
(امیرعربشاهی)

از زاویه دوربین
[شادی بچه های مهدکودک]


بچه ها در حال نشان دادن نقاشي خود از انقلاب، پيروزي انقلاب و امام خميني(ره) هستند.
 
بر بال تاریخ
[دهه فجر]


  
دههٔ فجر به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن سید روح‌الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ به ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.
امام خوش آمدی... به خیابانی که گوشه هایش را فرزندان تو، با خون معطر و پاک خود رنگین کردند، به کوچه ای که ملت سربلند، فراز و فرودش را با فریاد بی زوال خود به لرزه درآوردند و دیوارهایش را، گستره پرنقشی از ایمان و عشق نمودند.
امام خوش آمدی... به شهری که ساکنانش تکبیر گویان، عرش و فرش طاغوتی را در هم پیچیدند، آنگاه که سایه سنگین ظلم از دروازه هایش پرکشید، هلهله کردند، اشک شوق بچشم آوردند و اینک که تو باز می گردی، جشنی خجسته برقرار کرده اند؛ هم بدانگونه که تاریخ را درسی عظیم دهند از پایداری و گذشت، ایمان و ایثار، عزت و افتخار!
پانزده سال پیش در یک صبح سرد، وقتی ملت در اشک و خون و درد بیاد جوانانی که از دست داده بودند بهت زده شکست سنگین خود بودند، جبر مسلط، و طاغوتیان عصر، ابر و باد و مه و خورشید و نه فلک را بیاری طلبیدند.

شعر انقلاب
[خمینی ای امام]

 
خمینی ای امام
خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
هر زمان می رسد از تو این ندا
ای اسیران و مستضعفان به پا
زیر بار ستم، زندگی بس است
نزد طاغوتیان، بردگی بس است
بود شعار تو، به راه حقِّ پیام
ز ما تو را درود، ز ما تو را سلام
خمینی ای امام
خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
چون نجات انسان شعار توست
مرگ در راه حقّ افتخار توست
این تویی، این تویی، پاسدار حقّ
خصم اهریمنان، دوستدار حقّ
بود شعار تو، به راه حقّ قیام
ز ما تو را درود، ز ما تو سلام
خمینی ای امام
خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان، در ره هدف
چون تو عزم صف دشمنان کنی
ترک سر، ترک تن، ترک جان کنی

شعار انقلاب
[دیوار نوشت]


 
ما بچه ها شعار میدیم * شاه بمیره ناهار میدیم
بیل و کلنگ و تیشه * این شاه آدم نمی شه
مرگ بر شاه چند بخشه؟ سه بخشه: مرگ – بر– شاه
تا شاه کفن نشود * این وطن وطن نشود
یک قانون، یک دولت، اما به رأی ملت

 تهیه و تنظیم: مصطفی سلیمانی

پیچ هایی به نام پریشانی

پیچ هایی به نام پریشانی 

جاده ی موفقیت هرگز مستقیم نیست.

محدودیتی به نام شکست وجود دارد،

پیچ هایی به نام پریشانی؛

چراغ قرمزهایی به نام دشمن؛

چراغ های احتیاطی به نام خانواده؛

سرعت گیرهایی به نام دوستان و

لاستیک های پنچری به نام شغل؛

به هر حال اگر لاستیک زاپاسی به نام اراده،

موتوری به نام پشتکار و

بیمه ای به نام ایمان دارید

می توانید به مکانی به نام موفقیت برسید.

لبخند رياضی

لبخند رياضی

 دو خط موازي زاييده شدند، پسركي در كلاس درس آنها را روي كاغذ كشيد: آن وقت دو خط موازي چشمشان به هم افتاد و در همان يك نگاه قلبشان تپيد و مهر يكديگر را در سينه جاي دادند خط اولي نگاهي پر معنا به خط دومي كرد و گفت: ما مي توانيم زندگي خوبي داشته باشيم ….خط دومي از هيجان لرزيد خط اولي گفت: و خانه اي داشته باشيم دنج كاغذ من روزها كار مي كنم مي توانم خط كار يك جاده متروك شوم يا خط كنار يك نردبان خط دومي گفت: من هم مي توانم خط كنار يك گلدان چهار گوش گل سرخ شوم يا خط كنار يك نيمكت خالي در يك پارك كوچك و خلوت!چه شغل شاعرانه اي در همين لحظه معلم بلند فرياد زد دو خط موازي هيچ وقت به هم نمي رسند .

  و بچه ها تكرار كردند ...   
 
 

به آشپزخانه «اوپن» تائیدیه ندهيد!

به آشپزخانه «اوپن» تائیدیه ندهيد!
 
گروه جامعه: استاندار کهگیلویه و بویراحمد طی دستوری عجیب از شهردار یاسوج خواسته است تا از دادن مجوز به ساختمان‌های در دست ساخت این شهر که آشپزخانه اوپن (OPEN)در آنها طراحی شده است اکیدا خودداری کنند.
استاندار: به آشپزخانه «اوپن» تائیدیه ندهيد
به گزارش ایلنا از یاسوج، سید حسین صابری در نشست بررسی حقوق شهروندی در استان با عنوان حجاب و عفاف سخن می‌گفت تاکید کرد: شهرداری یاسوج از صدور پروانه نقشه‌هایی که در آن‌ها آشپزخانه اوپن پیش‌بینی شده خودداری کند.
وی همچنین درخواست کرده است شهرداری به پروانه ساختمان‌هایی که اصول اسلامی را رعایت می‌کنند تخفیف بدهد.
صابری با انتقاد از عدم رعایت معماری اسلامی در طراحی آشپزخانه‌ها در استان گفت: چرا شهرداری نقشه هایی را كه اشپزخانه اوپن در ان دیده شده است تایید می‌كند. وی گفت: شما الان در همه روستاهای استان كه بگردید یك ساختمان كه در آن آشپزخانه اوپن نباشد پیدا نمی كنید. استاندار کهگیلویه و بویراحمد افزود: از فردا به نقشه‌های كه آشپزخانه اوپن دارد تاییدیه ندهید و اعلام کنید نقشه هایی كه در ان معماری اسلامی رعایت شده باشد ۵ درصد تخفیف می‌گیرند.

عشق دیروزی و عشق امروزی

عشق دیروزی

عشق امروزی

 

نظریۀ ولایت فقیه از منظر آیت الله جوادی آملی و مصباح یزدی

نظریۀ ولایت فقیه از منظر آیت الله جوادی آملی و مصباح یزدی


  نویسنده: مصطفی سلیمانی

- بررسی مفاهیم ولایت فقیه:

تعریف علمی این اصطلاح نیازمند شناخت دقیق مفاهیم فقه، فقیه و ولایت می باشد. از این رو ابتدا به این موضوع پرداخته و سپس جهت تکمیل بحث مطالبی را پیرامون نظریه ولایت فقیه بیان می نماییم.
- تعریف مفاهیم:

1. كلمه «فقه» در لغت به معناى فهم، آگاهى و دانايى است؛[1] خواه مربوط به دين باشد و يا چيز ديگر. در كتاب لسان العرب معناى «فقه» فراتر از مطلق دانستن است و منظور از آن علم و دانستنى است كه همراه با دقت نظر و استنباط باشد.[2]

ادامه نوشته

تحریریه ی حریم امام از نگاه طلبه­ی بازیگوش!

 [تحریریه ی حریم امام از نگاه طلبه­ی بازیگوش!]

بالأخره نشریه حریم امام با ۵۰ شماره، یکساله شد!

از کجا شروع کنم که خدا را خوش بیاید و در این جشنِ پُر پیمانه، اوقات کسی تلخ نشود! «طلبه­ی بازیگوش» دوست دارد، مِن بابِ «اِدخالِ سُتون فی قَلبِ مَن یَشاء» با قلمی شکسته، به بهانه­ی جشن یک سالگیِ نشریه، بر نقش و نگارِ نشریه و اعضاءِ آن بپردازد. البته سعیِ «طلبه­ی بازیگوش» از این سیاه قلم، تلطیفِ فضایِ[1] دوستانه­ی این جشن است.

ادامه نوشته

شوخی، چاقوی جراحی یا چاقوی آدم‌کشی

شوخی، چاقوی جراحی یا چاقوی آدم‌کشی

شوخی، چاقوی جراحی یا چاقوی آدم‌کشی

یک‌جوری شوخی کنیم که هم خدا را خوش بیاید، هم بنده خدا را...

بعضی ویروس‌ها که می‌افتند به آدم، به جای اینکه جسمشان را بیمار کند، روحشان را مریض می‌کند. مثل ویروس آزار و اذیت. آن‌وقت است که اگر شوخی هم کنی، بیمارگونه است. سالم نیست. تفریحش هم می‌شود ناسالم. برای اینکه آنتی ویروس (ضد ویروس) آن را پیدا کنیم، باید راه و روش تفریح سالم را پیدا کنیم. راستی شوخی خوب و تفریح سالم باید چگونه باشند؟

ویژگی‌های شوخی و تفریح سالم:

حق باشد: هر چیزی حقش خوب است. شوخی اگر ناحق باشد در آن حتما حقی هم زیر پا گذاشته می شود و یا حقوق دیگران در آن ضایع می‌شود.


گناه نشود: مثلا غیبت نشود، به کسی تهمت زده نشود، قمار نشود، دروغ گفته نشود، کسی مسخره نشود، ناسزایی گفته نشود، موسیقی ناجوری در آن پخش نشود حتی برای شوخی و تفریح. خلاصه شوخی شوخی گناه نکنیم.


دل را نزند: شوخی و سرگرمی باید باعث انبساط خاطر شود. یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی شوخی می‌کنی باید حس کنی که سبک‌تر شده‌ای و بهتر می‌توانی بقیه کارهایی را که می‌خواهی انجام دهی. اگر قرار باشد شوخی خودت یا دیگری را ناراحت کند و یا کسل کند که اصلا به درد نمی‌خورد. گاهی وقت‌ها از بس شوخی می‌کنی دلت به هم می خورد. به قول معروف:«آخر هر خنده‌ای، گریه‌ای هم هست»


با هم بخندیم، به هم نخندیم: اگر همه با هم بخندند بهتر است تا آنکه چند نفر بخندند و چند نفر از خنده آنها برنجند. به قول شاعر:«دل شکستن هنر نمی‌باشد» دل آدمی بلور است. اگر تقه‌ای بزنی‌اش، ممکن است بشکند. بلور و چینی بند زده هم هیچ وقت همان اولی نمی‌شود.

... در خواص لبخند

در خواص لبخند

... در خواص لبخند

1 - جذابتان می‌کند: همه ما به سمت افرادی که لبخند می‌زنند، کشیده می‌شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می‌کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.

2- حال و هوایتان را تغییر می‌دهد: دفعه بعدی که احساس بی‌حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می‌زند.

3- مسری است: لبخند زدن برایتان شادی می‌آورد.  با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می‌کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می‌کشید.

4- استرس را از بین می‌برد: وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با این کار استرس شما کمتر می‌شود و می‌توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.

5- سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند: به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می‌شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.

6- فشار خونتان را پایین می‌آورد: وقتی لبخند می‌زنید فشار خونتان به طرز قابل توجهی پایین می‌آید، لبخند بزنید و خودتان را امتحان کنید.

7- اندورفین، سروتونین و مسکن‌های طبیعی بدن را آزاد می‌کند: تحقیقات نشان داده لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می‌شود. می‌توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.

8- چهره‌تان را جوان‌تر نشان می‌دهد: عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می‌شوند صورت را بالا می‌کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید. سعی کنید همیشه لبخند بزنید.

9- باعث می‌شود موفق به نظر برسید: به نظر می‌رسد افرادی که لبخند می‌زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می‌کنند.

10- کمک می‌کند مثبت اندیش باشید: لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می‌زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می‌فرستد که «زندگی خوب پیش می‌رود». پس با لبخند زدن از افسردگی استرس  نگرانی دور بمانید.

پس ... همیشه لبخند بزنید.

زود بزرگ شو تا کمتر طعمه شوی!

زود بزرگ شو تا کمتر طعمه شوی!


	زود بزرگ شو تا کمتر طعمه شوی.
 

وظايف زن و شوهر نسبت به يكديگر از ديدگاه اسلام

وظايف زن و شوهر نسبت به يكديگر از ديدگاه اسلام 

چطور با همسرم رفیق شوم؟

پرسش: وظايف همسر در قبال شوهر وبالعكس را از نظر اسلام توضيح دهيد.

 پاسخگو: مصطفی سلیمانی

زندگي زناشويي قوام، تحكيم و استمرارش به محبت، دوستي، تفاهم، احترام متقابل و به رسميت شناختن و رعايت حقوق همديگر است. دين اسلام براي آن كه محيط و اجتماع كوچك خانواده قوام پيدا كند و تداوم يابد، براي هر يك از زن و شوهر حقوقي در نظر گرفته و در مقابل اين حقوق وظايفي را نيز براي آنان تعيين كرده است؛ چرا كه خداوند هر جا حقي در نظر گرفته، تكليفي را هم مقرر نموده است.
- وظايف زن و شوهر نسبت به يكديگر از ديدگاه اسلام:
الف) وظايف مشترك بين زن و شوهر:
اين وظايف، آنهايي هستند كه انسجام عاطفي و معنوي بيشتري در خانواده ايجاد مي كنند. عمده ترين اين وظايف عبارت است از:
1- مهر ورزي دو همسر نسبت به يكديگر: زن و شوهر بايد نسبت به هم مهر و محبت داشته باشند و به ويژه اين احساس را به يكديگر ابراز كنند.
2- احترام و تكريم يكديگر: همسران بايستي خود را عادت دهند در هر شرايطي، رفتارشان از چارچوب احترام و حفظ حرمت طرف مقابل خود خارج نشود.
3- بردباري و شكيبايي در برابر ناملايمات: زندگي خانوادگي، به ويژه در اوايل آن همراه با مشكلات و مسائل بسياري است. براي مقابله با اين مشكلات، زوجين بايستي تدابير لازم را بينديشند و به كار ببرند. يكي از اقدامات اساسي كه در برابر همه مشكلات لازم است، برخورداري از روحيه بردباري و صبر در مقابل محروميت ها و سختي هاست.
4- احترام به وابستگان همسر.
ب) وظايف اخلاقي شوهر نسبت به زن:
1- محبت ابتدايي نسبت به همسر: محبت بين زن و مرد در صورتي مطلوب و كامل است كه ابتدا توسط شوهر اظهار شود. در مقابل اين اظهار محبت، معمولاً عكس العمل زن، يك ارتباط متقابل توأم با محبت فراوان و گسترده است. اگر شوهري انتظار داشته باشد كه همسرش نسبت به او ابراز محبت و علاقه بكند، بدون آنكه خود او در اين كار پيش قدم شود، در ايجاد يك زندگي مطلوب و توأم با صميميت عاطفي موفق نخواهدبود.
2- احترام به همسر: مرد بايستي به همسر خود، بخصوص در حضور ديگران احترام بگذارد. اين احترام بايد توأم با صميميت و مهرباني باشد. زن نيازمند دريافت محبت و احترام از شوهر است، به ويژه هنگامي كه در حضور دوستان و آشنايان قرار داشته باشد. اين امر باعث مي شود كه زن از داشتن شوهر احساس افتخار و سربلندي كند و اين احساس، شوق او را به زندگي زناشويي، و آمادگي وي را براي گذشت و بردباري در برابر محروميت ها و سختي هاي احتمالي بيشترمي كند.

ادامه نوشته

مقالاتی پیرامون رابطه روح و بدن و تأثیر آن بر نظریه معاد جسمانی ملا صدرا

رابطه روح و بدن و تأثیر آن بر نظریه معاد جسمانی ملا صدرا

امیدهای ناامیددر وجودمان چه می‌کاریم؟صبح است ساقیا

رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا وابن سینا

 

معاد جسماني از ديدگاه ملاصدرا

معاد جسماني از ديدگاه صدرالمتألهين

معاد جسماني در قرآن و تبيين آن در حکمت سينوي و صدرايي

معاد روحانی و جسمانی در علم فلسفه

معاد جسمانی به روایت ملاصدرا

معاد جسماني از نگاه حكميان الهي

ارتباط نفس مجرد و بدن در فلسفه اسلامی

رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملا صدرا


مقاله ای زیبا از شخصیت: سیدجمال‌الدین اسدآبادی

ادامه نوشته

میوه‌های سنگی باغ درویش خان

میوه‌های سنگی باغ درویش خان

تا چند سال پیش هیچ کس فکر نمی‌کرد به چند تا درخت خشک بشود گفت باغ. کسی فکر نمی‌کرد که به این باغ بشود گفت زیبا. کسی حتی فکرش را هم نمی‌کرد که بشود از چوب خشک و سنگ باغ ساخت و تماشایش کرد اما شد.

باغ سنگی سیرجان

وقتی آوازه باغ سنگی سیرجان مدت‌ها بعد‌از ساختش دهان به دهان چرخید و حکایت پیرمرد سازنده‌اش نقل همه محافل شد، همه فهمیدند که دلخوشی‌های عجیب یک نفر می‌تواند برای همه جالب و دیدنی باشد. پیرمرد با زبانی بسته در چند سال آخر عمرش شاهد چشمان کنجکاو و متعجب همه کسانی بود که به هوای دیدن باغش به روستای کوچکش می‌رفتند. حرف‌ها و شایعه‌های زیادی درباره باغ سنگی و باغبانش وجود دارد اما تا از باغ سنگی دیدن نکنید نمی‌توانید از انگیزه ساخت این باغ که خیلی‌ها آن را اعتراض می‌دانند باخبر شوید.

ادامه نوشته

آیت الله امجد در سپیده دانایی شماره ۱۷

آیت الله امجد در سپیده دانایی شماره ۱۷

بايد با نسل جوان صميمي بود و چون به معرفت نزديك‌ترند، زود متوجه مي‌شوند. خداي تعالي به ما اخلاص بدهد تا بتوانيم خدمت كنيم. با خودبيني و خودخواهي نمي‌توان اثر ارزنده‌اي ارائه كرد.