هدایت نبوی و مسأله اجبار
[به مناسبت28صفر؛ رحلت پیامبر رحمت(ص)]
رضا شهیدی
شاخص ترین ویژگی انسان، آزادی و اختیار اوست. اجبار، اکراه و تحمیل در تضاد با این ویژگی و محروم کردن فرد از این موهبت الهی است.
** انسان موجودی مختار از دیدگاه قرآن:
آیات زیادی از قرآن کریم بر اختیار و آزادی انسان گواهی می دهد و او را موجودی مختار و صاحب قدرت تصمیم گیری و عمل، بر مبنای اراده و تصمیم می داند؛ به عنوان نمونه به دو آیه اشاره می کنیم:
1- «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»[انسان، آیه3]
ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس.
2- «مَّنِ اهْتَدَی فَإِنَّمَا یَهْتَدی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا»[اسراء، آیه15]
هر کس به راه آمد، تنها به سود خود به راه آمده، و هر کس به بیراهه رفت، تنها به زیان خود به بیراهه رفته است.
از دیدگاه قرآن کریم، انسان موجودی آزاد و مختار می باشد و این ویژگی، موهبتی الهی است که تنها به انسان داده شده و رشد و کمال او در گرو همین آزادی و اختیار است.
** سبک و شیوه هدایتی قرآن در این مسأله:
سبک و شیوه هدایتی قرآن نیز پرهیز از اکراه و اجبار است. قرآن کریم راه را نشان می دهد و انتخاب را بر عهده خود فرو می گذارد و تحمیل را در پذیرش این دعوت بر نمی تابد.
علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ خود می فرمایند:
«دین مجموعه ای از معارف علمی است که معارف عملی را در پی دارد و جامع همۀ آن ها اعتقادات است، و اعتقاد و ایمان از امور قلبی است که اکراه و اجبار در آن راه ندارد، زیرا اکراه، تنها در افعال ظاهری و حرکات مادی و جسمانی موثر است و اما اعتقاد قلبی برای خود، علت ها و سبب های قلبی دیگری دارد که از سنخ اعتقاد و ادراک است و محال است که برای مثال، جهل، علم را نتیجه بدهد، و یا مقدمه های غیر علمی، تصدیقی علمی را در پی داشته باشد. بنابراین نباید مردم را بر ایمان و اعتقاد مجبور ساخت. باید خود فرد بخواهد، تا ایمان و اعتقادی در او شکل بگیرد، در غیر این صورت بازو و اجبار نمی توان باور و اعتقادی در کسی ایجاد کرد.»[ر.ک: المیزان، علامه طباطبایی، ج2، ص342]