نقش پرچمدارانِ هدایتِ قرآنی در تاریخ و تمدن شبه قاره
[نگاهی به تاریخچه تحولات هند و پاکستان]

اشاره: هند در جنوب آسيا، شمال اقيانوس هند، جنوب غربي چين و شرق پاكستان قرار دارد.  سرزمين هند از قديمي ترين كشورهاي جهان است. نخستين گامهاي نفوذ و گسترش اسلام به اين سرزمين در زمان خليفه دوم و سپس در زمان خلافت امام علي بن ابي طالب(ع) روي داد و در آن زمان بود كه مردم هند با دين مبين اسلام آشنا شدند و در زمان امويان قسمتي از هند به كشور پهناور اسلامي پيوست.
همچنین حضور تشيع درپاکستان که درگذشته بخشي ازشبه قاره هند بوده به قرون نخستين اسلامي باز مي گردد. در واقع نخستين جرقه هاي تشيع در دوران کوتاه خلافت اميرالمؤمنينن علي بن ابي طالب عليه السلام و لشکرکشي هاي محدود مرزي کارگزار وي در سيستان به مرزهاي هند به ويژه سند مشاهده شد. سپس به مهاجرت سادات و برخي قيام گران علوي چون زيدي ها، ورود داعيان اسماعيليه و سرانجام تشکيل حکومت اسماعيليه در مولتان در قرن چهارم آن را گسترش داد. در قرون بعد با همه ي فراز و فرود تاريخي که داشت وتعصّبات موجود و سرکوب برخي سلسله هاي حکومت گر چون غزنويان (به ويژه سلطان محمود غزنوي) تشيع به حيات خود ادامه داد.
از پيش از پيروزي انقلاب اسلامي وهم زمان با تحولي که از آغاز دهه 50 شمسي درقم پديد آمد، شماري از طلاب هندي وپاکستاني نيزوارد قم شدند. درمرحله دوم پس از پيروزي انقلاب اسلامي درايران در سال 57(1979) شيعيان پاکستان رانيز متوجه اين مرکز علمي بابرکت کرد. فارغ التحصيلان پاکستاني حوزه علميه قم پس از مراجعت به پاکستان به تلاش هاي سياسي وخدمات فرهنگي وعام المنفعه چون ساختن دارالايتام ودرمانگاه و تأسيس سازمانهاي سياسي وفرهنگي توجه نشان داده اند ودر مسائل سياسي نيز علاقه ي فراوان داشتند. يکي از اقدامات مهم آنان تأسيس حوزه هاي علميه به سبک نجف وقم با مواد درسي مشابه وهمچنين تأسيس حوزه هاي علميه خواهران در استان هاي مختلف بود.


  نویسنده: مصطفی سلیمانی

تاثير علوم اسلامي بر جهان
[اهداف حوزه در تربيت فرزانگان]:
اسلام از نخستين روز تولدش انسان را به دانش اندوزي، ترغيب و تشويق نمود و با «اقراء باسم ربك الذي خلق» علاوه بر ايجاد شوق به فراگيري علم، آن را جهت دار ساخت.  نام خدا آغاز هر علم از علوم اسلامي گرديد. پيامبر اسلام(ص) كه با «اطلبوا العلم من المهد الي اللحد» آموختن را تا دم مرگ تعليم داد، بينش مسيحيت و زردشتي گري را در هم كوبيد و علم را نه خاص طبقه اي قرار داد و نه قوه تعقل انساني را به زنجير كشيد.
هر جامعه از جوامع بشري از ديرباز براي سرپرستي و مديريت جامعه خويش انديشيده اند و اين مسأله، خاص جوامع مترقي نيست، بلكه ما در جوامع وحشي و نيمه ابتدايي نيز با نوعي سرپرستي روبه رو مي شويم. اين امر از آنجا ناشي مي گردد كه خداوند بنابر سرپرستي كه در انسان به وديعت نهاده او را به اين نكته راهنمايي كرده است كه هر كار ضروري كه متصدي معيني ندارد، بايد سرپرستي داشته باشد.
حوزه هاي علميه شيعه در گستره جهان
[نقش حوزه علمیه در ساخت جامعه اسلامی]:
حوزه های علمیه در طول تاریخ نقش بسیار بزرگی در پیشرفت قله های تمدنی داشتند، باید این حوزه ها آن چنان احیا شوند تا آن مجد و عظمت دوباره زنده شود. حوزه های علمیه در طول غیبت صغری و کبری فراز و نشیب های زیادی را پشت سر نهاده اند، برخی از ویژگی های بارز این حوزه ها عبارتند از:
1. عمق علمی و نقش بارز آنها در تولید علم و اندیشه و حتی فراتر از آن در تمدن بشری نقش داشتند، حوزه علمیه بغداد با 200 الی 300 سال قدمت تاریخی، نقش بزرگی در تولید علم داشت، حوزه ای که در زمان منصور دوانیقی و در مرکز علمای اهل سنت بود، همین حوزه افتخاراتی را آفرید و شخصیت های بزرگی، مانند: شیخ مفید و شیخ مرتضی انصاری و ده ها متفکر دیگر در شهری که مرکز اهل سنت بود، با وجود خودشان نورافشانی کردند. حوزه های علمیه مانند یک شبکه پیوسته در کشورهای مختلف سال های سال به بشریت خدمت کردند. افکار بزرگ شیخ مرتضی انصاری و سایر بزرگان اگر درست منعکس شود برای بشریت مفید و قابل بهره برداری است. علمای بزرگ در گوشه گوشه جهان در ارتقای بشریت نقش داشته اند و با وجود این سرمایه ها، نباید احساس کمبود کنیم؛ شهید صدر در مباحث گوناگون دارای افکار بلندی است که برای همه مسلمانان است. حوزه های علمیه اولاً برای شیعه، ثانیاً برای همه مسلمانان و ثالثاً برای جهانیان ثمرات زیادی داشته و دارند.
2. نگاه حوزه های علمیه شیعه نگاهی فرامذهبی و نقش آنها وحدت بین مسلمانان بود. افرادی مانند علامه شرف الدین دردوره های معاصر و نیز علمای گذشته حتی با صاحبان ادیان دیگر وارد گفت وگو می شدند.
3. حوزه های علمیه شیعه با نام های فراملیتی عمل می کردند و حتی ارتباطات رسمی و کشوری نداشتند، اما این روابط وجود داشت.
4. نگاه حوزه های علمیه شیعه، نگاهی اخلاقی و معنوی و عرفانی و بسیار چشم گیر بود و الان اقتضا می کند تا دوباره احیا شود.
5. اعتدال در برخوردها و نگاه به اندیشه ها، از جمله ویژگی های بارز حوزه های علمیه شیعه است.
تاريخ حوزه هاي علميه شيعه در طول چهارده قرن گسترده و پر حادثه است. حوزه ها پاسداران فرهنگي انبياء در بلنداي تاريخ اسلام و پهناي جغرافيا و ديار ابرار بودند. اولين مربيان بزرگ اين نظام آموزشي شخص رسول اسلام(ص) و پيشوايان معصوم(ع) و صحابه و ياران عترت بودند.
نگاهی به تاریخ و تمدن هندوستان
[توجه به اهمیت و ضرورت حضور طلاب]:
هر تمدنی، ویژگی‌های خاصی دارد که از نظر کلیت و مرتبط بودن با هم، پیکربندی غالب خود را شکل می‌دهد و آن را از سایر تمدن‌ها متمایز می‌کند. تمدن هند از نظر استمرار و ناهمگونی، ویژگی‌های استقرار و ترکیب شکلی خود از سایر تمدن‌های دنیا متمایز می‌شود. ساخت ترکیبی تمدن هند از رشته‌ها و سایه‌هایی از بافت‌ها و رنگ‌های گوناگون تشکیل شده است. اغراق نیست اگر بگوییم هند از دوران باستان، مرکب از نژادها و فرهنگ‌های مختلف بوده است. تمدن هند را می‌توان به رودخانة بزرگی تشبیه کرد که سنت‌های فرهنگی گوناگون مانند جویبارهایی کوچک در محدودة این رودخانه قرار دارند و در قسمت هایی از مسیر، به رود بزرگ می‌پیوندند و به آن ویژگی متمایزی می‌بخشند.
هندوستان افزون بر موقعیت راهبردی، به دلیل دسترسی به آب‌های آزاد و واقع‌شدن در مرزهای میان آسیای جنوب غربی و آسیای شرقی، معادن ارزشمند طبیعی و خاک حاصلخیز کشوری ثروتمند محسوب می‌شده و همواره مورد توجه طبقات مختلف مردم و نیز مورد تاخت و تاز دولت‌های بیگانه به‌ویژه استعمارگران قرار گرفته است.[غلام‌سخی حلیمی، رسانه‌ و جنبش‌های اسلامی معاصر، ص۲۴۱]
هندوستان سرزمین نژادها، زبان‌ها، آیین‌ها و فرهنگ‌های فراوان و گوناگون است. در هند صدها زبان و هزاران گویش و لهجه وجود دارد.[مانینی چتر جی و آنیتاروی، تاریخ فرهنگ و تمدن هند، ترجمة رضا آقا بابا دستجردی، ص۶]علاوه بر دو زبان هندی و انگلیسی که در قانون اساسی این کشور زبان رسمی اعلام شده‌ است، ۲۲ زبان دیگر در یک یا چند ایالت، موقعیت زبان رسمی را دارند. طی ۸۰۰ سال تسلط فارسی‌زبانان یا ایرانیان بر هند، این کشور از فرهنگ ایران و زبان فارسی تأثیر بسیاری پذیرفته ‌است. زبان فارسی در دورة غزنویان به هند راه یافت و با تأسیس سلسلة گورکانیان هند زبان رسمی شد. و شاعران بزرگی همچون بیدل دهلوی، امیر خسرو دهلوی و دستگاه شعری سبک هندی را در خود پروراند. زبان فارسی تأثیر فراوانی بر زبان‌های هندوستان به‌‌ویژه زبان اردو گذاشته ‌است،[ر.ک: محمد ریاض، احوال و آثار و اشعار میر سید علی همدانی، صص۴۹ـ۴۸] و پیش از آنکه هندوستان مستعمرة انگلستان شود، دومین زبان رسمی این کشور و زبان فرهنگی و علمی به‌شمار می‌رفت.
دولت بریتانیا بر اثر شورش‌های سال ۱۸۵۷م در هند، کمپانی هند شرقی بریتانیا را که گردانندة هند بود، منحل کرد و به این سرزمین خودمختاری داده شد.[مانینی چتر جی و آنیتاروی، همان، ص42] در سال‌های ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۵م، دولت بریتانیا ناچار شد که ادارة بعضی از امور کشور را به مردم هند واگذار نماید. در این هنگام رهبر بزرگ جنبش استقلال هند، ماهاتما گاندی قیام کرد و علیه استبداد بریتانیا مبارزه نمود.[همان، ص۴۶]
سپس اختلاف شدیدی در بین سران هند و سران مسلمانان هند، که رهبر آنها محمدعلی جناح بود، به وجود آمد. هدف مسلمانان این بود که کشوری مرکب از مناطق مسلمان هند تشکیل دهند. در آن هنگام بریتانیا قوانینی وضع نمود که به‌ موجب آن به هند و سیلان و پاکستان استقلال داده شد. در ماه اوت ۱۹۴۷ آخرین سرباز بریتانیایی خاک هند را ترک گفت و در تاریخ ژانویه ۱۹۵۰ هند حکومت جمهوری مستقل خود را اعلام نمود و به عضویت اتحادیه کشورهای مشترک المنافع بریتانیا درآمد. اختلافات مرزی دولت هند با پاکستان در منطقة کشمیر هنوزهم برطرف نشده ‌است.[همان، ص۹۰]
درحقیقت، اهمیتی که تمدن هند در تاریخ بشری دارد، به خاطر پیشرفت‌های علمی در زمینه‌های پزشکی، صنعت، علوم، فنون و هنر بوده است. این تمدن از نظر فرهنگی با معنویت بالا و فلسفة بسیار گسترده‌ای که داشته تأثیری بسزایی در تمدن‌های اطرافش گذاشته است.[همان، ۱۰۲]
براساس سرشماری‌ها، ۱۷درصد مردم هند، مسلمان هستند؛ از این میان حدود۷۰درصد، سنى و پیرو مکتب حنفی‌ و ۳۰درصد شیعه هستند که اکثریت آنان اثناعشری و تعداد کمى پیرو فرقة اسماعیلیه‌اند.
رابطه علماء ایران با هندوستان
علاوه بر شرایط اقلیمی و طبیعی که هند داشت، محبّتی که هندی ها به ایرانیان داشتند باعث شد تا شمار زیادی از عرفا و علما به اینجا سفر کنند؛ مثل خواجه معین الدین چشتی، قاضی نورالله شوشتری، شیخ بهاءالدین ذکریای مولتانی و دیگران که همه اینها دلالت بر جاذبیت هند دارد.
زبان فارسی که حدود ده قرن زبان رسمی مردم هند بود، باعث شد تا آثار بی شماری در هند در حوزه های مختلف به رشته تحریر درآید. از جمله شخصیت هایی که تأثیرگذار در فرهنگ هند بود، میرسیدعلی همدانی بود که در قرن نهم با 700 نفر به سرزمین هند مهاجرت کرد و آنجا را تبدیل به ایران صغیر نمود.
فرهنگ ایران آنقدر بر سرزمین هند تأثیرگذار بوده که شخصیت های بزرگ ادبی این سرزمین، با تأثیرپذیری از شخصیت های ایرانی لقب یا نام آنها را می گرفتند؛ مثل امیرحسن سجزی که -«سعدی هند-» لقب گرفت و خواجه عبدالملک عصامی که با نوشتن «فتوح السلاطین» به «فردوسی هند» ملقب گشت. آقای علی اصغر حکمت که زمانی سفیر ایران در هند بود، کتابی با عنوان «نقش فارسی بر احجار هند» را به رشته تحریر درآورد و سابقه زبان فارسی و تأثیرگذاری آن را در سرزمین هند به طور مبسوط بیان می کند.
حوزه هاي علميه شيعي در هندوستان
حوزه های علمیه ای که قبلا نیاز درسی طلاب علوم دینیه و احتیاج تبلیغی شیعیان هند را در کشور هندوستان تامین می نمودند، منحصر به مراکز علمیه ای بودند که به تکایا و حسینیه ها و یا علمای برجسته آن زمان اختصاص داشت، اما یک حوزه علمیه ای که متضمن یک ساختمان وی‍ژه ای برای یک مدرسه، خوابگاه، اتاقهای درس، سالن مباحثه(مدرس)، آشپزخانه، برنامه و کلاس و سیستم مخصوصی درسی و غیره باشد، در آن زمان وجود نداشت. اما امروزه حوزه های علمیه ای که به منظور نشر علوم آل محمد(ص) و زنده نگه داشتن مکتب تشیع در طول یک قرن و ربع در سراسر این کشور تاسیس گردیده است.
در اين کشور در شهر هاي «بلتستان» و «گلگت» حوزه هاي علميه شيعه داير است. در شهر کويته نيز مدرسه امام صادق(ع) در سال 1358 به دستور رهبر کبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) ساخته شد. از جمله مراکز ديني شيعي ديگر در اين کشور مي توان به مدرسه شهيد عارف حسيني و مدرسه امام صادق ـ عليه السلام ـ نيز اشاره کرد.[سيد عليرضا سيد کباري، حوزه هاي علميه شيعه در گستره جهان، ص407]
نگاهی به تاریخ و تمدن پاکستان
[توجه به اهمیت و ضرورت حضور طلاب]:
پاکستان يکي از جديد ترين و از بعضي جهات عجيب ترين کشورهاي دنياست.اين کشور نخستين بار در سال 1947 از قسمت هايي از شبه قاره ي هند تشکيل يافت. پاکستان به دو پاره تقسيم شده است که بيش از 1600 کيلومتر از يکديگر فاصله دارند.پاره ي غربي در دو طرف رودخانه ي سند قرار گرفته است و کم وبيش به مستطيل مي ماند که پهلوهاي درازتر آن با شيب هاي ناهنجار و نامتناسب از جنوب غرب به شمال شرق کشيده شده است.
نام پاکستان يعني "سرزمين پاک" و از دو کلمه ي فارسي مشتق شده است. اين نام را نخستين بار در سال 1931 در کنفرانس ميزگرد لندن که براي تعيين سرنوشت شبه قاره ي هند تشکيل شده بود،پيشنهاد کردند.در سال 1947 کشوري به نام پاکستان به وجود آمد تا به عقيده اي که ميليون ها نفر از مردم هند قديم سخت بدان پايبند بودند جامه ي عمل بپوشاند. اين عقيده اين بود که ميهني باشد تا مردم مسلمان شبه قاره در آن زندگي کنند و با ايمني خاطر از کيش،فرهنگ و شيوه ي زندگي خودشان نگهداري کنند. ايمان داشتند که اگر اين ميهن نباشد ،هرچه را که گرامي مي دارند در خطر خواهد بود.بنابراين کشور جديد پاکستان از قسمتي از شبه قاره که مسلمانان در آن ها اکثريت داشتند به وجود آمد.[هربرت فلدمن، سرزمين ومردم پاکستان، مترجم: عبدالحسين شريفيان، ص9]
در قرن نوزدهم ميلادي انگلستان نفوذ استعماري خود را به سراسر هندوستان گسترش داده و کمپاني هند شرقي که اجراکننده ي سياست انگليس بود و در ابتدا بعنوان يک کمپاني تجارتي ساده ، در کلکته آغاز به کار کرد ،تا سال 1857تقريباً همه ي هندوستان را اداره مي کرد و کليه ي مقاومت هاي محلي شاهزادگان،مهاراجه ها، نوابها و مردم را در هم کوبيده بود. اين کمپاني داراي ارتشي سامان يافته و بسيار قوي بود که عمدتاً از مردم محل تشکيل مي شد. تسلط انگليس بر هند براي مسلمانان از دست دادن همه چيز بود زيرا آنان با اينکه 5/1جمعيت هندوستان را تشکيل مي دادند، براي مدت چند قرن حکومت هند را در دست داشته و از نفوذ فرهنگي فوق العاده اي برخوردار بودند.در صورتي که براي هندوها تسلط انگليس ،چيزي جز تغيير ارباب نبود و طبيعي است که نابودي ارباب چند قرنه که دل خوشي هم از او نداشتند با استقبال روبرو شد.در اين ميان هندواني که در اجتماع، محلي از اعراب نداشته و در دو اثر دولتي بي نفوذ بودند، با آمدن انگليسي ها راه را براي ارتقاء خود باز مي ديدند. دولت انگليس پس از به دست آوردن قدرت سياسي به فکر مبارزه ي فرهنگي افتاد و در اولين گام پيشنهاد تغيير زبان فارسي را که تا آن موقع زبان رسمي بود و مکاتبات اداري به آن زبان انجام مي شد را داد.در سال 1835در هند اعلام شد که از اين پس در دبيرستان ها انگليسي تدريس شده و زبان فارسي به عنوان زبان رسمي جاي خود را به انگليسي خواهد داد و به دنبال اين اعلام ،استعمال زبان فارسي در دواثر دولتي ،تجارت خانه ها و دادگاه ها ممنوع شده و کليه ي کتب قانئن از عربي به فارسي و فارسي به انگليسي ترجمه شد.[محمد علي هادي،پاکستان درجستجوي هويت مفقود، ص3]
حضور تشيع درپاکستان که درگذشته بخشي ازشبه قاره ي هند بوده به قرون نخستين اسلامي باز مي گردد. در واقع نخستين جرقه هاي تشيع در دوران کوتاه خلافت اميرالمؤمنينن علي بن ابي طالب عليه السلام و لشکرکشي هاي محدود مرزي کارگزار وي در سيستان به مرزهاي هند به ويژه سند مشاهده شد. سپس به مهاجرت سادات و برخي قيام گران علوي چون زيدي ها، ورود داعيان اسماعيليه و سرانجام تشکيل حکومت اسماعيليه در مولتان در قرن چهارم آن را گسترش داد. در قرون بعد با همه ي فراز و فرود تاريخي که داشت وتعصّبات موجود و سرکوب برخي سلسله هاي حکومت گر چون غزنويان (به ويژه سلطان محمود غزنوي ) تشيع به حيات خود ادامه داد. اين مذهب با ورود عالمان شيعه به اين منطقه با گرايش هاي مختلف فقهي ،حديثي ،کلامي و عرفاني در قرون بعدي گسترش يافت و پيروان آن در قرن هاي هشتم و نهم هجري مجدداً تحت عنوان سادات، قطب شاهان و جز آن ها در برخي از نواحي جنوب هند به حکومت رسيدند و همواره در دربار ساير سلسله ها نيز کم و بيش حضور داشتند.[رسول جعفريان، اطلس شيعه، ص606]
شمار شيعيان پاکستان به طور دقيق معين نيست و آمارهاي موجود ميان 15 تا25 درصد از جمعيت پاکستان را شيعه مي داند. منابع غربي درصد شيعيان پاکستان را در سال 1980 ميلادي 14.5 درصد دانسته اند. نکته مهم آن است که بسياري از شيعيان که در شهرهاي مختلف پراکنده اند مذهب خويش را براي حفظ جان خود پنهان مي دارند، به همين دليل آمارگيري دقيق از اين امر دشوار است. شيعيان پس از استقلال اين کشور در سال 1947 در مناطق قبائلي و بلوچستان استقرار يافته و در مجموع در سراسر کشور پراکنده شدند. در يک نگاه کلي مي توان بيشترين حجم شيعيان را در پنجاب که مهم ترين استان پاکستان به شمار مي رود دانست. پس از آن سند، مناطق شمالي، مناطق قبائلي، کشميرسرحد و بلوچستان قرار دارند. شهرهاي مهم که شيعيان درآن سکونت دارند؛ کراچي، لاهور، ملتان، راولپندي، اسلام آباد، جنگ، سيالکوت، حيدرآباد، خيرپور، پيشاور، پاراچنار کوهات، اسکردو و کويته مي باشند.[همان،ص607]
حوزه هاي علميه شيعي در پاکستان
حوزه هاي علميه شيعيان پاکستان ريشه در مرکز کهن وعلمي لکنهودرکشورکنوني هندوستان دارد وشيعيان شبه قاره (برصغير) قبل از سال 1947که درسرزمين وکشور واحد به نام بهارات (هند) به سر مي بردند. درحوزه علميه لکنهو جهت تحصيل علوم ديني وحل مشکلات اسلامي خويش مراجعه مي نمودند وعالمان و مدرسان بزرگ شيعي درآنجاتمرکز داشتند. طبيعي است که مدرسان ومدارس علميه ساير نقاط هند تابع آن به شمار مي رفتند.[رسول جعفريان، اطلس شيعه، ص607]
نقش علامه قاضی حسین احمد
قاضی حسین احمد، اندیشمند بزرگ پاکستانی در سن 74 سالگی بر اثر عارضه قبلی درگذشت، اندیشمند مجاهدی که فقدان‌اش از نگاه هر عالم اسلامی ضایعه‌ای بزرگ برای مسلمانان شبه قاره هند و جهان اسلام است.
این شخصیت برجسته پاکستانی ابتدا به تشکل «جمعیت طلبه» پاکستان پیوست و در سال 1970 به عضویت حزب جماعت اسلامی در‌آمد. وی به سبب توانایی‌های بالقوه خود در سال 1978 به عنوان معاون حزب جماعت اسلامی انتخاب شد و در سال 1987 رهبر این حزب شد.
شورای همبستگی ملی در پاکستان
قاضی حسین احمد در مهرماه سال 1391، برای آخرین بار به تهران سفر کرد. در این سفر پرشورتر و چابک‌تر به نظر می‌رسید. با شور و علاقه از تشکل جدیدی به نام شورای همبستگی ملی در پاکستان صحبت می‌کرد، به راحتی می‌شد برق چشمانش را از این توفیق الهی دید و آماده بود که کار جدیدی را شروع کند و در جلسه‌ای که با دبیر کل مجمع جهانی بیداری اسلامی داشت درباره بحران سوریه صحبت می‌کرد و شیوه موجود در بحران سوریه نمی‌پسندید و از اینکه مردم بی‌گناه به دست گروه‌های تند‌رو کشته می‌شد، ناراحت و غمگین بود؛ لهذا پیشنهاد داد که با طرف‌های درگیر به گفت‌وگو بنیشیند و از کشورهای عربی منطقه و ترکیه بخواهد که مشکل به شیوه‌ای دیگر حل شود.
وی قصد اصلاح امور مسلمین داشت ولی تقدیر الهی، قضا و قدر دیگری را معین کرده بود و سرانجام این عالم مجاهد در بامداد روز یکشنبه 10 دی 1391 ترک دیار فانی کرد.
تأکید بر وحدت مسلمانان
هر چند وی سنّی مذهب بود اما همیشه بر طبل اتحاد و همدلی مذاهب اسلامی می‌کوبید و واقعا در این راستا فعالیت می‌کرد. آخرین اقدام او در اینباره تشکیل شورای همبستگی ملی در سال 2012 م (2 خرداد 1391) در پاکستان بود. در این مقطع زمانی قاضی حسین احمد با گردآوری بیش از 30 حزب و گروه مذهبی معتدل پاکستانی و برگزاری جلسه‌ای با حضور علمای شیعه و سنی در اسلام‌آباد، این شورا را تشکیل داد و خود او نیز به عنوان اولین رییس این شورا انتخاب شد، شورایی که در اساسنامه خود برقراری سیستم اسلامی در کشور و دوری از خشونت‌های فرقه‌ای و مذهبی را به عنوان 2 اصل اساسی مورد تأکید قرار داد.
مشی مرحوم قاضی حسین، تأکید بر اعتدال و دوری از گروه‌های تکفیری بود. به باور او مسلمانان به جای اینکه روحیه شهادت‌طلبی را علیه یکدیگر استفاده کنند باید علیه دشمنان استفاده کنند، البته نظرات او درباره رعایت اعتدال و تحمل مذاهب به مذاق گروه‌های تندرویی مانند حرکت طالبان خوش نیامد و طالبان که چند ماه گذشته برهان‌الدین ربانی را در افغانستان ترور کرده بود در آبان سال جاری نیز به جان قاضی سوء قصد کرد اما او از این ترور جان سالم به‌در برد.
پراكندگي مذاهب در شبه قاره
98% از جمعيت را مسلمانان تشكيل مي‌دهند كه از ميان آنها 75% اهل سنت و اكثراً از مذهب حنفی، اندکی شافعی و 20-25% آنها هم دوستداران اهل بیت هستند. ساير گروههاي ديني شامل مسيحيان و هندوها، حدود 2% جمعيت را تشكيل مي‌دهند.
در مورد چگونگي تكوين مذاهب در شبه قاره بايد گفت كه اولين اعتقادی كه در اين منطقه رواج يافت، آيين هندو بود كه در حدود 2000 سال قبل از ميلاد مسيح به وسيله آريايي‌ها به اين منطقه آورده شد. آريايي‌ها از روسيه و آسياي مركزي در جستجوي چراگاههاي تازه براي گله‌هاي خود به اين منطقه آمدند، آنها پرستش ايندرا، خداي آسمان، را كه در سروده‌هاي ودايي باستان ويران كننده دژها و ديوارهاي بلند شهرها معرفي مي‌شد را با خود آوردند. بودا از ديگر آيين‌هاي مهمي بود كه از سال 528 قبل از ميلاد در منطقه رواج يافت. سه سده پس از مرگ بودا، آشوكا، فرمانرواي بزرگ، شروع به ساختن بناهاي تاريخي به ياد بودا نمود و به اشاعه تعليمات بودا پرداخت.
ساير گروههاي مسلمان اين كشور عبارتند از: سادات، مغول ها، پتان‌ها، جوخه‌ها، اسماعيلي‌مذهبان پيرو فرقة نزاي آقاخان، بهايي‌ها، احمديه يا قادياني‌ها(مسلمانان پاكستانف قادياني‌ها را مسلمان نمي‌دانند زيرا به نبوت پيامبر اسلام(ص) معتقد نيستند) قادياني‌هاي پاكستان شاخه‌اي از قادياني‌هاي اصلي در هند مي‌باشند و مركز آنان در جنوب غربي لاهور مي‌باشد كه نام آن را «ربوه» گذاشته‌اند. فعاليت اين گروه در تبليغ ملك خودشان بخصوص در غرب و آفريقا چشمگير است. در سال 1974 و در تاريخ 7 سپتامبر همان سال مجلس شوراي ملي پاكستان با اصلاح دو ماده از قانون اساسي و درج اين مطلب كه تمامي كساني كه به نبوت و خاتميت قطعي و كامل حضرت محمد(ص) ايمان و اذعان نداشته باشند از شمول اسلام خارج خواهند بود، قادياني‌ها را غيرمسلمان دانستند.
بالاخره در مورد نفوذ اديان در حاكميت بايد گفت كه اساس تشكيل پاكستان، دين اسلام بود. از اين رو اديان ديگر نقش چشم‌گيري در اوضاع سياسي اين كشور ايفا نمي‌كنند.
اين كشور از معدود كشورهايي است كه جز دين مشترك بين جمعيت آنان، هيچيك از عناصر تشكيل يك دولت ملي در محدودة سرزميني خاص را بنابر عرف سياسي امروز قرار نداده است. در اصطلاح ساختار جمعيتي اين شكور را موزائيك‌وار مي‌دانند كه از اقوام و قبايل مختلف تشكيل شده است. بنابر قانون اساسي، رئيس جمهور نخست وزير بايد مسلمان باشد اما همة اقليت‌هاي مذهبي به نسبت تعدادشان در شوراي ملي پاكستان داراي نماينده مي‌باشند. اقليت‌هاي ديني مي‌توانند آزادانه مراسم و آيين‌هاي ديني خود را به جاي بياورند. از همان ابتداي تشكيل حكومت پاكستان، تلاش براي استقرار هرچه بيشتر اصول اسلامي، علت وجودي تشكيل اين كشور بوده است. دين اسلام تنها عامل وحدت‌بخش ميان گروههاي مختلف قومي و زباني اين كشور است. قانون اساسي اين كشور مبتني بر اصول اسلامي بوده و مقرر مي‌دارد كه به منظور بررسي تناسب و تطابق قوانين موضوعه اين كشور با شريعت اسلامي شورايي تحت عنوان ، شوراي عقايد و احكام اسلامي تشكيل گردد. علاوه بر داير بودن محاكم شريعت تحت نظر حكام شرع، قوانين كيفري نظامي نيز به نحوي اصلاح گرديد. كه به محاكم نظامي نيز اجازه اعمال قوانين كيفري و مجازات اسلامي را اعطا كرده است. قصاص، حدود و تعزيرات كه از مجازات‌هاي اسلامي هستند از سال‌هاي پيش در پاكستان اجرا مي‌شده است.
امتیازات مشابه حوزه‌هاي علميه شيعه و سني
بر اساس نيازي كه جامعه روحانيت و علما و مدارس علوم ديني اهل‌ سنت داشتند، شوراي برنامه‌ريزي مدارس ديني اهل‌سنت، در متن جمهوري اسلامي تشكيل شده است تا بتواند نيازهاي آموزشي و پژوهشي حوزه‌هاي ديني مدارس اهل‌ سنت را پاسخگو باشد و درباره تأييد مدارك تحصيلي آنان، توسعه و گسترش مدارس اهل ‌سنت و ارزيابي مدارك تحصيلي دانش‌آموختگان خارج از كشور تصميم‌گيري كند.
نماد تشيع درشبه قاره
نماد تشيع درشبه قاره وازجمله پاکستان، مراسم عاشوراي حسيني است. به طوري که هيچ نقطه اي ازنقاط شيعه نشين درسراسر شبه قاره نيست که درايام عاشورا مراسم برگزار نشود.اين مراسم آداب مخصوص به خود رادارد واين آداب درمناطق ياد شده به مراتب بيش از آني است که درايران يا حتي در عراق وجود دارد. برگزاري مراسم عاشورا درطول قرنها سبب شده تا بسياري ازمسلمانان غير شيعه نيز نسبت به آن علاقه مند شده ، مجالس مستقل برگزارنمايندويا درمجالس شيعيان شرکت نمايند. به عبارت ديگرتمام شيعيان پاکستان باشور وشدت بيش از حد درمراسم عزاداري محرم حضور مي يابند. دراين مراسم پاکستاني ها شبيه کوچکي از مقبره امام حسين (ع) درکربلا را پيشاپيش عزاداران حمل مي کنند ودرهند به اين شبيه تعزيه ،درنقاط ديگر ضريح يا نقل مي گويند.علاوه براين، سينه زني و زنجيرزني نيز در مراسم عزاداري محرم در پاکستان معمول است.[همان، ص612]
درجات دینی روحانیون در شبه قاره
درجات ديني كه در شبه قاره به روحانيون در سطوح مختلف ديني اعطا مي‌شود: عبارتند از:
1ـ مولانا، مولانا قاري، مولانا حافظ: به كساني كه آگاه به علوم ديني باشند و در عين حال اهل منبر وعظ و خطابه هستند مولانا مي‌گويند. كساني كه در عين آگاهي به علوم ديني قرآن را به صورت دلنشين مي‌خوانند مولانا قاري خوانده مي‌شوند. كساني كه حافظ قرآن باشند و در حفظ و تجديد و قرائت قرآن مهارت داشته باشند مولانا قاري حافظ ناميده مي‌شود.
2ـ ذاكر: به كساني كه به نعت خوان، كسي كه حضرت رسول‌(رص) و خاندان وي را در شعر با ترنم مي‌خواند و معمولاً سني است.
3ـ شيخ‌الحديث: كساني كه به طلاب علوم ديني در پايان تحصيلاتشان درس احاديث مي‌دهند
4ـ مفتي: به بالاترين درجه روحانيون مذهبي در پاكستان اطلاق مي‌‌شود. مراجع طراز اول تقليد به اين عنوان خوانده مي‌شود.
5ـ شيع‌المشايخ: به پيشواي فرقة صوفيان و اقطاب و مراد سالكان گفته مي‌شود. مشايخ به اقطابي مي‌گويند كه چشم و چراغ پيروان و قريب به درجه شيخ‌المشايخ هستند.