ریشهات به کجا گره خورده؟
ریشهات به کجا گره خورده؟
باد با شدت زیادی میوزد. شاخهها را میشکند. میوههای کال را روی زمین میاندازد
و نمیگذارد به ثمر برسند. اما درخت همچنان پابرجاست. ریشههاش چنگ انداخته توی دل
خاک و ردشان را که بگیری ممکن است حتی گره خورده باشد به ریشههای قرض و محکم
درختان دیگر. حالا گیریم دو تا از شاخهها هم بشکنند و چند تا میوه هم بیفتد روی
خاک. گیرم درخت دردش آمده باشد از شکستن شاخه و دلش سوخته باشد برای ثمری که نرسیده
نابود شد. چند عابر هم موقع گذشتن از کنار درخت، شاخه شکسته را ببیند و میوههای
ریخته را. یک نُچ نُچ و اظهار افسوسی هم بکنند این وسط. اما خود درخت ترسی ندارد.
ریشه به آب رسانده و سال بعد دو تا شاخه جای آن شاخه شکسته میروید و دوباره بار و
بر میدهد.
ترس برای وقتی است که ریشهها پوسیده باشد. کرم و آفت افتاده باشد به
جانش. یا آبی از آن طرفها رد نشده باشد و ریشه خشک باشد. یا نه! اصلا ریشه خودش
باشد و خودش. دور و برش هیچ درختی نباشد که ریشههاشان در هم تنیده باشد و قوت پیدا
کرده باشند از این ریشه به هم رساندن. آن وقت است که درخت با ریشههای سستاش در
طوفان و باد از جا درمیآید.
ریشه درخت قسمت پنهان اما مهم درخت است. مثل همین
اعتقادات و قسمتهای پنهان زندگی ما آدمها که زیربناست. بقیه هرچه هست، از ماشین و
خانه گرفته تا صورت و لباس، ویترین است. یک روز هست و یک روز نیست. یک روز تماشایی
است و یک روز دیدن ندارد. اما مهم اصل بنیاد درخت است.

(APPENDIX ITEM)