عصبانیت
مصطفی سلیمانی
برای همه ی ما پیش می آید که گاهی اوقات از کوره در برویم و عصبانی شویم. اما اگر جزو افرادی هستید که مدام خشمگین و عصبانی می شوید و زمین و زمان را به هم می دوزید بهتر است بدانید که همین عصبانیت مشکلات زیادی برای بدن به وجود می آورد، چون بین احساسات و عکس العمل های بدن ارتباط نزدیکی وجود دارد.
معمولا ریشه عصبی بودن ها اضطراب یا افسردگی است. افرادی که این دو حالت را تجربه می کنندبی حوضلگی زیاد دارند و به دلیل آستانه پایین تحمل خود زود عصبی می شوند. لذا اگر دچار این حالت ها هستید باید مورد درمان قرار بگیرید.
عصبانیت می تواند ناشی از عوامل درونی یا بیرونی باشد. شما می توانید از دست فرد مشخصی ، مثل یک همکار یا ازیک حا دثه ( ترافیک یا پرواز لغو شده ) عصبانی شوید. عصبانیت شما می تواند ناشی از نگرانی یا تفکر شما درمورد مسائل شخصی باشد مثل قد و قیافه خود و یا یادآوری حوادث و خاطرات تلخ وآسیب زا .
سعی کنید همواره آگاهی بالایی از خلق خود ایجاد کنید و خلق خود را مورد ارزیابی قرار دهید. وقتی عصبی هستید علت را جویا شوید و میزان تنش دهی علت را با میزان خلق خود بسنجید اگر این انطباق ناموزون است سعی کنید افکاری را که ناخودآگاه در ذهن شما به عصبیت منجر می شود را از بین ببرید و به سمت مسایلی حرکت کنید که حال شما را خوب می کند. مثلا فرض کنید اکنون عصبی هستید خوب فکر کنید و دلیل آن را پیدا کنید و سپس افکاری که این مساله در ذهن شما مرتبا تکرار می شوند را بشناسید و سپس از این افکار جلوگیری کنید و فعالیتی را انجام دهید که حال شما را خوب کند. به عبارتی در حال عصبی باقی نمانید.
عصبانیت یک احساس است و عصبی بودن یک شخصیت. یعنی اینکه هر فرد عصبانیای عصبی نیست و بر خلاف باور رایج این دو کلمه معنای یکسانی ندارند. هر کسی میتواند عصبانی شود و عصبانیت یک واکنش احساسی طبیعی نسبت به برخی محرکها است. اما زمانی که از فرد عصبی صحبت میکنیم در حقیقت از کسی حرف میزنیم که در زندگی خود از دوران جنینی آسیبهای جدی خورده است و امروز واکنشهای عصبی از خود نشان میدهد و در حقیقت عصبی بودن، خصوصیت او شده است.
از منظر مباحث هوش هیجانی، افراد عصبی پر از احساس شرم ناسالم هستند. آنها بهخاطر شرمی که درون خود دارند دست به پنهانکاریها، خودسانسوری، (در برخی موارد) قدرتطلبی، مهرطلبی و همچنین دست به کارهای بد میزنند. بسیاری از آنها از گذشته خود شرمسار هستند، از اینکه مورد بیمهری قرار گرفتهاند، از اینکه کافی نیستند (به گمان خود)، از اینکه ارزشمند نیستند، از اینکه وابسته هستند و... این افراد، همچنین، برخورد مناسب و صحیحی با احساسات خود، خصوصا احساس خشم، ندارند. آنها احساسات خود را معمولا یا انکار میکنند یا سرکوب یا از طرق ناسالم (پرخاشگری) تخلیه میکنند. بسیاری از افراد قدرتطلب، ثروتطلب و پرستیژطلب نیز افرادی عصبی هستند که خصوصیت عصبی آنها باعث شده تمایلات افراطی نسبت به قدرت، ثروت و مقام پیدا کنند. حتی محبت این افراد نیز عصبی است. نمونهای از این افراد، مهرطلبها هستند. مهرطلبها کسانی هستند که از روی نیاز درونی خود، باورهای ناسالم و ترسهایشان به دیگران محبت میکنند و در ازای محبت خود توجه، محبت و تایید دیگران را میخواهند. به عبارتی دیگر، آنها محبت و حس مفید بودن را میخواهند با گدایی از دیگران یا با باج دادن به آنها دریافت کنند.
همچنین، جالب است بدانید که برخی از این افراد به دیگران محبت میکنند تا از شر آنها در امان بمانند زیرا اساسا از دیگران هراس دارند. افراد عصبی غالبا افرادی مضطرب و نگران هستند. در این افراد خودفریبی نیز به علت فرار و انکار بسیاری از حالات و احساسات خود مشهود است. درون این افراد نفرتی از خود وجود دارد که غالبا از دو راه پنهان میشود: ۱- تظاهر به عشق به مردم و خوشبینی افراطی ۲-نسبت دادن نفرت به دیگران (یعنی یا من از آنها متنفر هستم یا آنها از من متنفر هستند). فرد عصبی یا تسلیم دیگران است یا سعی میکند که قدرت کسب کند. در هر صورت، هر دوی این واکنشها به خاطر ترس وی از آسیب دیدن از جانب دیگران است. البته حالت سومی هم وجود دارد که به عزلتطلبی مربوط میشود. یعنی جدایی عاطفی از دیگران را برمیگزیند، فاصله میگیرد و با عقاید به ظاهر روشنفکرانه خود و دیگران را مجاب میکند که بسیاری از مسائل در دنیا پوچ است و آنها هیچ اهمیتی برای خیلی از مسائل قائل نیستند. این واکنش نیز نوعی فرار از آسیبهای احتمالی است.
(APPENDIX ITEM)