فال و جادو
فال و جادو
فال و جادو و طالعبيني تا چه اندازه درست است. چون پيشگويي آنها در مواردي درست است؟
پاسخ :
افعال در عالم، هميشه به صورت عادي
و به طوري طبيعي انجام نميگيرد. گاهي ما كارهاي خارقالعاده و غيرطبيعي و
غيرعادي نيز مشاهده ميكنيم.
بسياري از اين كارهاي خارقالعاده، داراي اسباب و عوامل طبيعي
ميباشند. حال چه اين اسباب طبيعي، آشكار باشند، مانند وزنهبرداري كه خارج
از توان انسان عادي است. و چه اينكه اين اسباب طبيعي، پنهان از ديگران
باشد. مانند شعبدههايي (چشمبندي) كه امروزه رايج ميباشد. در اولي سبب كه
همان تمرين زياد ميباشد، آشكار است. اما در دومي سبب پنهان از چشم افراد
ميباشد. برخي ديگر از كارهاي خارقالعاده، عوامل غيرطبيعي و غيرعادي
دارند، كه مستند به هيچ سبب از اسباب طبيعي و عادي نيستند، مانند: خبر دادن
از آينده، ايجاد اختلاف بين افراد و يا جابجايي اشياء بدون تماس از راه
دور. ما يا خود شاهد اين قبيل اعمال بودهايم يا به تواتر از ديگران
شنيدهايم. به هر حال اينگونه اعمال قابل انكار نميباشد. اگر در طريقه
انجام رياضتهايي كه قدرت بر اين خوارق را ياد ميدهند، دقت كنيم، و نيز
تجارب علني و ارادة اينگونه افراد را در نظر بگيريم. برايمان معلوم ميگردد
كه اينگونه كارها، مستند به قوت اراده، و شدت ايمان به تأثير اراده است.
معاني لغوي:
فال و طالعبيني، مترادف كهانت مستند و به معناي «پيشگويي از آينده» است.[1] و جادو مترادف سحر است به معنايِ «واقعي جلوه دادن امر باطل و غير واقعي.»[2]
معناي اصطلاحي:
كهانت: كهانت، خبر دادن از امور آينده و پيشگويي كردن است، به گمان
اينكه اين اخبار، از بعضي طوايف جن به او رسيده است. يا به گمان اينكه از
روي مقدمات و اسبابي كه ميشناسد از آنها امور آتيه را ميدانند. مثل اينكه
از كلمات و حالات و رفتار سؤالكننده، پي به بعضي از امور آتيه يا خفية او
ميبرد. پس كاهن كسي است كه براي او صاحب رأيي از طايفه جن باشد كه امور
مخفي را خبر ميدهد. مثلاً فلان مال دزديده شده كجاست يا دزد آن كيست؟ يا
گمشده كجاست؟ يا قاتل فلان شخص كيست؟
سحر: عبارت است از نوشتن يا خواندن «أوراد» مخصوص يا سوزانيدن با آتش و
دود كردن چيزهاي مخصوص، يا نقش كردن صورت يا دميدن يا گره زدن، يا چند چيز
را به وضع خاصي در جاهايي دفن كردن به طوري كه در بدن يا قلب يا عقل شخص
سحر شده اثر كند. مثل اينكه اگر غائب باشد او را حاضر كند يا اينكه او را
خواب و بيهوش كند. يا ايجاد محبت يا دشمني بين او و ديگري كند، مثل بستن
مرد از زن و جدايي بين آنها انداختن.
سحر و كهانت از منظر فقه و احاديث:[3]
به اتفاق جميع فقهاء كهانت حرام است و همچنين تحصيل كهانت و عمل به آن و رفتن نزد كاهن براي كهانت نيز حرام است.
و همچنين ياد گرفتن سحر و ياد دادن آن به ديگري و عمل كردن به آن و رفتن نزد ساحر براي عمل سحرش حرام است.
در حديثي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ ميفرمايد: كسي كه نزد ساحر
يا كاهن يا دروغگويي برود، در حالي كه آنچه را كه ميگويند، تصديقكننده
باشد، به تمام كتابهاي آسماني كه خدا فرستاده، كافر شده است.»[4]
صلاح مردم در ندانستن آتيه است.
بايد دانست كه در تحريم كهانت و نظاير آن، حكمتها و مصلحتها است. از
آن جمله خداوند حكيم نخواسته است كه بشر از غائبات و حوادث آينده باخبر
شود. و صلاحش در ندانستن آنها است. زيرا اگر خوب و موافق ميل باشد، با
دانستن آن، زودتر به او نميرسد. و نيز ممكن است كه آن حادثه نيك، مشروط به
بجا آوردن كار خيري از قبيل دعا، و صدقه باشد و شخص در اثر بجا نياوردن،
محروم گردد و آن امر خير واقع نگردد. اگر آن حادثه، بد و خلاف ميل باشد از
دانستن آن سخت ناراحت ميشود. با اينكه محتمل است كه از حوادث حتمي نباشد، و
چه بسيار حوادث مترقبهاي كه به بركت دعاو صدقه و امور خير برطرف گرديده.
مانند برطرف شدن بلا از قوم يونس پس از نزديك شدن آن، به سبب توبه و دعا،
چنانچه در قرآن مجيد خداوند متعال بيان فرموده است.[5]
بحث فلسفي:[6]
شكي نيست كه اشخاصي يافت ميشوند كه كارهاي خارقالعادهاي انجام
ميدهند و پس از دقت معلوم ميشود كه غالب آنها اسباب طبيعي دارد. به اين
ترتيب كه يك قسمت از اين نوع كارها بوسيله عادت و تمرين زياد صورت ميگيرد.
مثل اينكه، ديده ميشود بعضي از افراد سموم كشندهاي را ميخورند و در
آنها اثر نميكند يا اشياي فوقالعاده سنگيني را از زمين بر ميدارند يا
روي طناب در هوا راه ميروند. قسمت ديگر، معلول يك سلسله علل طبيعي مرموزات
كه مردم از آن بيخبرند. مثل آنكه افرادي در وسط آتش ميروند و نميسوزند و
علتش اين است كه ماده نسوز مخصوصي روي بدن خود قبلاًماليدهاند.
قسمت ديگري از آنها در اثر تردستي و سرعت و مهارت زياد در عمل است كه
از نظر پنهان ميماند. يعني عملي را چنان به سرعت انجام ميدهند كه انسان
خيال ميكند با يك علت غير طبيعي ايجاب شده و اسباب و علل عادي آنرا
نميبينند. مانند شبعدهبازيها و چشمبنديهايي كه بعضي انجام ميدهند.
ولي بعضي كارهاي خارقالعاده را نميتوان معلول اسباب عادي دانست مانند
خبرهاي غيبي مخصوصاً پيشگوييهايي كه نسبت به آينده ميشود يا ايجاد محبت و
عداوت ميان دو نفر، بستن و باز كردن، احضار ارواح، حركت دادن بعضي اشياء
به نيروي اراده و امثال آنها كه مرتاضان انجام ميدهند. پس از دقت معلوم
ميشود كه تمام آنها از نيروي اراده و اعتقاد به تأثير سرچشمه ميگيرد.
هنگامي كه علم قطعي به چيزي پيدا شد، در حواس انسان تأثير كرده و به آنچه
قطع پيدا كرده، در مقابلش مجسم ميشود.
براي حصول چنين تأثيراتي لازم است كه شخص، علم قطعي به وجود آنچه مورد
نظر اوست داشته باشد. اما مطابق بودن اين علم با واقع لزومي ندارد. مثلاً
افرادي كه تسخير كواكب ميكنند، معتقدند ارواح مخصوصي به كواكب آسماني
مربوطند كه به وسيله آنها ميتوان كارهايي انجام داد. اگرچه ممكن است در
چنين تشخيص به خطا رفته باشند، ليكن چون علم قطعي دارند، مؤثر ميگردد.
كسي كه داراي چنين ارادة مؤثري است اگر متكي به قدرت روح و شخصيت خود
باشد (مانند اغلب مرتاضان)، طبعاً نيروي اراده و تأثيرش محدود و مقيد است.
اما اگر صاحب آن اراده، به خدا متكي باشد، مانند انبياء و اولياء، چنين
اراده مقدسي هيچگونه استقلالي از خود ندارد، طبعاً يك اراده نامحدود و
رباني است و تأثيرش حدود و قيودي ندارد. ارادهاي كه متكي به خود است نه به
خدا، اگر توأم با استمداد از روح يا جن و مانند آن باشد، كهانت نام دارد. و
اگر با دعا و «أوراد» و مانند آن همراه باشد، سحر ناميده ميشود.
بنابراين اينگونه كارها معلول تأثير اراده است. و با تفاوت اراده از
نظر قوت و ضعف، آثار آنها هم متفاوت است. لذا ممكن است يكي اثر ديگري را از
كار بيندازد، چنانچه معجزه، سحر را باطل ميسازد.
اذان خدا در تأثير:[7]
پس از آنكه پذيرفتيم، سحر تأثير دارد و اثر آن در خارج نيز ميتواند
باشد، حال سؤال اين است كه آيا وقوع و تأثر، خلاف قوانين و سنن جاري در
نظام هستي نيست؟ آيا در صنع خدا و قوانين و مقدرات خدا خللي ايجاد نميكند؟
آيا با ربوبيت و توحيد افعالي منافاتي ندارد؟
جواب اين است كه سحر تكويناً مؤثر است، لكن تأثيرگذاري آن مستقل از سنت
الهي و بيرون از قانون سبب و مسبب نيست. بلكه مشمول قانون عام عليّت است و
تأثير آن با اراده ربوبي خداي سبحان و توحيد افعالي منافاتي ندارد. زيرا
سحر جزو مقدرات الهي است و بدون اذن خدا. هيچ ساحري نميتواند به كسي آسيبي
برساند. بنابراين، تأثير سحر، به سبب حائل نشدن اراده خداوند بين سبب و
مسبب است. پس مشخص شد كه سحر و مانند آن، به اذن خداوند تحقق پيدا ميكند و
بدون اذن او بياثر است. حال سؤال اين است، اگر خداوند از سحر راضي نيست و
آن را حرام نموده است، پس چرا اذن به اين كار ميدهد؟
جواب اين است كه، اذن در اين مسأله اذن تكويني است نه اذن تشريعي.
همانگونه كه غيبت و شرابخوري از لحاظ شرعي ممنوع است ولي از لحاظ
تكويني مأذون ميباشد. بله اگر خداوند كارهايي مثل شرابخواري را از لحاظ
تكوين ممنوع كند به اين معنا كه هيچ كس نتواند شراب بخورد، زمينه امتحان
برچيده ميشود. و همه به صورت اجباري اين اعمال را ترك ميكنند، در نتيجه
زمينهاي براي تكامل اختياري انسان فراهم نخواهد شد. بنابراين، خداوند اذن
تكويني در سحر و مانند آن داده است تا انسانها را بوسيله آن امتحان نمايد.
و اين عين حكمت خداوند است. و خداوند با اينكه زمينه امتحان را براي ما
فراهم نموده است، اما ما را از اين معصيت برحذر نموده است.
احكام مربوطه:
حضرت آية الله مكارم شيرازي در مورد فال فال گيري و جادوگري و شعبده بازي چنين مي گويد:
1. فال و جادو: رجوع به فالگيرها و جادوگران حرام است و پول گرفتن آنها در برابر اين كارها جايز نيست.
2. شعبده بازي: بازيهايي كه به عنوان نمايش و سرگرمي و تفريح در بعضي
مجالس مشاهده مي شود كه تردستي و زرنگي شخص را نشان مي دهد و غرضي جز آن در
كار نيست اشكالي ندارد اما اگر براي اغفال مردم باشد نوعي از سحر است كه
كسب آن حرام و وضو در آن مجلس هم حرام است.[8]
[1] . لغتنامه دهخدا.
[2] . همان.
[3] . گناهان كبيره، ج دهم، شهيد دستغيب، بحث سحر، ص 77، انتشارات اسلامي، سال چاپ 75.
[4] . سفينة البحار، ج 1، ص 605.
[5] . سوره صافات، 140ـ149.
[6] . الميزان، ج 1، انتشارات اسلامي، علامه طباطبايي، سوره بقره، آيه 102.
[7] . تنسيم، حضرت آية الله جوادي، ج 5، ص 727، ناشر: اسراء، نوبت چاپ: اول، سال 83.
[8] . مجموعه استفتائات جديد، حضرت آية الله العظمي مكارم شيرازي، تهيه ابوالقاسم عليان نژادي، ناشر مدرسه الامام علي بن ابيطالب، چاپ دوم 1376، صص 157-156.
(APPENDIX ITEM)