یه شعر بسیار خنده دار طنز معروف...

زاغکي قالب پنيري ديد"
از همان پاستوريزه هاي سفيد!
پس به دندان گرفت و پر وا کرد
روي شاخ چنار مأوا کرد
اتفاقا ازان محل روباه
مي گذشت و شد از پنير آگاه
گفت :اينجا شده فشن تي وي!
چه ويوئي !چه پرسپکتيوي!
محشري در تناسب اندام
کشتهء تيپ توست خاص و عوام!
دارم ام پي تريّ ِ آوازت
شاهکار شبيه اعجازت
ولي اينها کفاف ما ندهد
لطف اجراي زنده را ندهد
اي به آواز شهره در دنيا
يک دهن ميهمان بکن ما را!
زاغ ،بي وقفه قورت داد پنير!
آن همه حيله کرد بي تاثير
گفت کوتاه کن سخن لطفن!
پاس کردم کلاس دوم من!!!

+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۰۵/۰۱ ساعت ۷:۷ ب.ظ توسط مصطفی سلیمانی
|
(APPENDIX ITEM)