ستّاریت در قرآن

http://www.njavan.com/forum/attachment/signaturepics/sigpic193695_5.gif

باید گفت ستّار که از واژه ستر به معنی پوشاندن می باشد، صریحاً در قرآن نیامده است و فقط از ریشه (ستر) در قرآن سه آیه ذکر شده است.

(آیه 90 کهف و آیه 22 فصلت و آیه 45 اسراء) که در هیچ کدام از آنها نمی توان در مورد ستارالعیوب بودن خدا استفاده نمود. اما در قرآن از سه واژه (عفو) و (صفح) و (غفران) می توان استفاده نمود و از مهفوم این واژه ها ساتر و ستّار بودن خدا را نتیجه گرفت.

با مراجعه به آیات قرآن می توان فهمید که عفو و صفح و غفران به ترتیب درجه بالاتری از قبلی دارند. معنی عفو در فرهنگ لغات قرآنی به معنی گذشت و بخشودن و نادیده گرفتن است.

ولی صفح به قول راغب اصفهانی در کتاب (المفردات) اَبلغ از عفو است. یعنی علاوه بر بخشودن، نادیده گرفتن و به روی طرف خطاکار نیاوردن است. کما اینکه خداوند در قرآن در آیه 22 سوره نور می فرمایدSadوَلیَعفوا وَلیصفَحُوا اَلا تُحِبتونَ اَن یَغفِرَاللهُ لکم) ببخشید و مطالب را نادیده بگیرید، آیا می خواهید، خدا شما را بیامرزد؟

غفران از عفو و صفح بالاتر است. غفران در فرهنگ لغت قرآن پوشاندن و مستور کردن آمده است که بسیار بالاتر از عفو و صفح است و در آیه 22 سوره نور که ذکر شد بعد از (ولیعفواً) و (ولیصفحوا) غفران به کار رفته است.

علامه طباطبائی در تفسیر المیزان و استاد مطهری در تفسیر خود (جلد چهارم و هفتم از دوره آشنایی با قرآن) این تفاوت ها را ذکر می کنند، به همین ترتیب که در بالا عرض شد و استاد مطهری داستان انس بن مالک که افطاری برای پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) آماده کرده بود ولی چون یکی دو ساعت گذشت و پیامبر (صلی الله علیه و آله) تشریف نیاوردند، آن افطاری که شیر بود خورد و سپس خوابید. بعداً پیامبر (ص) آمدند و دیدند اَنس بن مالک خوابیده، سراغ شیر رفتند و فهمیدند اَنس آن را خورده است. نه تنها او را از خواب بیدار نکردند، بلکه فردا هم از او بازخواست نکردند (صَفح) و حتی این قضیه را رسول اکرم (ص) در مورد او غفران کردند یعنی مستور و پوشیده نگه داشتند، نه به او گفتند و نه این عیب را به رخ دیگران کشاندند.

پس خداوند هم عیب و گناه بنده را غفران می کند و می پوشاند، آنقدر خدا پوشاننده و ستار است که حتی در اثر توبه ی بنده، تمام گناهان و عیب ها را به نیکی ها و حسنات تبدیل می کند، کما اینکه در این مورد در سوره فرقان آیه 70 می خوانیم

(قَأو لئِکَ یُبَدِلُ اللهُ سَیّاتهم حَسَناتٍ و کانَ الله غفوراً رحیماً)

یعنی خدا گناه و خطای توبه کنندگان را به حسنات و نیکی ها تبدیل می کند.

در اصول کافی باب روایات توبه آمده که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: چون بنده توبه واقعی کرد، خدا آن گناه را از یاد فرشتگان ثبت اعمال مستور می کند و به قطعه های زمین امر می کند، آن چه از گناه روی شما عمل کرده آن را کتمان کنید و مستور دارید. در این ارتباط می توانید به کتاب قاموس قرآن (تألیف سید علی اکبر قرشی) یا الکاشف علی موضوعات نهج البلاغه (تألیف سید جواد مصطفوی خراسانی) مراجعه نمائید. در دعاها فراوان واژه ستّار و ستر آمده است که می توانید به دعای کمیل، صحیفه سجادیه، دعای ابوحمزه ثمالی مراجعه فرمائید.

اما درباره منابعي كه در آنها از كرم و پوشش خداوند درباب گناهان ياد شده مي توان به منابع زير اشاراتي نمود.

براي مثال :

در دعای کمیل آمده (اللهم لا اَجدُ لذنوبی غافراً و لالِقَبائحی ساتراً) در فراز دیگر دعای کمیل آمده (اللهم مولای کم من قبیحٍ سَتَرتَهُ) و در فراز دیگر همین دعا آمده که (لاتَفضَحنی بِخَفّی ما اطلعت علیه من سرّی) (خدایا از آن چه از اسرار من می دانی مرا رسوا مکن) و در فراز دیگر آمده است (و برحمتک اخفیته وبفضلک سترته)
و در دعای ابوحمزه آمده است (ربّ جللنی بسترک) (خدایا مرا با پرده پوشی خود بپوشان) یا آمده (ربِ خیر الساترین) (ای خدائی که بهترین پوشانندگانی) و یا در این دعا خدا را با صفات (ستارالعیوب) و (غفارالذنوب) خوانده است.
اما آثار و عواقب نپوشاندن گناه و عیب توسط خدا:
1. در قرآن: ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین (اعراف 23) که اثر عدم غفران را زیان کاری بشر معرفی کرده.
2. در قرآن: بلی من کسب سیئتهً و احاطت به خطیئه فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون (81 بقره) نتیجه احاطه گناهان و عدم غفران الهی را جاودانگی در آتش جهنم معرفی می کند
3. در دعای کمیل عدم پوشش و بخشش خداوند را رسوا شدن بنده معرفی کرده است (و لا تفضحتی بحفی ما اطلعت علیه من سری) که اگر خدا نپوشاند انسان رسوا می گردد.
4. به فطرت خودمان هم که مراجعه می کنیم بخوبی می فهمیم اگر پوشش و بخشش خدا نباشد و مردم از عیوب یکدیگر مطلع شوند ریشه حیات اجتماعی و اعتمادها از بین می رود و دیگر هیچ کسی نیست که کس دیگری را قبول داشته باشد.
5. در بررسی آیات و روایات قرآن بخوبی می فهمیم که یک ضرر مهم دیگر نپوشاندن گناه توسط خدا و نبخشیدن بنده، از بین رفتن اعتماد بنفس بشر و ناامیدی اوست که ممکن است به ضرر دین او و حتی خارج شدن او از دین گردد.
لذا خداوند در این باره به بنده امید می دهد و در سوره زُمر آیه 53 می فرماید: (قل یا عبادی الذین أسرقوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله اِنّ الله یغفرالذنوب جمیعاً) (ای بندگان من که بر اثر گناه بر خویش اسراف کرده اید، از رحمت خدا مأیوس نگردید که خدا همه گناهتان را می آمرزد) البته به شرط توبه و انابه به درگاه خدا.



چه بد احوالند كساني كه در رسوايي عيوب ديگران اسراف مي ورزند تا زماني كه رسواي عالم مي گردند .

بهتر است ، يك انسانِ حتي بي دين ، در افكار و اعمال ديگران رخنه نكند و گناهان و خطاياي ايشان را در جامعه و يك جمع رشته نكند ، تا خداوند مهربان و مهر گستر ، سايه عفو و رحمت خود را بر سر او گسترده تر از پيش و بيشتر از بيش نمايد .