کلمه بازی
از روی پل عابر پیاده٬ عرض خیابان را به طول عمرم اضافه می کنم
گردی زمین٬ تمامی خداحافظی ها را به سلام ختم می کند
به لطف دسته کلاغ ها٬ درخت عریان میوه داده است
زلزله حرمت بناهای پیر را نگه نمی دارد
آدم بد قول اسکناس بدون گوشه است
درجه تبم آنقدر بالا بود دست دکتر نرسید آن را پایین بیاورد
زلزله برای آمدن سقف را به در ترجیح میدهد
پاییز از درخت ها بالا می رود٬برگ ها را پایین می آورد
اجلش رسید٬ اما خودش هنوز نرسیده بود
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۰۵/۱۵ ساعت ۹:۳۹ ب.ظ توسط مصطفی سلیمانی
|





(APPENDIX ITEM)