اسلام و تربیت جنسی
اسلام و تربیت جنسی
مصطفی سلیمانی
الف.
بدون تردید، بخشی از موفقیتها و کامیابیهای بشر در گرو تربیت جنسی است؛ چراکه تکامل و تعالی انسان، بسته به تربیت و خودسازی در همه ابعاد وجود اوست و غریزه جنسی یکی از این ابعاد است. لذا هر مکتبی که ادعای تامین سعادت بشر را دارد، باید برای غریزه جنسی، برنامه داشته باشد و پاسخ روشنی به آن دهد.
در برخورد با این بخش از ماهیت انسان، مکاتب مختلف، واکنشهای متفاوتی نشان دادهاند. برخی مرکز ثقل حیات انسان را غریزه جنسی شمردند و در ارضای این غریزه، راه افراط را در پیش گرفتند که منجر به پیدایش بیبند و باری جنسی گردید.
از سوی دیگر، برخی به بهانه تقدّس و تدّین، این بخش از ماهیت انسان را نادیده گرفتند و حتی سخن گفتن از آن را نادرست دانستند که موجب پیدایش پدیده تبتّل و رهبانیت جنسی در صدر اسلام شد و ممکن است رگههایی از آن، در هر زمانی وجود داشته باشد.
پرسش اساسی این است که:
اسلام چه برنامهایی برای تربیت جنسی دارد؟ و این برنامه از چه منطقی پیروی میکند؟ در آموزههای دینی ما، گزارههای فراوانی در اینباره وجود دارد و تحقیقات متفاوتی نیز در اینباره انجام شده و هر کدام با رویکردی خاص به این مساله پرداختهاند.
بشر با همه پیشرفت خود در علوم، گرفتار بحرانها و نابهسامانیهای فراوانی در زمینه تعلیم و تربیت و بویژه در آموزش و تربیت جنسی است. نداشتن جهانبینی درست و فقدان نظام تربیتی مبتنی بر مبنای نظری وحیانی و داشتن دید صرفا مادی به تربیت جنسی و غفلت از جنبههای روانی، معنوی، اخلاقی و اجتماعی آن، باعث شده است که بشر در این بحران، همچنان غوطهور باشد و نه تنها پیشرفت نکند، بلکه در مراحلی، تنزّل نیز یابد.
ب.
در تربیت جنسی(همانند کل تعلیم و تربیت)، به ارائه یک بینش کلی حاکم بر همه رفتارها و بایدها و نبایدهای آموزشی و تربیتی، نیاز است، به گونهای که بین آنها، نوعی ارتباط، انسجام، نظم و هماهنگی ایجاد کند. این بینش، بنا به اهمیت خود، از منشئی فراتر از تجربه و دید صرفا مادی، سرچشمه میگیرد؛ زیرا تجربه، اساسا «جزءنگر» است؛ ولی بینش، میباید نظرگاهی «کلنگر» داشته باشد ک از مقامی والاتر بر انسان، رفتارها، آموزشها و تربیتهای او نظاره کند. این خلاء بزرگی است که در تعلیم و تربیت امروز احساس میشود و باید با روی آوردن به وجب و با اتّکای به بینش کلی برگرفته شده از آن، به نظامی نو در تعلیم و تربیت(بویژه در تربیت جنسی) دست یافت.
ج.
تعریف های فراوانی برای تربیت جنسی، مطرح شده است از جمله: «فراهم آوردن زمینه رشد غریزه جنسی، به گونه ای که ضمن استفاده لازم از این غریزه، از انحرافات و لغزش های جنسی نیز پیشگیری شود.» و یا طبق تعریف دیگری، «مقصود از تربیت جنسی، این است که کودک را به گونه ای بپرورانیم که هنگامی که به سن بلوغ رسید، حلال و حرام را در مسایل جنسی تشخیص دهد و به وظایف زناشویی و همسری آگاه باشد و از لاابالیگری بپرهیزد و راه و رسم عفت اسلامی، خلق و خوی او باشد و در وادی شهوت، سرگردان نشود.» بنابراین، تربیت جنسی، از آغاز کودکی شروع می شود و تا سن جوانی و میانسالی، ادامه پیدا می کند.
مسأله ای که لازم به آن پرداخته شود، «آموزش جنسی» و تفاوت آن با «تربیت جنسی» و همچنین نقش آن در تربیت جنسی است. در تعریف آموزش جنسی، گفته شده که عبارت است از: «ارائه هر نوع دانش و آکاهی علمی و نظری، به شخصی که به خاطر جنسیت خاص متناسب با سن و به اقتضای مرحله های رشدی خود، جهت تأمین سلامت روانی، جسمی و اجتماعی و رفع نیاز جنسی و تعالی خویشتن و بقاء نسل بدان نیازمند است.
د.
بر این اساس، آموزش جنسی، باید هم به صوت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم و با هدف پرورش نسل سالم و جامعه صالح انجام شود. صلاح و فساد هر جامعه، بر اساس صلاح و فساد افراد و روابط آنها با یکدیگر و از جمله روابط جنسی شکل می گیرد. اگر همه یا بیشتر افراد جامعه سالم باشند و روابط آنها با یکدیگر، با ارزش ها و هنجارهای دینی، منطبق باشد آن جامعه، جامعه ایی سالم است.
آموزش مسائل جنسی، به صورت صحیح و کاممل در هر دوره و فراگیری ارزش ها و هنجارهای دینی و عملکردهای افراد در هر مقطع سنی افراد را به سوی صلاح و پرهیز از فساد می کشاند و سلامت روان را برای آنان به دنبال دارد و در نتیجه، نسل جامعه سالم پرورش می یابد و جامعه سالم می شود.
مصطفی سلیمانی
الف.
بدون تردید، بخشی از موفقیتها و کامیابیهای بشر در گرو تربیت جنسی است؛ چراکه تکامل و تعالی انسان، بسته به تربیت و خودسازی در همه ابعاد وجود اوست و غریزه جنسی یکی از این ابعاد است. لذا هر مکتبی که ادعای تامین سعادت بشر را دارد، باید برای غریزه جنسی، برنامه داشته باشد و پاسخ روشنی به آن دهد.
در برخورد با این بخش از ماهیت انسان، مکاتب مختلف، واکنشهای متفاوتی نشان دادهاند. برخی مرکز ثقل حیات انسان را غریزه جنسی شمردند و در ارضای این غریزه، راه افراط را در پیش گرفتند که منجر به پیدایش بیبند و باری جنسی گردید.
از سوی دیگر، برخی به بهانه تقدّس و تدّین، این بخش از ماهیت انسان را نادیده گرفتند و حتی سخن گفتن از آن را نادرست دانستند که موجب پیدایش پدیده تبتّل و رهبانیت جنسی در صدر اسلام شد و ممکن است رگههایی از آن، در هر زمانی وجود داشته باشد.
پرسش اساسی این است که:
اسلام چه برنامهایی برای تربیت جنسی دارد؟ و این برنامه از چه منطقی پیروی میکند؟ در آموزههای دینی ما، گزارههای فراوانی در اینباره وجود دارد و تحقیقات متفاوتی نیز در اینباره انجام شده و هر کدام با رویکردی خاص به این مساله پرداختهاند.
بشر با همه پیشرفت خود در علوم، گرفتار بحرانها و نابهسامانیهای فراوانی در زمینه تعلیم و تربیت و بویژه در آموزش و تربیت جنسی است. نداشتن جهانبینی درست و فقدان نظام تربیتی مبتنی بر مبنای نظری وحیانی و داشتن دید صرفا مادی به تربیت جنسی و غفلت از جنبههای روانی، معنوی، اخلاقی و اجتماعی آن، باعث شده است که بشر در این بحران، همچنان غوطهور باشد و نه تنها پیشرفت نکند، بلکه در مراحلی، تنزّل نیز یابد.
ب.
در تربیت جنسی(همانند کل تعلیم و تربیت)، به ارائه یک بینش کلی حاکم بر همه رفتارها و بایدها و نبایدهای آموزشی و تربیتی، نیاز است، به گونهای که بین آنها، نوعی ارتباط، انسجام، نظم و هماهنگی ایجاد کند. این بینش، بنا به اهمیت خود، از منشئی فراتر از تجربه و دید صرفا مادی، سرچشمه میگیرد؛ زیرا تجربه، اساسا «جزءنگر» است؛ ولی بینش، میباید نظرگاهی «کلنگر» داشته باشد ک از مقامی والاتر بر انسان، رفتارها، آموزشها و تربیتهای او نظاره کند. این خلاء بزرگی است که در تعلیم و تربیت امروز احساس میشود و باید با روی آوردن به وجب و با اتّکای به بینش کلی برگرفته شده از آن، به نظامی نو در تعلیم و تربیت(بویژه در تربیت جنسی) دست یافت.
ج.
تعریف های فراوانی برای تربیت جنسی، مطرح شده است از جمله: «فراهم آوردن زمینه رشد غریزه جنسی، به گونه ای که ضمن استفاده لازم از این غریزه، از انحرافات و لغزش های جنسی نیز پیشگیری شود.» و یا طبق تعریف دیگری، «مقصود از تربیت جنسی، این است که کودک را به گونه ای بپرورانیم که هنگامی که به سن بلوغ رسید، حلال و حرام را در مسایل جنسی تشخیص دهد و به وظایف زناشویی و همسری آگاه باشد و از لاابالیگری بپرهیزد و راه و رسم عفت اسلامی، خلق و خوی او باشد و در وادی شهوت، سرگردان نشود.» بنابراین، تربیت جنسی، از آغاز کودکی شروع می شود و تا سن جوانی و میانسالی، ادامه پیدا می کند.
مسأله ای که لازم به آن پرداخته شود، «آموزش جنسی» و تفاوت آن با «تربیت جنسی» و همچنین نقش آن در تربیت جنسی است. در تعریف آموزش جنسی، گفته شده که عبارت است از: «ارائه هر نوع دانش و آکاهی علمی و نظری، به شخصی که به خاطر جنسیت خاص متناسب با سن و به اقتضای مرحله های رشدی خود، جهت تأمین سلامت روانی، جسمی و اجتماعی و رفع نیاز جنسی و تعالی خویشتن و بقاء نسل بدان نیازمند است.
د.
بر این اساس، آموزش جنسی، باید هم به صوت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم و با هدف پرورش نسل سالم و جامعه صالح انجام شود. صلاح و فساد هر جامعه، بر اساس صلاح و فساد افراد و روابط آنها با یکدیگر و از جمله روابط جنسی شکل می گیرد. اگر همه یا بیشتر افراد جامعه سالم باشند و روابط آنها با یکدیگر، با ارزش ها و هنجارهای دینی، منطبق باشد آن جامعه، جامعه ایی سالم است.
آموزش مسائل جنسی، به صورت صحیح و کاممل در هر دوره و فراگیری ارزش ها و هنجارهای دینی و عملکردهای افراد در هر مقطع سنی افراد را به سوی صلاح و پرهیز از فساد می کشاند و سلامت روان را برای آنان به دنبال دارد و در نتیجه، نسل جامعه سالم پرورش می یابد و جامعه سالم می شود.
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۶/۰۹/۲۱ ساعت ۱۱:۱۶ ب.ظ توسط مصطفی سلیمانی
|
(APPENDIX ITEM)