کشکول کودکانه شماره 34
روز همۀ بچههای جهان

(به مناسبت روز جهانی کودک)
روز جهانی کودک را خود بچهها به وجود آوردهاند. در سال 1986 میلادی، دو نفر از بچههای نه ساله مدرسهای در شهر نیویورک، نامهای به دبیر کل آن زمان سازمان ملل متحد نوشتند و از او خواستند تا به اتفاق همۀ بچههای جهان، روزی را به صلح اختصاص دهند. آنها در نامهشان نوشته بودند:
«بزرگترهای ما برای خود عقاید ثابتی دارند. آنها چون ما بچههایشان هستیم، ما را دوست دارند اما آیا آنها میدانند که چه دنیای را برای ما به وجود آوردهاند؟ اگر کمترین اشتباهی در ماشین هستهای جهان که ساختهی دست بزرگترهاست رخ دهد، ما هرگز شانسی برای رشد نخواهیم داشت. ما امکانی برای رشد و پرورش میخواهیم.»
بچهها در روز جهانی کودک میخواهند بگویند در حالی که همه ساله هزینههای زیادی خرج اسلحه و جنگها میشوند. بچههای زیادی از نداشتن بهداشت، گرسنگی و بد غذایی رنج میبرند و میمیرند.
بزرگترها خودشان گفتهاند که اگر 5 دلار به هر کودک اختصاص پیدا کند. میتوان جان 90 درصد بچههایی که همه ساله میمیرند را نجات داد یا اینکه سطح زندگی بچهها را در کشورهای فقیر بالا برد. این مبلغ، فقط یک ششم هزینههای نظامی در جهان است. بچهها در روز جهانی کودک میخواهند به همه بگویند که از همهی گروههای اجتماعی دیگر، آسیب پذیرترند و از هیچ چیز آنها از جمله، غذا، پوشاک و نیازهای دیگرشان نباید کم کرد.
نياز عاطفي و رواني كودك
مهمترين نياز عاطفي و رواني كودك در محيط خانواده، مهر و محبت، و توجه و احترام است. كمبودهاي عاطفي كودكان، صدمات جبران ناپذيري به آينده آنان وارد ميسازد. كودك بايد احساس كند كه او را دوست دارند و همان طوري كه هست او را قبول دارند. اين احساس كودك، باعث حس خودارزشي او ميشود و از طرفي حس ايمني و نياز عاطفي كودك ارضا ميگردد. تحقيقات نشان ميدهد كه ريشه بسياري از ناسازگاريهاي دوران جواني و بزرگسالي از دوران كودكي آنان نشأت ميگيرد. اگر پدر و مادر بتوانند با رفتار و كردار خويش، نيازمنديهاي عاطفي كودكان خود را برآورند، مسلما در بزرگسالي از شخصيت سالمي برخوردار ميشوند.
تحقيقات نشان ميدهد، نوزاداني كه در آغوش گرم و مهرگستر مادر تغذيه ميكنند، تنها تغذيه جسمي نميشوند، بلكه از حيث روحي نيز تغذيه ميگردند. زماني كه كودك در آغوش مادر قرار ميگيرد، صداي قلب مادر، به كودك آرامش و امنيت خاطر ميبخشد. مادراني كه به شيردادن كودكان خود علاقهمند نيستند و آنها را با بيميلي و نارضايتي در آغوش ميگيرند، حالات در خود فرورفتگي و بيحسي در كودكان خود به وجود ميآورند.
خداباوری در کودکان
برای پرورش خداباوری کودک، از وقایع عادی زندگی کمک بگیرید!
لازم نیست همیشه برای پرورش خدا باوری در کودک کارهای و مراسم بسیار بزرگ انجام دهید تا به او حضور خداوند را نشان دهید. از اتفاقاتی که در زندگی پیش میآید کمک بگیرید. خداوند را در جریان اتفاقات زندگی به او نشان بدهید. استفاده از جملاتی نظیر خواست خدا اینطور بود، هر چه خدا بخواهد و غیره در مسائلی که پیش میآید میتواند کمک کننده باشد. با او طوری خداحافظی کنید که معنی جمله شما را در حسن خداحافظی مثل خدا نگهدارت و یا به خدا میسپارمت را درک کند و احساس کند که شما او را تنها نمیگذارید، بلکه به یک منبع قدرت و حمایت قویتری میسپارید که پشتیبان اوست.
آرزوی موش کوچولو
مادر موش كوچولو همیشه می گوید: «اگر به آسمان نگاه كنی و ستارهی دنباله داری را ببینی، حتماً آرزویی كه میكنی بر آورده میشود.» به همین دلیل موش كوچولو هر شب هنگام خواب از پنجرۀ اتاقش به آسمان نگاه میكند. آن شب وقتی كه به آسمان نگاه كرد، ستارهای را دید كه دنبالهای زیبا و نورانی داشت. موش كوچولو خیلی خوشحال شد و دوید تا مادرش را با خبر كند.
موش كوچولو به مادرش گفت: «بالاخره ستارهی دنباله داری را دیدم.»
مادرش گفت: «چه عالی. تو موش خوش شانسی هستی.»
موش كوچولو گفت: «آرزویی كه كردم برآورده می شود؟»
مادرش گفت: «هر آرزویی كه زیبا باشد برآورده می شود.»
موش كوچولو گفت: «پس برآورده می شود.»
مادرش گفت: «حالا بگو ببینم آرزویت چی بود؟»
موش كوچولو گفت: «آرزوكردم همۀ بچّه موشهای روی زمین یك روز ستارهی دنباله داری را ببینند.»
نامۀ کودک ابتدایی به حاج آقای قرائتی
حاج آقا قرائتی به خاطرهای از یک کودک اشاره کرد و گفت: یك بچۀ ابتدایی نامه نوشته، «قرائتی تو اسراف میكنی، خدا تو را دوست ندارد. چون گچ كوچك دستت بود، افتاد، خم نشدی برداری، یك گچ دیگر دست گرفتی. این گچ زیر پایت له شد. همین مقداری كه گچ له شد اسراف كردی، اسراف گناه كبیره است. تو هم آدم بدی هستی.»
عدد هفت، یکی از اصول تربیت
هر مرحله زندگی، اقتضای رفتار متناسب همان مرحله را دارد:
هفت سال اول:
در هفت سال اول زندگی، بچه باید آقایی کند، یعنی هر کار خواست برایش انجام بدهد (صبرکن نوبت تو هم میشود.) بعضیها از بچههای کوچک انتظارات بزرگ دارند در حالیکه اساساً در این دوران هنوز چیزهایی مثل حس نظم و فرمانبرداری در وجودش شکل نگرفته. بیجهت نگفتهاند که چون سر و کار تو با کودک افتاد، پس زبان کودکی باید گشاد. تربیت جایش در هفت سال دوم است.
هفت سال دوم:
هفت سال دوم جای تو و او عوض میشود و حالا هر کاری تو بگویی برایت میکند. هفت سال دوم زمان تربیت و آموزش فرزند است که باید خیلی روی او سرمایهگذاری زیادی کنی. هم وقت بگذاری هم جدیت کنی. مبادا آن را ساده بگیری. در آینده هر چه بشود، حاصل بذری است که در این هفت سال کاشتهای.
هفت سال سوم:
هفت سال سوم هم میشود دستیارت. آن آموزش و تربیت هفت سال قبل فرزندت در این مدت کامل میشود. در واقع این مرحله، مرحله کار آموزشی در زندگی است پس باید به نقش خودت و او توجه کنید . حالا او وارد اجتماع می شود و شما می توانید از دیدن او لذت ببرید و به او افتخار کنید.



(APPENDIX ITEM)