به پیر، به پیغمبر این راهش نیست...!
به پیر، به پیغمبر این راهش نیست...!
دو سه شبِ پیش با موتور داشتم از جلویِ حرم حضرت معصومه(س) رد می شدم که دیدم یه آقایی جلویِ یه خانمی رو که موهاش مقداری پیدا بود رو گرفته و داره تذکر لسانی می ده! اون خانم جوان با مادرِ پیرش بود... بندۀ خدا پیرزن هم ظاهراً تازه از بیمارستان مرخص شده بود و هنوز سُن بهش وصل بود!
حالا تو این وضعیت این آقا کلید کرده بود و داشت به این خانم جوان تذکر لسانی می داد...! به خدا قسم رفتم موتورم رو پارک کنم و برم به این آقا تذکر لسانی بدم که: «عزیز من! داری چی کار می کنی؟! به خدا این راهش نیست...!»
تو این وضعیت، چند نفر جمع شده بودند و این آقا هنوز داشت سماجت می کرد... من دیر رسیدم که باهاش یه مقدار صحبت کنم... خیلی قاطی بودم...!
خدا رو شاهد می گیرم می خواستم زار بزنم که خدایا این بندگانِ خدا گناه دارند...!
خلاصۀ کلام، ما بلد نیستیم!
«اگر دلِ چوپان بخواهد، از بُز نر شیر می دوشد...!»
------------------------------------------------
پ ن:
1- از شروط امر و نهی این است که اولاً امر و نهی کننده، خودش واقف و عامل باشد -که عموماً متأسفانه اینگونه نیست- و ثانیاً قدرت این کار را داشته باشد -عموماً قدرت جسمی دارند- و ثالثاً احتمال تأثیر نیز بدهد -این یکی اصلاً مهم نیست-. بدیهی است اگر در جایی متوجه شد که نه تنها تأثیر ندارد، بلکه نتیجه سوء نیز به بار میآورد، باید بی خیال شد!
2- این خانم جوان فقط داشت به این آقا فحش می داد که به تو چه مربوطه و...
خیلی دوست داشتم برم به این دو خانم بگم که: «این آقا اشتباه کرده اینجوری حرف زده و شرایط شما رو درک نکرده...!»
3- سوال: آیا در مقولۀ امر به معروف و نهی از منکر، تذکر لسانی وظیفۀ هر مسلمانی هست؟
(APPENDIX ITEM)