تمرین سخت سکوت...
تمرین سخت سکوت...
|
شاگرد چهارم با تکبر گفت: «من تنها کسی بوم که حرف نزد!» |
استادی، چهار شاگرد احساساتی داشت. روزی از آنها خواست که یاد بگیرند جلوی زبان خود را نگه دارند. سپس تمرینی برای تمرکز به آنان داد که بر اساس آن باید چندین روز سکوت میکردند.
روز اول هیچ یک از آن چهار نفر صحبت نکرد. در سکوت غذا میخوردند، در سکوت تمرکز و تعمق میکردند و در سکوت میخوابیدند. حتی روز دوم هم این آزمایش مشکل را با سکوت آغاز کردند، اما خدمتکار از روی عمد یا ناآگاهانه فراموش کرد که برای یکی از آنان چایی بریزد.
شاگرد سر او فریاد زد: «پس چایی من چه میشود؟»
شاگرد دوم خندهای کرد و گفت: «حالا تو سکوت خود را شکستی!»
سومین شاگرد به آن دو هشدار داد: «ای احمقها! قرار بود ما سکوت کنیم...»
و شاگرد چهارم با تکبر گفت: «من تنها کسی بوم که حرف نزد!»
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۱۲/۲۱ ساعت ۷:۵۸ ق.ظ توسط مصطفی سلیمانی
|

(APPENDIX ITEM)