طلاق عاطفی در زندگی زناشویی
طلاق عاطفی در زندگی زناشویی
آپاندیس قلم: «اگر طلاق قانونی را زلزلهای با بزرگای سه و چهار در ارکان خانواده و اجتماع بدانیم، طلاق عاطفی زلزلهای است با بزرگای شش یا هفت. شایسته است قطبنمای بهتری برای خروج از حیطه گسل و در امان ماندن از آوار آن به دست گیریم».
رویش را برمیگرداند، اشکهایی را که از چشمه چشمانش جاری شده با دستمالی سپید پاک میکند. لحظاتی طولانی بغضآلود و آرام، از پشت پرده پُرآبی که نگاهش را تار کرده به ناکجایی در دوردست خیره میشود و سکوت میکند. بیآنکه سمت نگاهش را عوض کند، تای دستمال را باز میکند و انگار بخواهد خیسی اشکهای سپرده به دستمال را درون آن مخفی کند، از سمت دیگر دوباره آن را تا میزند و آرامتر از قبل، زمزمه میکند:
«کی را دارم بروم پیشش؟ از کجا بیاورم که بخورم؟ چه کار کنم؟ چارهای هم دارم؟ باید گاه و وقتی بیایم اینجا کمی اشک بریزم، کمی درد دل کنم، کمی حرف بزنم، کمی ناله کنم تا دلم باز شود و به خاطر این دو تا بچه هم که شده بلند شوم بروم دوباره سر زندگیام… روز از نو روزی از نو. باید تحمل کنم. کبودی و کوفتگی اولم که نیست. غم و غصه نو که نیست. همین شما آمدید همصدا شدید که داری پیر میشوی، ما چه کنیم، تو ازدواج نکنی ما هم میمانیم و پیر میشویم… دهانم را بستید. آقاجان رفت زیر خاک، شما هم رفتید گوشه زندگی خودتان نشستید به تماشا. من ماندم و این سینه پُر، تنها.»
خواهرش قصد میکند چیزی بگوید، اما لب و دندان بر هم میفشارد و نقش سنگ صبوری را پی میگیرد که با صورتی برافروخته و قرمز، گوش سپرده به درد دل زنی نحیف، دردمند، و پیرتر از سن و سالش.
باتلاقِ طلاق؟
طلاق عاطفی، طلاق علایق و باتلاق کِشنده و کُشنده زندگی زناشویی است. جایی ثبت نمیشود.

(APPENDIX ITEM)