عبرتهاي اندلس : تهاجم فرهنگى و انقلاب اسلامى
عبرتهاي اندلس : تهاجم فرهنگى و انقلاب اسلامى
در صدر اسلام نيز در اثر همين بى تفاوتى و دنياطلبى و رفاهجويى مردم و مسئولان، ديرى نپاييد كه حكومت عدل اسلامى حضرت على عليهالسلام از بين رفت و حكومت ظلم و جور بنى اميه سراسر سرزمين اسلامى را فراگرفت و فرهنگ اصيل اسلامى نابود گرديد و مىخوارگى و دنيا پرستى پادشاهان، شيوهى رايج حاكمان جور در سرزمينهاى اسلامى گرديد و فرهنگ عمومى مردم نيز رو به ديگرگونى نهاد.

تعريف فرهنگ و تهاجم فرهنگى
------------------------------------
فرهنگ را اين گونه مىتوان تعريف كرد:
فرهنگ عبارت است از مجموعه مايه هايى كه رفتار انسان را از رفتار حيوانات مشخص و ممتاز مىسازد.
بنابراين سه بخش اساسى براى فرهنگ مىتوان در نظر گرفت:
اول ـ شناختها و باورها؛
دوم ـ ارزشها و گرايشها؛
سوم ـ رفتارها و كردارها.
تهاجم فرهنگى را نيز مىتوان چنين تعريف كرد: تلاش جامعهاى براى تحميلِ فرهنگ خود بر جامعهى ديگرى كه فرهنگى جداگانه دارد، يا دست كم، ايجاد نوعى دگرگونى در فرهنگ آن جامعه.
آيا هجوم فرهنگى، هميشه نامطلوب و زشت است يا ممكن است گاهى پسنديده باشد؟
اين مطلب به جنبهى ارزشى بحث مربوط است كه بايد آن را به تفصيل بررسى كرد. ولى، به طور اجمال مىتوان گفت كه هجوم فرهنگى، هميشه زشت و نكوهيده نيست. اگر جامعهاى فرهنگ منحط، ارزشهاى دروغين، باورهاى غلط و شناختهاى نادرست داشته باشد و جامعهى ديگرى، به انگيزهى الهى و به قصد اصلاح بكوشد باورهاى غلط آن را به ارزشهاى صحيح تبديل نمايد، اين كار ناپسند و نكوهيده نيست، ولى معمولاً از تهاجم فرهنگى، تأثيرگذارى نا به جا و ناحق اراده مىشود كه گروهى دربارهى جامعهى ديگر انجام مىدهند و مىخواهند دگرگونىهاى نامطلوبى در آن جامعه به وجود آورند كه از ديدگاه كسانى كه از آن به هجوم تعبير مىكنند، اين دگرگونىها نامطلوب است.

(APPENDIX ITEM)