انفكاك يا اختلاط زن و مرد؟ كداميك؟
انفكاك يا اختلاط زن و مرد؟ كداميك؟
پاسخگو: مصطفی
سلیمانی
پرسش:
اختلاط زن و مرد در چه شرايطي بدون اشكال است؟
با عرض و سلام و خسته نباشيد
1- لطفا بفرماييد اختلاط زن و مرد اگر با رعايت حجاب و حيا باشد اشكال شرعي دارد يا خير؟ و اگر اشكال شرعي ندارد آيا در صورتي كه منافع اجتماعي در برداشته باشد مثلا در يك محيط كاري تخصصي و مفيد مثل دانشگاه باشد آيا ترك اختلاط باز هم به عنوان يك امر استحبابي و اخلاقي توصيه مي شود يا خير؟
2- آيا اشكال دارد زن در ارتباط با نامحرمي كه غريبه نيست و نظر سوء ندارد لبخند كم رنگي بر لب داشته باشد، در عين اينكه حجاب و حياي دروني دارد؟
با تشكر فراوان
پاسخ:
روابط زن و مرد يكى از مسائلى است كه شناخت صحيح احكام و آداب اسلامى در اين زمينه و عمل به آن ها ضامن سلامت فرد و جامعه است. از جمله مسائل مورد بحث در جامعه كنوني، مسئله ارتباط يا به تعبير بهتر، اختلاط دختران و پسران يا زنان و مردان است.
بايد به اين حقيقت گردن نهاد كه آدمي در دو جنس زن و مرد آفريده شده است و خداوند گرايش اين دو جنس به يكديگر را در نهاد آنها سرشته است. طبيعت انسان، عرف جامعه و شريعت اسلام هم بر اين گرايش صحه گذاشته و آن را به عنوان بديهي ترين اصل فطرت پذيرفته است. اما ارتباط زنان و مردان پيش از ازدواج چگونه و حد و حدود آن كدام است؟ مبناي اين ارتباط چيست و چگونه مي توان حد و مرز آن را تعيين كرد؟ بايد بدانيم مبناي ارتباط زنان و مردان از نظر دين اسلام چيست.
بي شك، ارتباط دختر و پسر و زن و مرد نامحرم بدون رعايت حدود شرعي برخلاف فرهنگ ديني و اعتقادي ماست و پشت پا زدن به پيمان هايي است كه با خدا بسته ايم؛ متعهد شده ايم كه فقط او را بپرستيم، برخلاف قانون او رفتار نكنيم و در برابر امر و نهي خدا تسليم باشيم. «أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ؛(1) به عهدي كه با خدا بستيد، وفا كنيد. «اِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولاً؛(2) همانا از عهد و پيمان سؤال خواهد شد.»
قبل از بيان محدوده و احكام اختلاط و ارائه راهكارهاي عملي براي آن، بايد به اين نكته توجه كرد كه در جامعه، ارتباط زن و مرد به شكل عام، مواردي چون روابط شغلي، خانوادگي و تحصيلي را در برمي گيرد و حدود و ثغور عرفي و قانوني براي آن تدوين شده است.
مطالبي را در قالب نكات خدمتتان عرضه مي داريم:
1- انفكاك يا اختلاط؟ كداميك؟
انفكاك از نظر اسلام حرمت بخشيدن به زن، حفظ حريم شخصيت و دور نگاه داشتن او از نگاه بيماردلاني است كه در او طمع مي كنند؛ چنانكه خداوند در بيان حكمت حكم حجاب مي فرمايد: «ذلك ادني أن يعرفن فلايؤذين»(3) تأكيد اسلام بر حضور اجتماعي زن همراه با توصيه به او درباره حفظ ورع و تقواست: «و اذا سئلتموهن متاعا فأسئلوهن من وراء حجاب ...؛(4) هرگاه از ايشان زنان پيامبر(ص) چيزي خواستيد، از پشت پرده و حايل طلب نماييد». اين آيه و آيات ديگر نظير «ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهن و ان يستعففن خير لهن»(5) دلالت مي كنند كه هر اندازه مرد و زن جانب ستر و پوشش و ترك برخوردهاي غير ضروري در محيط هاي اجتماعي را رعايت كنند، به تقوا و پاكي نزديكتر است.
احترام به شخصيت زن و حفظ حريم محيط هاي زنانه از نظر اسلام، تا حدي است كه رسول خدا(ص) از داخل شدن مردان بر جمع زنان بدون اجازه آنها نهي فرموده است: «نهي رسول اللّه (ص) أن يدخل الرجال علي النساء الا باذنهن»(6).
2- بايدها و نبايدهاي اخلاقي حضور اجتماعي زن و اختلاط و معاشرت با مردان:
اسلام براي هر نوع حضور اجتماعي زن و اختلاط و معاشرت او با مردان، بايدها و نبايدهاي اخلاقي را توصيه مي نمايد. درباره حضور اجتماعي زن اين قيد بيان شده است: بايد از هر آنچه منجر به فتنه و فساد مي شود، اجتناب كرد.
در زندگي اجتماعي به صورت طبيعي روابطي شكل مي گيرد؛ مانند رابطه همسايه با همسايه، دانش آموز با معلم، دانشجو با استاد. طبيعي است كه اينگونه روابط اجتماعي، هميشه ميان هم جنس(زن با زن، مرد با مرد) اتفاق نمي افتد. در بسياري از اين موارد، رابطه دو جنس مخالف (زن و مرد) نيز حتمي و قهري است. به طور قطع رابطه دو جنس مخالف را در دايره روابط محارم با يكديگر نيز، نمي توان منحصر دانست؛ زيرا انواع روابط ميان دو جنس مخالف در ميان اقوام و خويشاوندان، رفت و آمدهاي فاميلي و نيز در سطح جامعه صورت مي گيرد.
3- نظر اسلام: ارتباط در حد اعتدال:
از ديدگاه اسلام، ارتباط ميان زن و مرد في نفسه ممنوعيتي ندارد. طبيعي است، در جامعه اي كه معمولاً نيمي از آن را جنس مرد و نيمي ديگر را جنس زن تشكيل مي دهد، چاره اي جز ارتباط دو جنس مخالف با همديگر نيست. به تعبير ديگر، اجتماع مجموعه اي از زنان و مردان است و قابل تقسيم به جامعه مردان و جامعه زنان نيست.
برحسب ديدگاه اسلام، زن و مرد بايد با نگاه به شخصيت انساني هم كه به طور قطع در روابطي سالم خود را نشان مي دهد، در تعاملات اجتماعي حضور يابند. عايقي مفيد و مؤثر به نام هويت انساني وجود دارد كه سبب ايجاد جرياني سالم و آسيب ناپذير در روابط ميان زن و مرد مي شود. بر اين مبنا، مرد بايد در زيرساخت هاي فكري خويش، تصوير درستي از زن به عنوان يك شخصيت ارجمند، پاك، با كرامت و با حرمت داشته باشد و زن نيز بايد در روساخت هاي رفتاري اش كه وجوه ارتباطي او را در پوشش، گفتار و حركات نمايان مي كند، حرمت و كرامت زن بودن خود را نشان دهد. اين تنها طريقي است كه زن مي تواند مقام و موقعيت خويش را در برابر مرد حفظ نمايد. زن هر اندازه متين تر، باوقارتر و عفيف تر رفتار كند و خود را در معرض نمايش براي مرد قرار ندهد، بر حرمت و كرامتش افزوده مي شود.
از ديدگاه اسلام، روابط زن و مرد نامحرم نبايد به گونه اي باشد كه تمتعات جنسي در آن سهمي داشته باشد؛ زيرا تمتعات جنسي، منحصرا در چارچوب زندگي زناشويي مجاز است و كشاندن آن از محيط خانه به اجتماع، موجب تضعيف فعاليت هاي اجتماعي مي شود و در كنار عوامل ديگر، در كاهش آمار ازدواج تأثير مستقيم و بسزايي دارد. زيرا ازدواج، مانعي براي لذت جويي هاي نامحدود و آزاد محسوب مي شود. معاشرت هاي آزاد و بي بندوبار، ازدواج را به صورت يك تكليف و محدوديت در مي آورد كه بايد آن را با توصيه هاي اخلاقي يا احيانا با اعمال زور بر جوانان تحميل كرد. تفاوت جامعه اي كه روابط جنسي ميان زن ومرد را به محيط خانوادگي و در قالب ازدواج مشروع و قانوني محدود مي كند، با اجتماعي كه روابط آزاد در آن مجاز است، اين است كه ازدواج در اجتماع اول پايان انتظار و محروميت و در اجتماع دوم، آغاز محروميت و محدوديت است. در سيستم روابط آزاد جنسي، پيمان ازدواج به دوران آزادي دختر و پسر خاتمه مي دهد و آنها را ملزم مي سازد كه به يكديگر وفادار باشند، اما در سيستم اسلامي، ازدواج به محروميت و انتظار آنان پايان مي دهد.(7)
4- لبخند زدن هنگام صحبت با نامحرم:
از ديدگاه مراجع معظم تقليد لبخند زدن و شوخي كردن با نامحرم اگر با قصد لذت جنسي و يا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن باشد جايز نبوده و اشكال دارد. به خاطر جذابيتي كه زن و مرد به همديگر دارند، احتياط در ترك همۀ اين أمور است. انسان عاقل از رهزن ها به دور است.
- حاصل سخن اينكه:
اگر ائمه(ع) از حضور زنان در جامعه نهي كرده اند اينطور نيست كه اين نهي كلي و مطلق باشد. بلكه سيره عملي آنها به اين امر مطلق، تخصيص مي زند و نشان مي دهد كه منظور ائمه اين نيست كه زنان مطلقا نبايد در امور اجتماعي مشاركت داشته باشند. بلكه منظور آنها اين است كه زنان اولا، بدون دليل موجّه نبايد در ميان مردان و مقابل چشم آنها قرار گيرند. ثانيا، در صورت لزوم بايد حضورشان در حد نياز و ضرورت باشد و زائد بر آن به صلاح زنان و جامعه نيست چه اين كه مفسده هاي زيادي مي تواند داشته باشد. نكته ديگري كه بايد به آن توجه نمود اين است كه اجتماعي بودن زنان و داشتن جايگاه اجتماعي مستلزم حضور بي رويه و بدون دليل در ميان مردان نيست.
- منابع كمكي جهت مطالعۀ بيشتر:
1- احكام روابط زن و مرد، سيد مسعود معصومي؛ انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم.
2- جوانان و روابط، ابوالقاسم مقيمي حاجي؛ ناشر: مركز مطالعات پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه قم.
3- جوانان و روابط (پاسخ به پرسشهاي پيرامون روابط دختر و پسر)؛ مقيم؛ نشر: مركز مطالعات حوزه.
4- http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=6912&MagazineArticleID=83313
5- http://www.hawzah.net/FA/articleview.html?ArticleID=65772
پي نوشت ها:
1. نحل(16) آيه91.
2. اسراء(17) آيه 34.
3. احزاب(33) آيه 59.
4. احزاب(33) آيه 53.
5. نور(24) آيه 61.
6. شيخ كليني، اصول كافي، ج 5، ص 538، دارالكتب الاسلاميه، تهران 1365ش.
7. ر.ك. مجموعه آثار شهيد مطهرى، 1379، ج 19، ص 438، قم انتشارات صدرا.