الخیر فی ما وقع
برای خیلی ها این پرسش مطرح می شود که چرا ما هرگاه با مصیبت و گرفتاری مواجه می شویم، و نخستین تحلیل و توصیف ما از آن این است که در آن خیری بوده است؟ درحالی که وقتی گرفتار تصادف رانندگی می شویم و یا مرگ دوست و فامیل را می شنویم و یا از تحریم نفتی یا تحریم های دیگر استکبار جهانی اخباری در رسانه ها منتشر می شود، می گوییم حتما خیری درآن است. چرا ما چنین واکنشی را نسبت به حوادث تلخ و مرگبار مانند اشغال افغانستان و عراق یا جنگ ۳۳ یا ۲۲ روزه بروز می دهیم و چنین تحلیل و توصیفی را درپیش می گیریم؟ آیا می خواهیم خودمان را فریب دهیم؟ یا اینکه توصیف و تحلیل ما از آن وقایع، مصائب و گرفتاری ها، توصیفی واقع بینانه، مفید و سازنده است؟ از نظر روان شناسی چه آثار و پیامدهایی برای این گونه تحلیل ها و توصیف ها و تبیین ها و درنتیجه توصیه های مرتبط با آن، متصوراست.
نویسنده دراین مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی برآن است تا منشأ عبارت معروف «الخیر فی ما وقع» و این گونه تحلیل ها و تبیین ها را ارایه دهد.
پروردگاری خداوند بر هستی
در نگرش قرآنی، همه هستی، آفریده خداوندی فرزانه و حکیم است که به هدف و فلسفه ای آن را آفریده است. پس برای تحقق آن هدف، به عنوان رب العالمین، شغل خویش را ربوبیت و پروردگاری قرار داده و در هر بروز و ظهوری، در شأنی از شئونات هستی است. کل یوم هو فی شان.
باور به این که خداوند مالک هستی است درکنار باور به ربوبیت، حکمت، علم،قدرت و مانند آن موجب می شود تا انسان مومن بپذیرد که هیچ چیزی در جهان بیرون از دایره اراده و مشیت الهی نیست. از آن جایی که خداوند جهان را بر اساس حکمت و فلسفه ای آفریده و آن را ربوبیت و پروردگاری می کند تا به هدف غایی برسد، پس هر چیزی که در جهان اتفاق می افتد در این چارچوب معنا پیدا می کند.
(APPENDIX ITEM)